رسالت عیسیجدر قرآن کریم
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُم مُّصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَمُبَشِّرَۢا بِرَسُولٖ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِي ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُۖ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ ٦﴾[الصف: ۶].
«و (بیاد بیاور) هنگامیکه عیسی پسر مریم گفت: ای بنیاسرائیل! بدرستی که من فرستادهی خدا به سوی شما هستم در حالی که توراتی را که پیش از من آمده است، تصدیق میکنم و به پیامبری که بعد از من میآید و نام او احمد است مژده میدهم. (ولی) هنگامیکه (عیسی)[۱۲۰]همراه با معجزات روشن و دلایل متقن به پیش آنان آمد، گفتند: این جادوی آشکاری است».
در این آیه تصریح شده است به اینکه عیسیجبعنوان پیامبر بنیاسرائیل مبعوث شده است. ولی عیسیجآنان را با «یا بنیاسرائیل» مورد خطاب قرار داده است و مانند موسیج«یا قومی» را بکار نبرده است، چراکه عیسیجفاقد پدر بوده و نسبتی با آنان نداشته است تا قوم او به حساب بیایند [۱۲۱].
آلوسی هم در این زمینه گفته است: عیسیجدر خطاب به آنها تعبیر «یا قومی» را بکار نبرده است، چون از جانب پدر نسبتی با آنان نداشته است اگرچه مادرش مریم از همهی آنان عالی نسبتر بوده است [۱۲۲].
از آنجائیکه حضرت عیسیجمصدق تورات بوده و مژدهی آمدن پیامبر خاتم به نام احمد را همانطور که در تورات ذکر شده داده است و رسالت وی مخالفتی با تورات نداشته و این خود بیانگر آن بوده که دین او مؤیّد تمام پیامبران گذشته و آینده بوده است، یهودیان میبایست به او ایمان میآوردند ولی با وجود اینکه در گهواره به سخن آمد و با معجزات مختلف مورد تأیید خداوند قرار گرفت، به او ایمان نیاوردند بلکه او را تکذیب کردند و تلاش نمودند که وی را به قتل برسانند [۱۲۳].
حضرت عیسیجمژدهی آمدن حضرت محمدجرا با نام «احمد» داده است و احمد یکی از نامهای پیامبر گرامی اسلام است.
حسان (شاعر پیامبر) گفته است:
صلّی الأله ومن یَحُفّ بعرشه
والطیّبونَ علی الـمباركِ أحمد
«خداوند و فرشتگانی که عرش او را احاطه کردهاند و پاکان بر نام مبارک احمد صلوات و رحمت میفرستند».
امام مالک و بخاری و مسلم و غیر آنان از جبیر بن مطعم روایت کردهاند که پیامبرجفرمود: «إِنَّ لِي أَسْمَاءً أَنَا مُحَمَّدٌ وَأَنَا أَحْمَدُ وَأَنَا الْحَاشِرُ الَّذِى يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمِي وَأَنَا الْمَاحِي الَّذِى يُمْحَى بِيَ الْكُفْرُ وَأَنَا الْعَاقِبُ» [۱۲۴].
«من نامهای مختلفی دارم از جمله: محمد، احمد، حاشر یعنی کسی که دیگران بعد از او زنده میشوند، ماحی یعنی کسی که خداوند به وسیلهی او کفر را نابود میکند، و عاقب یعنی کسی که پیامبری بعد از او نخواهد آمد».
[۱۲۰] البته بعضی هم گفتهاند: زمانی که محمدجبا معجزات روشن و دلایل متقن پیش ایشان آمد. [۱۲۱] تفسیر زمخشری: ج ۴، ص ۵۲۴. تفسیر قرطبی: ج ۱۸، ص ۸۳. تفسیر ابن عطیه: ج ۴، ص ۴۲۹. [۱۲۲] تفسیر آلوسی: ج ۲۸، ص ۸۵. تفسیر فتح البیان: ج ۱۴، ص ۱۰۱. [۱۲۳] تفسیر آلوسی، ج ۲۸، ص ۸۵. تفسیر فتح البیان: ج ۴، ص ۱۰۱. [۱۲۴] تفسیر آلوسی: ج ۲۸، ص ۸۶. تفسیر فتح البیان: ج ۱۴، ص ۱۰۱.