آشنایی با ادیان در قرآن

فهرست کتاب

موسی و قتل قبطی

موسی و قتل قبطی

وقتی که موسیجبزرگ شد، خداوند به وی فرزانگی و دانش داد. قضای روزگار بر این بود که موسی وارد یکی از شهرهای مصر شد و یک قبطی را دید که با یک بنی‌اسرائیلی دعوا می‌کند. پس بنی‌اسرائیلی از موسی کمک خواست تا تجاوز قبطی را از او دفع کند. موسیجمشتی به قبطی زد، او را کشت درحالیکه نمی‌خواست او را بکشد. خبر به فرعون رسید که موسیجقبطی را کشته است، پس فرعون دستور داد که وی را احضار کنند تا او را بکشد [۴۵]. (ولی قبل از اینکه موسی دستگیر شود به او خبر دادند) و او از دست فرعون فرار کرد و مصر را ترک نمود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ يَأۡتَمِرُونَ بِكَ لِيَقۡتُلُوكَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّي لَكَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ ٢٠ فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا يَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢١ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ ٢٢[القصص: ۲۰-۲۲].

«مردی از نقطه‌ی دور دست شهر شتابان آمد و گفت: ای موسی! درباریان و بزرگان به رایزنی می‌پردازند تا تو را بکشند، پس (از شهر) بیرون برو! بی‌گمان من از خیرخواهان و دلسوزان تو هستم. موسی ترسان و چشم به راه از شهر خارج شد و گفت: پروردگارا! مرا از قوم ستمکار رهائی بخش. و هنگامی که رو به جانب مدین کرد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راستای راه هدایت فرماید».

[۴۵] تفسیر ابن کثیر: ج ۳، ص ۳۸۳. تفسیر فرطبی: ج ۱۳، ص ۲۶۵.