هر انسانی دینی دارد
سه سؤال اساسی وجود دارند که در طول تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول کرده و هر گاه انسان در مورد زندگی به فکر فرو رفته یا جنازهای را تشییع کرده و یا گورستانی را مشاهده کرده است، با این سؤالات مواجه شده است.
این سؤالات عبارتند از:
از کجا آمدهایم؟
از بهر چی آمدهایم؟
به کجا باز میگردیم؟
پاسخ به این سؤالات و قانع شدن به آنها اساس دین انسان را تشکیل میدهد. پس اگر پاسخ به این سؤالات و مستلزمات آن صحیح باشد، دین انسان نیز صحیح و حق خواهد بود و تأثیر صحیح و مفیدی هم در زندگی انسان برجای میگذارد ولی چنانچه پاسخ به این سؤالات و مقتضیات آن غیر صحیح باشد، دین انسان نیز غیر صحیح و باطل و دارای تأثیر منفی در زندگی انسان خواهد بود.
پاسخ درست به این سؤالات همان پاسخی است که اسلام داده است. خداوند در پاسخ سؤال اول فرموده است:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِينٖ ١٢ ثُمَّ جَعَلۡنَٰهُ نُطۡفَةٗ فِي قَرَارٖ مَّكِينٖ ١٣ ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا فَكَسَوۡنَا ٱلۡعِظَٰمَ لَحۡمٗا ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِينَ ١٤﴾[المؤمنون: ۱۲-۱۴].
«بدرستی ما انسا را از عصارهای ازگل آفریدهایم، سپس او را به صورت نطفهای در آورده و در قرارگاه استواری جای دادیم. سپس نطفه را به صورت لخته خونی و لختهی خون را به صورت قطعه گوشت جویدهای و تکه گوشت را به شکل استخوانی درآوردیم، آنگاه بر استخوان گوشت پوشاندیم و سپس او را آفرینش دیگری دادیم. خدا و الامقام و مبارک و بهترین آفرینندگان است».
و نیز فرموده است:
﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِينٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ لَمۡ يَكُن شَيۡٔٗا مَّذۡكُورًا ١ إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِيهِ فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِيعَۢا بَصِيرًا ٢﴾[الإنسان: ۱-۲].
«بدرستی که مدت زمانی بر انسان گذشته است که در آن چیز قابل ذکری نبوده است. بیگمان ما انسان را از نطفهی آمیخته آفریدهایم و (چون) او را میآزمائیم، وی را شنوا و بینا کردهایم».
در پاسخ به سؤال دوم هم خداوند فرموده است:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶].
«ما جن و انسان را نیافریدیم مگر برای عبادت و بندگی».
عبادت هم خود در برگیرندهی شناخت خدا و محبت او و خضوع در برابر او و پیروی از برنامههایی است که خداوند برای انسان وضع کرده است تا با پیروی کردن از آن به کمال مطلوب و مستوای لایق به خود برسد و به سعادت و خوشبختی واقعی در دنیا و آخرت دست یابد. پس انسان برای عبادت و بندگی خدا به معنی وسیع کلمه -همانطور که به خواست خدا بعداً بیان خواهیم کرد- آفریده شده است.
و اما در پاسخ به سؤال سوم خداوند متعال فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدۡحٗا فَمُلَٰقِيهِ ٦﴾[الانشقاق: ۱].
«ای انسان تو پیوسته با تلاش بیامان و رنج فراوان به سوی پروردگار خود رهسپاری، و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد».
﴿ٱللَّهُ يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ ثُمَّ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ١١﴾[الروم: ۱۱].
«خداوند آفرینش (انسان) را آغاز میکند. سپس او را دوباره بر میگرداند. آنگاه به سوی خدا بازگردانده میشوید».
﴿ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرۡجِعُكُمۡ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾[الزمر: ۷].
«سپس بازگشت همهی شما به سوی پروردگارتان خواهد بود و شما را آگاه میسازد از آنچه که انجام میدادید».
﴿إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ ٨﴾[العلق: ۸].
«به درستی که بازگشت بهسوی پروردگار شما است».
این آیات کریمه سرنوشت انسان بعد از مرگ را مشخص میسازند و بیان میکنند که انسان بعد از مرگ به سوی خدا، آفریدگار خود باز میگردد تا او را طبق کردارش در دنیا مجازات کند و او را در جایی که متناسب با اوست اسکان دهد. پس اگر از کسانی باشد که با عبادت پروردگارش نفس خود را تزکیه کرده و خود را در زمرهی پاکان قرار داده است، در منزلگه پاکان یعنی بهشت سکنی میگزیند، ولی اگر نفس خود را با چرک گناهان آلوده کرده باشد، در دیار ناپاکان یعنی جهنم قرار میگیرد. همانطور که بعداً به خواست خدا بیان خواهد شد.
بنابراین پاسخهای صحیح و مقتضیات آن در اسلام یافت میشوند، اسلامی که خداوند به فرستادهی خود محمدجوحی کرده است تا آن را به مردم برساند، و پیامبرجهم این وظیفهی خود را انجام داده است، خدای جزای خیرش دهاد!.
با توجه به آنچه گفته شد به این نتیجه میرسییم که هیچ انسانی بدون دین قابل تصور نیست، ولی میتوان تصور کرد که دین او صحیح یا باطل است.