مشورت فرعون با سران قوم در مورد موسی
وقتی که فرعون دریافت که دعوت موسی بزرگتر از آن است که بتواند با ادعای باطل ربوبیت و الوهیت به مقابله با آن برخیزد، دچار ضعف و زبونی گردید و گفت همانطور که خداوند خبر داده است:
﴿قَالَ لِلۡمَلَإِ حَوۡلَهُۥٓ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ ٣٤ يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِۦ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ٣٥﴾[الشعراء: ۳۴-۳۵].
«(فرعون) به بزرگان دور و بر خود گفت: این، ساحری بسیار آگاه است، میخواهد با جادوی خود شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس شما چه دستوری میدهید».
(در اینجا) فرعون با سران قوم و درباریان خود در مورد اینکه در مورد موسیجچه کاری را انجام دهد، مشورت میکند و با این سخن که موسیجمیخواهد با جادوی خود شما را از سرزمینتان بیرون کند، آنان را تحریک میکند و به آنها میگوید: موسی میخواهد با جادوی خود دل مردم را بدست آورد و اعوان و اتباع و نزدیکان خود را زیاد کند، تا بر شما پیروز شود و حکومت و کشور را از شما بگیرد. پس به من بگوئید که با او چه کار کنم؟ [۵۲]
در واقع هنگامیکه فرعون معجزات موسی را دید و ترس او را فرا گرفت، ادعای باطل ربوبیت و الوهیت او نتوانست درمقابل حقی که موسیجآورده بود دوام بیاورد. و در نتیجه تکبر و ادعای ربوبیت و الوهیت خود را کنار زد و در مقابل درباریان خود که آنان را بردهی خود به حساب میآورد، چنان ذلیل و زبون گشت که در مورد موسیجبا آنان مشورت میکرد و از آنان دستور میگرفت که با موسی چه کار کند. بدین ترتیب فرعون بخاطر شدت تحیر وترس از آنچه مشاهده کرده بود، بردهگان را فرمانروا و خود را که پروردگار آنان میدانست، مأمور اجرای دستورات آنان قرار دادهاست [۵۳].
ماهیت طاغوتهای مستکبر در برابر براهین حق و پایداری حقگرایان این چنین نمایان میشود. پس عبرت بگیرید ای کسانی که دارای بصیرت هستید!.
[۵۲] تفسیر ابن عطیه: ج ۱۱، ص ۱۰۵ و تفسیر ابن کثیر: ج ۳، ص ۳۳۳. [۵۳] تفسیر زمخشری: ج ۳، ص ۳۱۰.