محبت پیامبر در قلب یارانش

فهرست کتاب

فصل اول: در تعریف اصحاب رسول ج

فصل اول: در تعریف اصحاب رسول ج

یاران رسول خدا آن بزرگوارانند که خدای تعالی به آنان توجه کرد و دل‌هایشان را به نور هدایت روشن فرمود، و سپس ایشان را به عنوان یاریگران دین پیامبر جو مشاوران وی برگزید، و ایشان را از نظر مهربانی و خوبی نیکوترین و از نظر دانش بیشترین و آگاه‌ترین مردمان گردانید، از نظر هزینه و مؤنت کمترین رنج و زحمتی برای پیامبر داشتند. به دنیا چندان علاقه نداشتند و به آخرت دلبسته بودن، و جان و زندگی خویش را در محبت و راه خدا و رسولش تقدیم داشتند و در دوستی و عشق به خدا و پیامبر جفانی گشتند.

﴿رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ«آنان مردمانی بودند که به آنچه با خدا پیمان بستند، صادقانه وفا کردند»قرآنکریم پیامبر جو ایشان را اینگونه توصیف و تعریف فرموده است: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩[الفتح: ۲۹]. «محمد پیامبر خدا است، و کسانی که با اویند بر کافران سخت‌گیر و باهم دیگر مهربانند، آنان را در رکوع و سجود می‌بینی، فضل و خشنودی خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‌هایشان است، این صفت ایشان است در تورات و مَثَل آنها در انجیل، چون کشته‌ای که جوانۀ خود را برآورد و آن را مایه دهد تا سبز شود و بر ساقه‌های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهی] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد، خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است».

عبدالله بن عمرساصحاب را اینچنین ستایش کرد که دل‌های آنان از ایمان و عقیده به خدا و رسولش آکنده و مانند کوه استوار و محکم بود.

سرور ما علی بن ابی طالبساصحاب را اینگونه ستوده است که سوگند به خدا به راستی که اصحاب محمد جرا دیده‌ام، و امروز هیچ چیز را همتای ایشان نمی‌بینم، به یقین از کثرت عبادت و فراوانی شب‌زنده‌داری با رنگ زرد و موی ژولیده و غبارآلود در پیشانی‌شان اثر سجود نمایان بود. و برای رضای خدا شب را در نماز به صورت سجده و ایستاده به سر می‌بردند و پیوسته قرآن می‌خواندند، گاه سر بر زمین می‌گذاشتند و گاه بر پای می‌ایستادند، و چون صبح فرا می‌رسید خدا را یاد می‌کردند و از بزرگی نام او آنگونه که درختان بر اثر وزش باد می‌جنبند بر خود می‌لرزیدند و چشمان‌شان غرق در اشک می‌شد تا آنجا که لباس‌هایشان را خیس می‌کرد. اینان کسانی هستند هنگامی که پیامبر جآنان را به سوی آنچه که ایشان را زنده می‌گردانید فرا می‌خواند، دعوت خدا و پیامبرش را با جان و دل پذیرفتند و در ایمان‌آوردن بر همدیگر پیش‌دستی کردند. و گفتند: ﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِيٗا يُنَادِي لِلۡإِيمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ[آل عمران: ۱۹۳]. «پروردگارا! ما شنیدیم که دعوت‌گری به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید، سپس ایمان آوردیم»دست در دست رسول خدا نهادند و با او بیعت کردند بر اینکه در جهاد و فداکاری فرمانبردار باشند، پس فداکردن خود و دارایی و خانواده‌شان بر آنان سهل و آسان می‌نمود و تلخی‌ها و دشواری‌ها را در راه دعوت خدا نه تنها آسان بلکه گوارا و لذت‌بخش یافتند، و به غیب ایمان شگفت‌انگیزی داشتند و باور عجیبی به نُصرت و یاری خدا داشتند، برای نشر رسالت خدا به سرزمین‌های دیگر رفتند و تعالیم اسلام را در آن سرزمین‌ها گسترش دادند، تا انسان را از بندگی انسان برهانند و او را به سوی بندگی خدا بخوانند، و از نابرابری و ستم ادیان آنان را به سوی عدالت اسلامی دعوت نمایند، و از سختی و دشواری زندگی دنیا به آسایش (معنوی) برسانند.

در این راه لذت‌های زندگی را فراموش کردند و از آسایش خویش گذشتند، وطن و سرزمین خود را به سوی دیار غربت ترک کردند، از جان خود گذشتند و از قسمت بزرگ ثروت خویش در این راه چشم‌پوشی کردند تا اینکه دین اسلام و شریعت آن فراگیر شد و استقرا یافت، و دولتِ توحید و یگانه‌پرستی و تقوی و پرهیزگاری برپا گردید، و مردم گروه گروه به دین خدا می‌گرویدند و چشم رسول خدا جبه ایشان روشن گردید؛ همچنان که خدای تعالی در این باره فرمود: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید».

اینان کسانی هستند که محبت و دوستی پیامبر جدر دل‌هایشان محکم و استوار گشت تا آنجا که عزیزترین و گرامی‌ترین چیزهایی که نزدشان بود فدای او کردند، همان کسانی که ابوسفیان از کار ایشان شگفتی کرد و از دیدن محبت آنان نسبت به پیامبرشان، سرگشته و متحیر بود و گفت: آنگونه که یاران محمد وی را دوست می‌دارند، هرگز کسی را ندیده ام که دیگری را چنین دوست داشته باشد.

در بحث‌های گذشته این کتاب بارها بیان کرده ام که محبت اصحاب نسبت به پیامبر محبت واقعی و راستین بود، و این محبت در تمسک و چنگ در زدن ایشان به دین وی و رفتار بر شریعت وی و پیروی از سنت و شیوه آن حضرت جو دعوت و فراخوانی مردمان به دین او در سراسر زمین به مدت بیست و پنج سال نمودی راستین یافته بود.