ابوبکر فوراً فرمان پیامبر را انجام میدهد
از جمله محبت راستین و صادقانه ابوبکرسنسبت به پیامبر خدا جآن است که پیش از هجرت به اشاره پیامبر بلال را از عذاب و شکنجه آزاد کرد.
عطا و ضحاک از ابن عباس روایت کردند که ابن عباسلگفت: مشرکان بلالسرا شکنجه میکردند، در حالی که بلال اَحَد، اَحَد بر زبان میراند، و پیامبر از کنار او گذر کرد و فرمود: اَحَدٌ، یعنی اینکه خدای تعالی تو را از عذاب میرهاند. سپس پیامبر جفرمود: ای ابوبکر! بدان که بلال در راه خدا شکنجه میشود، ابوبکر دانست که منظور پیامبر چیست و چه میخواهد، پس ابوبکر به خانهاش بازگشت و مقداری طلا برداشت و نزد امیه بن خلف (مالکِ بلال) رفت و گفت: آیا بلال را به من میفروشی؟ او گفت: آری، پس ابوبکر بلال را خرید و آزاد کرد.
سعید بن مسیب گفت: خبر یافتم که آن وقت که ابوبکرسبه امیه بن خلف گفت، آیا بلال را به من میفروشی، امیه در پاسخ گفت: بله او را در ازای نسطاس میفروشم. (و نسطاس بنده ابوبکرسبود که ده هزار دینار و غلامان و کنیزان و چهارپایانی داشت و مشرک بود؛ و ابوبکر او را در ازای اینکه دارائی و ثروتش از آن خودش باشد به اسلام فرا خواند و او نپذیرفت) پس ابوبکر او را با بلال معاوضه کرد، پس از آن گفتند: ابوبکر این کار را به این سبب انجام داد که بلال یاور او باشد، و در این باره آیه نازل شد: ﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠ وَلَسَوۡفَ يَرۡضَىٰ ٢١﴾[الليل: ۱۹-۲۱]. «هیچکس را به قصد پاداشیافتن نعمت نمیبخشد و جز خواستن رضای پروردگارش که بسی برتر است منظوری ندارد، و قطعاً به زودی خوشنود خواهد شد»یعنی به زودی در بهشت پاداشی به ابوبکر داده میشود که از آن خوشنود گردد، و چندین برابر آنچه بخشیده بود، خدا به او پاداش میدهد.
ابوحیان تیمی از پدرش و او از حضرت علیسروایت کرد که گفت: پیامبر جفرمود: «رحم اللهُ أبا بَكْرٍ، زوَّجنِي ابنَتُه، وحَملنِي إلى دَارِ الهِجْرَةِ، وأعْتَقَ بلالاً مِنْ مَالهِ» [۱۸]. «خدا ابوبکر را ببخشاید که دخترش را به عقد من درآورد و مرا بر دوش گرفت و به مدینه بُرد و با دادن مالش بلال را آزاد کرد».
آری، خدا ابوبکر را رحمت کند، به راستی محبتش بسیار صادقانه بود، تمام ثروتش را در راه خدا تقدیم کرد و بخشید، خانوادهاش را (به خاطر دین) رها کرد و جانش را در خطر مرگی قطعی که در کمین او بود نهاد، و حتی یک لحظه هم به خاطر جان خویش ترس و هراسی او را فرا نگرفت، خوف و هراس او تنها به خاطر محبوبش (رسول الله) و دین و شریعتش بود. آنگونه که در برخی از گزارشها و سخنانش آن را آشکارا و واضح بیان کرد و گفت: سوگند به خدا ای پیامبر! بر جان خود نمیترسم، اگر من کشته شوم، فقط یک مرد کشته شده است، اما اگر به تو آسیب و زیانی برسد، همانا که دین و شریعتی نابود میشود.
بدان سبب خدای تعالی به صدق و راستی و اخلاص ابوبکرسآگاه بود، و لذا خدای سبحانه و تعالی پاداشی که او را خوشنود گرداند به او عطا کرد.
و برای ابوبکر این افتخار کافی است که خدای بزرگوار به بخششِ خالصانه او و اینکه ابوبکر در این کار تنها رضای خدا را درنظر داشت، گواهی داد، زمانی که مشرکان ابوبکر را متهم کردند که اقدامش در خریدن بلال این بوده است که بلال یاور او باشد، خدای بزرگوار آنان را تکذیب کرد و آیاتی را نازل فرمود که گواه عمل خالصانه ابوبکر بود.
برادر مسلمانم! آنگونه که قبلاً گفته شد، به راستی قصد من گفتگو و بحث از اعمال فداکاریهای و جهاد ابوبکر نیست، زیرا آن کوشش سپاس نهادهایست که در کتابهای تاریخ و سیرهها به تفصیل از آن بحث شده است. اینها تنها تکهها و قطعههایی است که به محبت و از خودگذشتگی ابوبکر پیوسته است، و از کتابی که من در صدد تألیف آن میباشم برگزیدهام.
و خداوند ابوبکر آن رفیق دوم در غار آن دوستدار پیامبر و آن مجاهد در راه خدا و آن وزیر و خلیفه پیامبر ج را رحمت کند.
[۱۸] تفسیر قرطبی، جلد ۲۰، ص ۸۹.