فصل دوم: در محبت ابوبکر صدیقس
آنچه را ابوبکرسصحابی نخستین در روز اول هجرت انجام داد، برای بزرگ مقامش بسنده است، وسایل لازم هجرت را آماده کرد و تمام ثروتش را برای هجرت ذخیره نمود و پیوسته در انتظار فرمان پیامبر جبود، تا اینکه پیامبر او را آگاه گردانید که خداوند اجازه هجرت به او داده است، پس ابوبکرساز پیامبر جخواست تا همسفر او باشد. پیامبر جبه او فرمود: تو همسفرم هستی. ابوبکرساز سرور و شادمانی فراوان به گریه افتاد، حضرت عایشهلفرمود: سوگند به خدا تا پیش از آن روز که ابوبکرسرا دیدم که از شادی میگریست، تصور نمیکردم کسی از شادمانی به گریه افتد.
و هنگامی که این دو مهاجر بزرگوار به غار ثور رسیدند، ابوبکرسبه رسول خدا جفرود: در جای خود بمان، تا به خاطر حفظ سلامتی تو در داخل غار جستجو کنم، پس ابوبکرسداخل غار شد تا داخل غار را از آنچه به رسول خدا آزار برساند، پاک گرداند. سپس پیامبر جوارد غار شد، و هردو در آنجا ماندند.