محبت پیامبر در قلب یارانش

فهرست کتاب

خواب نبوی

خواب نبوی

این (که ذیلاً می‌آید) خوابی است که پیامبر آن را دیده است و بر عظمت و بزرگی این دو مرد ابوبکر و عمر دلالت دارد، و نیز برآنچه که مسلمانان از خلافت و امارت و نیکی رفتار و روش ایشان بهره‌مند شده‌اند، دلالت می‌نماید، و آن فقط به سبب هم‌نشینی و هم‌دمی با پیامبر و دوستداری وی به وجود آمده است.

ابوهریرهسگفت: از پیامبر شنیدم که او فرمود: «بَيْنَا أَنَا نَائِمٌ رَأَيْتُنِى عَلَى قَلِيبٍ وَعَلَيْهَا دَلْوٌ، فَنَزَعْتُ مِنْهَا مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ أَخَذَهَا ابْنُ أَبِى قُحَافَةَ فَنَزَعَ مِنْهَا ذَنُوبًا أَوْ ذَنُوبَيْنِ، وَفِى نَزْعِهِ ضَعْفٌ وَاللَّهُ يَغْفِرُ لَهُ، ثُمَّ اسْتَحَالَتْ غَرْبًا، فَأَخَذَهَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَلَمْ أَرَ عَبْقَرِيًّا مِنَ النَّاسِ يَنْزِعُ نَزْعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، حَتَّى ضَرَبَ النَّاسُ بِعَطَنٍ»وَفِي روايةٍ:«فَلَمْ يَزَلْ يَنْزِعُ، حَتَّى تَوَلَّى النَّاسُ وَالْحَوْضُ يَتَفَجَّرُ» [۲۲].

درحالی که خواب بودم، خود را کنار چاهی قدیمی و سرنپوشیده دیدم که سطلی کنار آن بود، تا آنجا که خدا خواست آب از آن بیرون کشیدم، سپس پسر ابی قحافه (ابوبکر) آن را گرفت، یک یا دو سطل آب از آن چاه بیرون کشید، و در بیرون‌آوردن آب ضعف و ناتوانی مشاهده می‌شد، خدا او را ببخشاید، سپس تبدیل به سطل بزرگی شد و عمر بن خطاب آن را گرفت و هرگز از مردم کسی را ندیدم که مانند عمر با این توان و قدرت آب را از چاه بیرون کشد، و تا آنجا آب بیرون کشید که مردمان شترها را سیراب کردند و آنها را به استراحت‌گاه‌شان راندند. و در روایت دیگر گفته شده است که (عمر) پیوسته و مدام آب را بیرون می‌کشید تا اینکه مردم (سیراب) برگشتند و آبگیر هم از آب لبریز شد.

امام نووی/گفت: علما گفته‌اند: این خواب نمونۀ آشکاری است برآنچه که در زمان خلافت ابوبکر و عمر روی داد، و نیز در نیکی اخلاق‌شان و نمایان‌شدن نتایج مثبت رفتار و روش آنان و بهره‌مند‌شدن مردمان در مدت خلافت‌شان، و همه این‌ها از برکت هم‌نشینی و دوستداری صادقانه پیامبر جبوده است.

پیامبر شارع و صاحب امر و دستور بود، و آن را به بهترین وجه ممکن انجام داد، و اساس و پایه‌های اسلام را تثبیت کرد و کارها را سر و سامان داد و اصول و فروع اسلام را آشکار کرد و روشن گردانید، و مردمان دسته دسته به دین خدا درآمدند و خداوند در این باره فرمود: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ[المائدة: ۳]. «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما به عنوان آئینی برگزیدم».

پس پیامبر وفات یافت و ابوبکرسدو سال و چند ماه جانشین او شد، و از ذَنوباً (در حدیث یاد شده) منظور مدت زمان خلافت ابوبکرسبوده و در زمان خلافت ابوبکرسجنگ با اهل رِدّه و ریشه‌کن‌کردن آنها و گسترش اسلام روی داد.

پس از اینکه ابوبکر وفات یافت، عمر جانشین او شد، پس اسلام در زمان خلافت عمرسگسترش یافت و او چیزهایی را از قوانین و امور کشورداری ایجاد نمود که قبلاً نظیر و مانندی نداشت.

و منظور پیامبر از قلیب (چاه) امور مسلمین بود، زیرا از آب زندگی و سامان مردمان مراد است، و امارات و فرمانروایی او به کسی که به مردمان آب می‌دهد تشبیه شده است، و اقدام او برای امنیت و تدبیر کارهای مسلمانان به سقایت و آب‌دادن به ایشان تشبیه گردیده است.

و سخن پیامبر در باره ابوبکر به این عبارت که در بیرون‌ آوردن آب کاملاً توانا نبود، به معنی کاستن از شخصیت و بزرگی ابوبکر و یا برتری‌دادن عمر بر او نیست. و منظور از این عبارت تنها بازگوکردن و خبردادن از مدت خلافت‌شان بوده است، و استفاده بیشتر مردم در زمان خلافت عمر به سبب اینکه طول خلافت عمر بیشتر بوده است و نیز به خاطر گسترش اسلام و شهرهای آن و ثروت‌ها و غنایم و فتوحات مسلمین و نیز ایجاد شهرها و تدوین دواوین دولتی و امور کشوری و لشکری.

و اما در این سخن پیامبر جکه فرمود: خدای ابوبکر را ببخشاید، نقص و ایراد بر ابوبکر نیست، و اشاره‌ای که به گناه او ندارد، و آن تنها سخن و کلام مصطلحی بوده است که مسلمانان به هنگام گفتگو باهم آن را ادا می‌کردند و تکیه‌گاهی بوده است در کلام‌شان، و چه تکیه‌گاهی زیبا و نیکویی بوده است. در صحیح مسلم روایت است که آن کلمه‌ای بوده است که مسلمانان هنگام آغاز سخن آن را بر زبان جاری می‌کردند که چنین کاری انجام ده و خدا تو را ببخشاید.

دانایان استدلال کرده‌اند که در تمام این احادیث اعلام خلافت ابوبکر و عمر و درستی آن و نیز توصیف چگونگی خلافت آنان و بهره‌مندی مسلمانان از آن می‌باشد.

خداوند از عمر که دوستدار پیامبر جبود راضی باد، و نیز راضی باد از او که وزیر و یاور پیامبر جبود، و راضی باد از او که دلیر و قهرمان بود، و نیز راضی باد از او که امیر عادل و منصف مسلمانان بود.

[۲۲] روایت از بخاری و مسلم.