اسلامآوردن علیس
و داستان اسلامآوردن علیسواقعهای شگفتآور و دلپذیر بود، و از او سخنانی است که براندیشه استوار و منطق درست و سالم او دلالت دارد.
مورخان روایت میکنند که هنگامی که خدای تعالی محمد جرا به این دین جدید مشرف گردانید خدیجهساولین زنی بود که بر مسلمانشدن شتافت، زیرا او از همسرش اخلاق بسنیکو و مکارم بسیاری میدید.
روزی در همان حالی که محمد و خدیجه مشغول خواندن نماز بودند ناگاه علی ابن ابی طالب وارد شد و آنها را در حال رکوع و سجود دید و آن دو در نمازشان از آن آیاتی که در آن روز به پیامبر وحی شده بود تلاوت میکردند، علی نوجوان در حالی که شگفت زده و مبهوت بود، توقف کرد تا نمازشان را به پایان بردند، سپس از آنان پرسید: چه کسی را سجده میکردید؟ محمد جگفت: به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت، سجده میبریم و او مرا فرمان داد که مردمان را به سوی اسلام دعوت کنم. سپس محمد جپسر عمویش را به پرستش خدای یگانه و بیهمتا و دینی که برای آن مبعوث شده بود، و نفی بتپرستی فرا خواند، و پیامبر جآنچه از قرآن را که تا آن زمان به او وحی شده بود، برایش خواند.
پس از آن حضرت علی با خود اندیشید و زیبائیها و اعجاز آیات قرآنکریم او را به شگفتی واداشت و از پسر عمویش – پیامبر – مهلت خواست تا با پدرش ابوطالب مشورت کند، پس آن شب را با اضطراب و نگرانی و خاطری آشفته به سر برد و زمانی که صبح فرا رسید به پیامبر خبر داد که از او پیروی میکند و به آنچه پیامبر آورده است، بیآن که به نظر ابوطالب نیازی باشد ایمان میآورد، پس علیسپی در پی میگفت:
خدای بیآن که با ابوطالب مشورت کند مرا آفرید، پس برای پرستش خدای نیازی به مشورت با ابوطالب ندارم. و بدینگونه حضرت علی اولین مرد یا اولین کسی است که اسلام آورد، و اولین انسانی است که خود و زندگی و جهادش را در راه دینی که آن را گردن نهاد و به آن ایمان آورد، وقف کرد.