خیانت در گزارش تاریخ - جلد اول

آیا ، افسانه‌سازی کرده است؟!

آیا ، افسانه‌سازی کرده است؟!

نویسنده بیست و سه سال در پی سخن خود می‌نویسد:

«ولی محمّد بن جریر طبری که در اواخر قرن سوّم هجری تفسیری بر قرآن نوشته است بدون مناسبت در ذیل آیه ۲۳ سوره بقره، راجع به تولّد او مطلبی می‌نویسد که نمودار انحراف از جادّه واقع‌بینی و رغبت مهارنشدنی اسلاف است به ساختن افسانه‌های عامیانه، و نقل آن به ما نشان می‌دهد که حتّی مورّخ نیز نمی‌تواند مورّخ بماند و دستخوش پندارها و اساطیر نشود. آیه ۲۳سوره بقره چنین است:

﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ مِّمَّا نَزَّلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّن مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٢٣[البقرة: ۲۳].

«اگر در باب قرآن که بر بنده خود فرستاده‌ایم شک دارید یک سوره مثل آن بیاورید».

محمّد بن جریر طبری در ذیل این آیه می‌نویسد: «قبل از بعثت در مکّه آوازه‌ای درافتاد که پیامبری ظهورخواهد کرد بنام محمّد که شرق و غرب جهان به فرمان او درآید. بدان روزگار چهل زن در مکّه بار داشتند و هر یک از آنها می‌زایید اسم پسر خود را محمّد می‌گذاشت تا مگر او همان پیغمبر موعود باشد» سخافت این گفتار آشکارتر از آن است که درباره آن چیزی گفته آید، نه آوازه‌ای در مکّه بوده و نه کم‌ترین اثری از رسالت مردی بنام محمّد»! [۴۰].

شگفتا! مردی ادّعای تحقیق در تاریخ اسلام می‌کند و در سیرت پیامبر کتاب می‌نویسد و دیگر مورّخان را در معرض ملامت و طعن قرار می‌دهد ولی به خود زحمت نمی‌دهد تا لحظه‌ای به مدارک أصلیِ تاریخ و سیره نظر افکند و آنچه را که در جایی دیده با مدارک مزبور مقابله کند! آیا این است روش پژوهش و تحقیق در تاریخ؟!.

آنچه نویسنده در اینجا به «ابن جریر طبری» نسبت داده دروغ محض است، طبری هرگز در تفسیر خود چنین خبری نقل نکرده و در هیچیک از نسخه‌های موجود از تفسیر طبری، این حکایت دیده نمی‌شود.

طبری ذیل آیه ۲۳ از سورۀ بقره، ابتداء آیه مذکور را خود تفسیر می‌کند و سپس با اسناد مختلف آراء صحابه و تابعان را در تفسیر آیه شریفه می‌آورد و قول عبدالله بن عبّاس را بر اقوال دیگران ترجیح می‌دهد و تفسیر آیه را بدون کم‌ترین اشاره‌ای به داستان مزبور به پایان می‌رساند.

این دروغ واضح و این تهمت فاضح! و آن خطابه توبیخ‌آمیز که نویسنده ۲۳ سال در مذمّت طبری سر داده! جز رسوایی برای خود او چه نتیجه‌ای دارد؟!.

آری ما می‌دانیم که لغزش نویسنده بیست و سه سال از کجا است؟ اخیراً کتابی به زبان پارسی درباره قرآن مجید انتشار یافته که از روی نُسَخ کهنه و خطّی چاپ شده است و بر آن، عنوان: «ترجمه تفسیر طبری» نهاده‌اند. این کتاب را در زمان منصور بن نوح سامانی تألیف کرده‌اند و ترجمه «تفسیر طبری» نیست چنانکه از مقایسه مندرجات آن با تفسیر طبری به خوبی دانسته می‌شود، جز اینکه نویسندگان این کتاب، تفسیر طبری را در دست داشته‌اند و از آن بهره برده‌اند. نویسنده بیست و سه سال که حوصله تتبّع و مقابله متون را ندارد، چنان پنداشته که این ترجمه، از تفسیر محمّد بن جریر طبری است و به خود اجازه داده تا آن مورّخ بزرگ اسلامی را قدح کند و بر او ناروا گوید، با اینکه پیش از این گفتیم که طبری در ذکر حوادث تاریخ، بیشتر بر گردآوری و نقل اخبار عنایت دارد نه بر تصحیح و تنقیح آثار، چنانکه خود او به این معنا در تاریخش تصریح کرده است و در کتاب تفسیر نیز رسم او بر اینست که اقوال گوناگون را بازگو می‌کند و سپس، یکی را از میان برمی‌گزیند و به همین مناسبت تفسیر وی به «جامع البیان في تأویل آی القرآن» نامگذاری شده است، پس به فرض آنکه چنین داستانی در این تفسیر آمده بود باز هم جای ایراد و طعن بر طبری نبود.

[۴۰] بیست وسه سال، صفحه: ۶ و ٧.