مسئولان و استاندار رژیم شاه در واکنش به اقدام دلیرانه مولانا
خزیمه علم و استاندار وقت در واکنش به موضوعگیری دلیرانه مولانا دستور دادند، ایشان را توسط ژاندرمری دستگیر کنند، اما فرمانده هنگ ژاندرمری زاهدان که از عواقب سوء اجرا این دستور نابخردانه اطلاع داشت، از اجرای دستور سرباز زد و مأموران ژاندرمری نیز به فرماندهان خود اعلام کردند که اگر ما را به اجبار برای دستگیری مولانا عبدالعزیز اعزام کنید، ما ناگزیر خواهیم بود علیه خود شما اقدام کنیم، سپس برای دستگیری مولانا به رئیس شهربانی متوسل شدند، اما او نیز از این اقدام سرباز میزند.
ولی خزیمه و استاندار از موضع خود عقبنشینی نکرده و این مأموریت را به رئیس ساواک محول میکنند، او نیز که از اوضاع و احوال بلوچستان آگاه بود و از محبوبیت و نفوذ مولانا در منطقه اطلاع داشت، حاضر به اجرای دستور نشد.
استاندار که از یک سو به دلیل ناکامی در اعزام نیرو به شیراز از سوی علم و صاحبان قدرت در مرکز تحت فشار قرار گرفته بود و از سوی دیگر از اغتشاش و آشوب در حوزه مدیریت خود وحشت داشت، از مولانا درخواست نمود، قبل از ارسال نوار سخنرانی ایشان به تهران مجدداً بازخوانی شده و مولانا با لحن ملایمتری سخن گوید، اما وی پیشنهاد او را در باره تغییر نوار سخنرانی با لحن ملایم و نرمتر نپذیرفته و خطاب به استاندار گفت:
آقای استاندار! سخنان من همان است که در نوار ضبطشده و من حاضر به تغییر آن و عقبنشینی از موضع اعلامشده خود نیستم.
آیت الله خامنهای که بعدها در بلوچستان تبعید شدند و اطلاع یافته بودند که مولانا عبدالعزیز از گسیل عشایر بلوچ به شیراز و سرکوبی مردم آن دیار جلوگیری کردهاند، موضع درست و قاطع ایشان در برابر رژیم شاه را تحسین و در یکی از سخنرانیهای اوایل انقلاب در زاهدان گفتند: مولانا عبدالعزیز شخصیتی بزرگ و عالمی مبارزه و چهرهاش مردمی هستند و ما ایشان را از همان زمانی که از رفتن عشایر بلوچ به شیراز جلوگیری کردند میشناسیم.