مهماننوازی و سخاوت مولانا
مولانا/یک بار فرمودند: بسیاری تصور میکنند به خاطر آنکه بسیاری از مردم به منزل من رفت و آمد میکنند و مهمان بسیار دارم، بسیار ثروتمند هستم. هیچکس نمیداند که من هزینه تأمین زندگی خود را تا همین فردا ندارم، اما به فضل الهی است که مشکلات و دشواریهای من مرتفع میشود، و خداوند متعال به زندگی من برکت داده.
با وجود این که او غیر از حقوق ثابتی که از وزارت فرهنگ میگرفت، درآمد دیگری نداشت، اما بسیار مهماننواز و سخاوتمند بود، همیشه از شهرستانهای مختلف برای ایشان مهمان میآمد و خیلی وقتها مراجعان یومی نیز برای صرف خوراک در نزد ایشان میماندند.
اصلاً غروری نداشت، گاهی شخص ایشان از مهمانانپذیرایی میکرد و غذا را به اتاق مهمانان میبرد و سر سفره، متوجه همه مهمانان بود، و هرگز پذیرایی او از مهمان رنگ جناحی و سیاسی نداشت.
میخواست همه از نعمتهای خداوند استفاده کنند و اگر کسی تعارف میکرد، گاهی به او گوشت میداد و گاهی برایش برنج میکشید و به هیچ وجه از مهمانان غافل نبود. از اسراف زیاده روی و «تکلف بیزار بود، به مدلول مثل معروف «الجود من الموجود» هرچه در خانه داشت برای مهمانان میآورد، اما هرگز به تکلف نمیافتاد و اسراف و تبذیر نیز نمیکرد.
مهمان را از هرقشر و گروهی که بود، گرامی میداشت و برای او ارزش قائل میشد و به دیگران نیز همواره توصیه میکرد که قدر و جایگاه مهمان را بشناسید و هرگز از آمدن مهمان ناراحت نباشند که روزی مهمان را خداوند عنایت میفرماید و وقتی مهمان میآمد او را «حبیب الله (دوست خداوند)» خطاب میکرد و میفرمود: «چه نیک است که انسان میزبان دوست و حبیب خدای بزرگ باشد».
هرگز در فکر گردآوری کمک برای خود نبود و حتی بیشتر از دیگران به مردم و نیازمندان کمک میکرد و اگر هم در مسجد برای پیشآمدی کمک مالی جمع میکردند، مساعدت ایشان بیشتر از دیگران بود، اگر مولانا شخص فقیر و تهیدستی را میدید، طوری به او کمک میکرد که کسی او را نبیند و باعث شرمندگی او نشود.
به طلاب نیز کمک میکرد و حتی گاهی از خود طلبه میپرسید که آیا هزینه معاش آنان تأمین میشود یا خیر؟ اگر کسی مشکلی داشت تلاش میکرد به هر نحوی که شده مشکل او را حل کند و اگر خود از انجام کمک برنمیآمد سعی میکرد آن را با اهل خیر و نیکوکاران در میان بگذارد تا مشکل نیازمندان از این طریق حل شود، پس از آنکه آن بزرگوار در گذشت، تازه معلوم شد که شماری از افراد بینوا را تحت حمایت خویش داشت، چنانکه پس از درگذشت وی به مسجد مکی و مدنی آمدند و میگفتند: در حیات مولانا، هرگاه که نیازی پیدا میکردیم به نزد آن بزرگوار میآمدیم و او نیازها را برآورده میساخت و حتی میپرسید که آیا این مقدار پول که به شما دادهام نیازتان را برآورده میسازد یا خیر؟
و اکنون که آن حضرت به رحمت ایزدی پیوسته است، چه کسی نیازهای ما را برآورده خواهد ساخت؟