پیشوا (جلد اول)

فهرست کتاب

ابهت و عظمت و مجالس مولانا

ابهت و عظمت و مجالس مولانا

همه روزه صبح و عصر مردم برای دیدار با او مراجعه می‌کردند و صبح جمعه نیز جلسات علمی دایر می‌شد، همواره علمای مناطق مختلف و شهر زاهدان در حضور ایشان حاضر می‌شدند و برخی اوقات کتابی در اخلاق تحت عنوان «اکمال» را برای حاضرین می‌خواند و یا اشعاری را در مدح و ثنای پیامبر اکرم جقرائت می‌کرد که همه این‌ها به مجلس جذابیت خاصی می‌بخشید، وقتی که ایشان رخدادهای عصر پیامبر اکرم جو صحابه کرامشرا شرح می‌دادند، مردم بسیار تحت تأثیر سخنان ایشان قرار می‌گرفتند و ناخودآگاه اشک از چشمانشان جاری می‌شد.

گاهی نیز شوخی می‌کرد می‌خندید، برخی لطائف را تعریف می‌کرد و هیچ‌کس از مجلس خسته نمی‌شد، حتی اگر حرفی نمی‌زد، همان چهره نورانی و حضور وی باعث آرامش مجلس بود، اقشار مختلف مردم برای دریافت پاسخ پرسش‌های شرعی و حل و فصل اختلافات خویش حضور می‌یافتند و اگر زنان و کودکان هم پرسش داشتند به راحتی می‌توانستند آن را مطرح کنند و مولانا با کمال آرامش و با مهربانی به پرسش آن‌ها پاسخ می‌گفت.

سعی می‌کرد دیگران سخن بگویند اما اگر مجلس را سکوت در برمی‌گرفت، مجلس را با سخنان پندآموز خویش همواره گرم نگاه می‌داشت، اگر کسی یک بار در مجلس او می‌نشست، نمی‌خواست بلند شود و از مجلس بیرون رود. خصلت عجیبی داشت، هرکس فکر می‌کرد، مولانا علاقه و محبتی که با او دارد با دیگران ندارد، مجلس مولانا بسیار آزاد بود، وقایع و رخدادهای روز در آن مطرح می‌شد و مورد بحث قرار می‌گرفت و هرکس می‌توانست به آسانی فکر و نظر خود را ابراز دارد هیچ تفاوت نمی‌کرد که موافق یا مخالف نظر مولانا باشد.

در جلسات اگر کسی حرف غیر منطقی و دور از واقعیت می‌زد، فوری واکنش منفی نشان نمی‌داد، بلکه حقایق را گاهی به صورت طنز و با خوش‌خلقی، طوری بیان می‌کرد که به کسی برنخورد و در عین حال حقیقت هم بیان شود.

اما در عین گشاده‌رویی به حدی با هیبت و عظمت بود که در محفل و مجلس او بزرگان نیز با ادب می‌نشستند و تا او سخن نمی‌گفت، هیچ‌کس شروع به سخن نمی‌کرد. او با این ابهت و عظمت بسیار باوقار و مهربان بود، سعی داشت هیچ‌کس از وی ناراضی نشود و اگر پی می‌برد کسی از وی رنجیده است، تا رضایت او را به دست نمی‌آورد آرام نمی‌گرفت.