ملایکه الرحمن

فهرست کتاب

فرشتگان و آدم ÷

فرشتگان و آدم ÷

فرشتگان قبل از آفرینش انسان در جریان فساد ، ظلم و طغیان جنیان در زمین بودند که خداوند آنها را مورد خشم و غضب قرار داد.

و زمانی که خداوند آدم را خلقت نمود، ملائکه از خداوند حکمت آفرینش انسان را سؤال نمودند که قرآن محاوره‎ی آنها با خداوند را برای ما نقل می‎کند.

﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ قَالُوٓاْ أَتَجۡعَلُ فِيهَا مَن يُفۡسِدُ فِيهَا وَيَسۡفِكُ ٱلدِّمَآءَ وَنَحۡنُ نُسَبِّحُ بِحَمۡدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَۖ قَالَ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٣٠[البقرة: ۳۰].

«زمانی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشینی قرار می‎دهم گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می‎دهی که فساد می‎کند و تباهی راه می‎اندازد و خونها می‎ریزد، و حال آنکه ما به حمد ، ستایش ، طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ خداوند فرمود: من حقایقی را می‎دانم که شما نمی‎دانید».

خداوند بعد از آفرینش انسان بر او منت نهاد و از علم بی‌‌انتهای خویش مقدار ناچیزی را در اختیار او قرار داد.

﴿عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ٥[العلق: ۵].

«به او چیزهایی را آموخت که نمی‎دانست».

خداوند در انسان روح دمید و به وی علم آموخت و سپس به فرشتگان دستور داد که بر او سجده کنند.

﴿إِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِينٖ٧١ فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ٧٢[ص: ۷۱-۷۲].

«وقتی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گِل می‎آفرینم، هنگامی که آن را سر و سامان دادم و آراسته و پیراسته کردم، و از روح خود در او دمیدم، پس برای او سجده کنید».

تذکر: همه‎ی این آیات دلالت بر این دارد که آدم دارای معلوماتی بوده که خداوند در اختیارش گذاشته بود و زمانی که پا روی کره‎ی خاکی گذاشت صاحب علم بود. متأسفانه امروزه در اذهان جوانان و نوجوانان ما جا داده‎اند که انسان نخستین وحشی بوده و چیزی نمی‎دانسته و عکس‎ها و نقش و نگارهایی در کتاب‎ها قرار داده‎اند که انسان را مانند یک موجود وحشی با قیافه‎ای حیوانی و زشت به تصویر می‎کشند در حالی که خداوند اظهار می‎دارند، ما به انسان علم دادیم. بنابراین نمی‎توان کلام خداوند را با نظریات باستان شناسان که توأم با فرضیات می‎باشد، مقایسه نمود. زیرا این فرضیات ثابت نبوده و هر روز در حال تغییر و تحول است. قضیه‎ی پیشرفت علم و صنعت یک قضیه‎ی نسبی است که در هر عصر و زمان سیر صعودی و نزولی داشته است ولی آیا این دلیلی بر جهالت و نقص عقل پدران و اجداد ما می‎باشد؟! مسلماً هیچ عقل سلیمی این را نمی‎پذیرد. «رب زدنا علمـا».