ملایکه الرحمن

فهرست کتاب

بخش چهارم

بخش چهارم

فرشته‎ها افضل‌ترند یا انسان‌ها؟

چرا خداوند پیامبرانش را از جنس فرشتگان قرار نداده است؟

نامگذاری به اسم فرشتگان.

فرشته‎ها افضل‌ترند یا انسان‌ها؟

علما در مورد برتری فرشته‎ها بر بشر اقوال متعددی دارند و این قضیه بیشتر در کتاب‎های متکلمین مطرح گردیده و اساس خلاف، به گروه معتزله و موافقین ایشان بر می‎گردد. ابن عساکر در تاریخش در شرح حال امیه بن عمرو بن سعید بن عاص چنین می‎گوید: در یکی از روزها عمر بن عبدالعزیز در حالی که جماعتی نزد او بودند گفت: هیچ‌کس نزد خداوند از فرزندان نیکوکار آدم عزیزتر نیست و به این آیه‎ی قرآن استدلال کرد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ٧[البینة: ۷].

امیه بن عمرو که در جلسه حاضر بود عمر را تأیید نمود و عراک بن مالک گفت: فرشته‎ها عزیزترین مخلوقاتند زیرا آنها خدمتگزاران ملک خدا و پیک‎های خدا به‌سوی أنبیا می‎باشند و همچنین به آیه‎ی: ﴿مَا نَهَىٰكُمَا رَبُّكُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَكُونَا مَلَكَيۡنِ أَوۡ تَكُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِينَ[الأعراف: ۲۰]. اشاره کرد.

پروردگارتان شما را از خوردن این درخت نهی نکرده مگر به خاطر اینکه (اگر از آن بخورند) فرشته خواهید شد یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند.

عمر بن عبدالعزیز رو به محمد بن کعب بن القرضی نموده و گفت: ای أبا حمزه رأی تو چیست؟ محمد بن کعب گفت: خداوند آدم را گرامی داشته ، او را با دستش خلقت و در او روح دمیده ، به فرشتگان دستور سجده بر او داده و از فرزندانش انبیا و پیامبران قرار داد و او کسی است که فرشتگان به دیدارش می‎آیند و با این دلایل نظریه‎ی عمر را مورد تأیید خویش قرار داد.

در اینجا خلافی نیست که کفار یا منافقین در قضیه‎ی برتری انسان و فرشته به هیچ وجه مطرح نمی‎گردند زیرا آنها از حیوانات پست‎تر و بلکه گمراه‎تر می‎باشند. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّ[الأعراف: ۱۷۹]. و مقصود از برتری این نمی‎باشد،که ذات بشر از ذات ملائکه بهتر و برتر می‎باشد بلکه منظور انسان‎های صالح و نیکوکاری می‎باشد که به دلیل غلبه بر غرایز نفسانی و انجام اعمال صالح بر فرشته‎هایی که فاقد غرایز می‎باشند برتری می‎یابند.

و قول راجح گفتار ابن تیمیه است که می‌گوید: انسان‌های صالح افضل‌ترند باعتبار نهایتشان هنگامی که وارد بهشت شدند و از نعمات بهشت استفاده برده و به سعادت دیدار خداوند رسیدند و ملائکه افضل‌ترند باعتبار ابتدا، زیرا اکنون فرشتگان در رفیق اعلی می‌باشند و فقط به تقدیس و تحمید پروردگار مشغول و غرق در عبادتند.

چرا خداوند پیامبرانش را از جنس فرشتگان قرار نداده است؟

چون طبیعت فرشتگان مخالف سرشت، ذات و فطرت بشر است، در این صورت برقرار کردن رابطه که بدون آن تبلیغ و رساندن احکام خدا به مردم که هدف اصلی پیامبران است ناممکن یا دشوار می‎بود تا جایی که هنگامی که جبرئیل با صفات فرشته‎ای خود نزد رسول الله ج می‎آمد بر رسول الله ج که یک بشر است سخت و مشکل می‎بود. مانند: واقعه‎ی آمدن جبرئیل نزد رسول الله ج برای اولین بار در غار حرا در پی بشارت به بعثت و پناه بردن رسول الله ج به ام المؤمنین خدیجه لکه نمونه‎ای بارز و آشکار بر این مسئله می‎باشد بنابراین خداوند در کتاب خود اعلام می‎دارد که ما در هر قوم و نژادی که بر روی زمین باشند پیامبری از جنس و طبیعت آنها می‎آفرینیم و نازل می‎کنیم.

﴿قُل لَّوۡ كَانَ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَلَٰٓئِكَةٞ يَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّينَ لَنَزَّلۡنَا عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَكٗا رَّسُولٗا٩٥[الإسراء: ۹۵].

«بگو اگر در زمین فرشتگان مستقر بوده و در آن راه می‎رفتند از آسمان فرشته‎ای را بعنوان پیغمبر بسویشان می‎فرستادیم».

و اگر برای فرض مثال قرار بود خداوند پیامبران خود را از جنس ملائکه برای عموم بشر قرار دهد آنها را با چهره و خلق و سیرت فرشته‎ای آنها نازل نمی‎کرد بلکه آنها را در صفات و ویژگیهای بشر قرار می‎داد تا انسانها بتوانند با آنها رابطه بر قرار کرده و اسباب هدایت را از آنها أخذ نمایند آن طور که قرآن ذکر می‎نماید: ﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَكٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا[الأنعام: ۹]. «و اگر او (پیامبر ج) را فرشته‎ای قرار می‎دادیم به شکل انسان در می‎آوردیم».

پس باید بدانیم که خداوند لطف و کرم و رحمت خویش را شامل تمام بندگانش نموده که پیامبران آنها را از جنس خودشان یعنی بشر آفریده است.

﴿كَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِيكُمۡ رَسُولٗا[البقرة: ۱۵۱].

«همان طور که در بین شما فرستاده‎ای از خودتان قرار داده‎ایم».

نامگذاری به اسم فرشتگان

یکی از عادات پسندیده‎ی اجتماعی آن است که پس از تولد فرزند، پدر و مادر برای او نامی انتخاب کنند تا با آن شناخته شود و برای دور و نزدیک قابل شناسایی باشد. از آنجایی که شریعت اسلام کامل بوده و هیچ چیزی را رها نکرده است به این نکته نیز توجه نموده و به آن اهمیت داده است و احکامی را وضع نموده که نشانگر توجه دین به این موضوع می‌باشد.

علماء در مورد نام گذاری فرزندان به اسم فرشتگان اختلاف نظر دارند.

۱- امام مالک و ابن‎قیم آن را مکروه می‎دانند.

ابن‎قیم در کتاب تحفة‎المودود در فصل اسمهای مکروه می‎گوید: «از جمله‎ی اسمهای مکروه نامگذاری به اسم فرشته‎ها مانند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل می‎باشد».

امام بخاری در کتاب تاریخش نقل می‎کند که پیامبر ج فرمودند: «لا تسموا بأسماء الـملائكة» لیکن این حدیث همانطور که بیهقی به نقل از امام بخاری در جای دیگر می‎گوید: در اسناد آن نظر و اشکال می‎باشد.

امام مالک نام گذاری به اسم سه فرشته‎ی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را مکروه دانسته و در بقیه حکم جواز می‎دهد.

۲- جمهور علماء، نامگذاری به اسم فرشتگان را جایز می‎دانند.

از حماد بن سلمه در مورد کسی که خود را جبرئیل و میکائیل نامیده، سؤال شد ؟ گفت اشکالی ندارد.

در میان صحابه افرادی مانند مالک بن انس س وجود داشته‎اند و در حالی که نام فرشته نگهبان جهنم نیز به مالک می‎باشد.

امام نووی می‎گوید: در مذهب ما (شافعی) و مذهب جمهور علماء نامگذاری به اسم انبیاء و فرشتگان جایز می‎باشد. و دلیل برای نامگذاری به نام پیامبران را ابراهیم، فرزند رسول الله ج ذکر نموده است.

«سُبحَانَ اللهِ وَبِحَمدِهِ، سُبحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمدِكَ، أَشهَدُ أَن لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ، أَستَغفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيك».

جمعه۲۵/ذی‎القعده/۱۴۲۴۲۶ /۱۰/۱۳۸۲

«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ ج أَنَّهُ قَالَ إِنَّ الْمَيِّتَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ فَإِذَا كَانَ الرَّجُلُ الصَّالِحُ قَالُوا اخْرُجِي أَيَّتُهَا النَّفْسُ الطَّيِّبَةُ كَانَتْ فِي الْجَسَدِ الطَّيِّبِ اخْرُجِي حَمِيدَةً وَأَبْشِرِي بِرَوْحٍ وَرَيْحَانٍ وَرَبٍّ غَيْرِ غَضْبَانَ قَالَ فَلَا يَزَالُ يُقَالُ ذَلِكَ حَتَّى تَخْرُجَ ثُمَّ يُعْرَجَ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيُسْتَفْتَحُ لَهَا فَيُقَالُ مَنْ هَذَا فَيُقَالُ فُلَانٌ فَيَقُولُونَ مَرْحَبًا بِالنَّفْسِ الطَّيِّبَةِ كَانَتْ فِي الْجَسَدِ الطَّيِّبِ ادْخُلِي حَمِيدَةً وَأَبْشِرِي بِرَوْحٍ وَرَيْحَانٍ وَرَبٍّ غَيْرِ غَضْبَانَ قَالَ فَلَا يَزَالُ يُقَالُ لَهَا حَتَّى يُنْتَهَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ الَّتِي فِيهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَإِذَا كَانَ الرَّجُلُ السَّوْءُ قَالُوا اخْرُجِي أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْخَبِيثَةُ كَانَتْ فِي الْجَسَدِ الْخَبِيثِ اخْرُجِي ذَمِيمَةً وَأَبْشِرِي بِحَمِيمٍ وَغَسَّاقٍ وَآخَرَ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٍ فَلَا يَزَالُ حَتَّى تَخْرُجَ ثُمَّ يُعْرَجَ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيُسْتَفْتَحُ لَهَا فَيُقَالُ مَنْ هَذَا فَيُقَالُ فُلَانٌ فَيُقَالُ لَا مَرْحَبًا بِالنَّفْسِ الْخَبِيثَةِ كَانَتْ فِي الْجَسَدِ الْخَبِيثِ ارْجِعِي ذَمِيمَةً فَإِنَّهُ لَا يُفْتَحُ لَكِ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فَتُرْسَلُ مِنْ السَّمَاءِ ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى الْقَبْرِ فَيُجْلَسُ الرَّجُلُ الصَّالِحُ فَيُقَالُ لَهُ مِثْلُ مَا قِيلَ لَهُ فِي الْحَدِيثِ الْأَوَّلِ وَيُجْلَسُ الرَّجُلُ السَّوْءُ فَيُقَالُ لَهُ مِثْلُ مَا قِيلَ فِي الْحَدِيثِ الْأَوَّلِ»(احمد/۸۵۵۱). «از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمودند: هنگام مرگ فرد ملائکه حاضر می‌گردند، اگر مرد صالحی بود می‌گویند: ای روح پاک که در جسد پاکی بودی خارج شو که تو ستوده شده‌ای و بشارت بده به رحمت و پاکی و پروردگاری غیر خشمگین، و پیوسته این جملات به او گفته می‌شود تا از جسد خارج گردد سپس به‌سوی آسمان بالا برده شده و اجازه‌ی ورود برای او گرفت می‌شود. گفته می‌شود او کیست؟ گفته می‌شود فلانی. پس گفته می‌شود: خوشا به نفس پاکی که در جسد پاکی بود. داخل شو که تو ستوده شده هستی و بشارت بده... و همچنان به او این جملات گفته می‌شود تا به‌سوی آسمان برسد که بعد از آن خداوند عزوجل می‌باشد.

اگر مرد بدی بود ملائکه می‌گویند: ای روح ناپاک و خبیثی که در جسم ناپاک و خبیث هستی با قباحت و زشتی خارج شو و به آبی که بسیار داغ و بدبو است و به کیفرها و جزاهای همانند آن بشارت بگیر. پس همچنان به او این جملات گفته می‌شود تا وقتی خارج گردد. پس به‌سوی آسمان بالا برده می‌شود و خواسته می‌شود که در آسمان برای او باز شود پس گفته می‌شود این شخص کیست؟ گفته می‌شود: فلانی. پس گفته می‌شود: ای روحی که در جسم ناپاک و خبیث بودی مستحق خوش‌آمد نمی‌باشی. پس همانا برای تو درهای آسمان باز نمی‌گردد. پس از همان آسمان فرستاده شده تا به قبر می‌رسد. پس مرد صالح می‌نشیند و به او همان سخنان اول گفته می‌شود و مرد بدکردار نیز در قبر نشسته و همان سخنان اول به او گفته می‌شود».