۱- اعتقاد به ملائکه جزء ارکان ایمان است
یکی از ستونهای ایمان، عقیدهی راسخ و باور راستین به ملائکه است و عدم اعتقاد به ملائکه یعنی نقص ایمان و سقوط انسان در دایرهی ارتداد و کفر …
طبق نص قرآن و حدیث و اجماع امت اسلامی ملائکه وجود دارند و انکار آنها سبب کفر میگردد پس اعتقاد به وجود آنها واجب است و خداوند نیز مؤمنین را بدلیل ایمان به ملائکه که از امور غیبی است تمجید مینماید.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١٣٦﴾[النساء: ۱۳۶].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خدا و پیغمبرش و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده است و به کتابهایی که پیش از آن نازل نموده است ایمان بیاورید. و هرکس که به خدا و فرشتگان و کتابهای خداوندی و روز رستاخیز کافر شود واقعاً در گمراهی دور و درازی افتاده است».
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٢٨٥﴾[البقرة: ۲۸۵]
«پیامبر ج ایمان آورد بدانچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان نیز بدان باور دارند. همگی به خدا و فرشتگان او و کتابهای وی و پیغمبرانش ایمان داشته و (میگویند:) میان هیچ یک از پیغمبران او فرق نمیگذاریم. و میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت بسوی توست».
اگر خداوند مؤمنین را تمجید نموده است، کسانی را که بدان معتقد نیستند یا استهزاء و مسخره میکنند توبیخ میکند.
﴿مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ٩٨﴾[البقرة: ۹۸].
«کسی که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبریل و میکائیل باشد (خدا دشمن اوست) پس همانا خداوند دشمن کافران است».
ابوداود سجستانی صاحب سنن ابوداود به همراه طلاب بهسوی مجلس علمی میرفت در راه مردی هرزه و خبیث بعنوان مسخره گفت: پاهایتان را بالا ببرید تا بالهای ملائکه را نشکنید. (منظورش مسخره کردن) حدیث: «اِنَّ الْمَلاَئِكَةَ لَتَضَعُ اَجنِحَتَهَا لِطَالِبِ العِلم» بود .
امام نووی میگوید: آن مرد هنوز قدم از قدم برنداشته بود که پاهایش خشک شده افتاد و مرد .