شکستن امواج
دشمن متوجه گردید که روشهای پیش گرفته، برای افساد جامعه و بیحجابی، راه به جایی نمیبرد و دریافت که رویارویی با این جنبش فایدهای ندارد. لذا دست به شکستن امواج آرام کرد. یعنی، یک بسته هیزم را نمیتوان شکست؛ اما اگر آنها را از هم جدا کنیم، میتوانیم یکی یکی آنها را بشکنیم.
آنها توجه خود را در آغاز به سوی سبک و طرح عباها و چادرهای بلند و گشاد زنان محجبه کردند، چادرهایی که هر گاه زن راه میرفت، زینت و آرایش او اصلا دیده نمیشد، پس شروع به تاویل و توجه کردند. در آغاز گفتند: ما معتقد نیستیم که شما عبای خود را از سر بیرون کنید؛ بلکه منظورمان این است که طرح عبایتان را تازه کنید.
طراحان لباس شروع به دوختن انواع متفاوتی از عباها کردند که از عباهای قبلی تنگتر بودند، اما اسم عبا بر روی آن قرار داشت و با پوشش آن به جذابیت زن اضافه میگشت، به جای اینکه عبا برای پنهان کردن زیبایهای زن باشد، خودش مبدل به زینت و آرایش گشت. در نتیجه مقداری دشمن از نتیجه کارش مسرور و شادمان شد و احساس کرد که موج در حال شکستن است.
بنابراین، آنان به دوختن انواع عباهای جدیدتری اقدام کردند، عباهایی که فقط شانهها را میپوشاند و انواع دیگری که به بازوها و اطراف بسته میشدند.
اندک اندک چنان عباهای تنگ و فشردهای دوخته میشد که تمام اندام زن را نمایان میکرد، حتی با وجود پوشش عبا توجه بیشتری بر روی زن میشد تا آنکه عبا را از سرش میکَند و جدا میکرد.
در این هنگام اظطراب و پشیمانی جامعه را فرا گرفت، کشتی نجات در حال غرق شدن بود، مصلحان جامعه سکوت نکردند؛ بلکه علما فتواهای شدید اللحنی در رابطه با این پوشاکها صادر کردند و منابر را با سخنرانیهای کوبنده به لرزه درآوردند. داعیان در هر جا به نصیحت و موعظه پرداختند و مردم را از پوشیدن این گونه چادرها میترسانید و از عواقب سوء این جریان بیمناک بودند، چرا که با پوشیدن این نوع پوشاک-ها، زینت زن ظاهر بود، آن زینتی که خداوند دستور به ستر آن داده است.
حرمت این گونه لباسهای تنگ و نازک که اعضای زن را نمایان میکرد برای هر شخص مؤمن و خردمند واضح و مبرهن بود، سرانجام پوشیدن اینگونه پوشاکها کم شد. حتی بسیار اندک گردید. و زنان مومنه و محجبه مانند سابق به پوشیدن لباسهای بلند و مناسب روی آوردند، هر چند که اندکی از زنان سهلانگار پوشیدن این عباها را رها نکردند.
باز دشمنان متوجه این موضعگیری علما و مصلحان شدند و دریافتند که آنان در راستای نابودی حجاب و ترویج اختلاط زن و مرد خود را خسته کردند و هزاران زن از این تفکر و نظریاتشان متأثر شدند، ولی ناگاه دعوتگر بلیغی بر سر کار آمده و چنان آیات صریح و احادیث کوبندهای را نقل نمود که زنان مؤمن همه توبه کرده و از گذشته خویش نادم گشتند. هنگامی که مفسدان دیدند که زنان به یکدباره تائب شدند، دست به دندان گرفته و اینگونه نجوا میکردند: افسوس ما زیان کردیم.
آری، آنان فهمیدند که دین در اعماق دلها جا دارد، زن مسلمان اگر چه روزی در امور دین سهلانگاری کند و در حجاب سستی کند، اما با شتاب به سوی حجاب و عفت باز میگردد؛ زیرا درون زن پاکدامن از گنج ناب است و با مَس کردن بر روی طلا، غبار از روی آن پاک شده و درخشندگی و لمعان آن باز میگردد، بنابراین، پس از اندیشههایی طولانی فاجعه بزرگ روی داد.