گفتمان حجاب

فهرست کتاب

پوشش تقوا

پوشش تقوا

مها: به همین جهت خداوند ستر و حجاب را بر زن فرض نموده و به مرد اختیار داده است که هر چه می‌خواهد بپوشد!!

سارا: نه این طور نیست، مرد هم اجازه ندارد هر چه دلش بخواهد، بپوشد.

مها: چگونه؟ توضیح دهید؟

سارا: ستر و حجاب بر هر زن و مرد مسلمانی فرض است. بر مردان لازم است عورت خود را بپوشانند و از ناف تا زانو برایشان الزامی است که پوشیده باشد، مگر برای همسر و کنیزان شرعی. و شریعت بخاطر پرهیز از انحرافات اخلاقی، کودکان دختر و پسر را اجازه نداده است تا در یک رختخواب به صورت مختلط بخوابند و دستور داده تا جدا از همدیگر بخوابند تا مبادا منجر به برانگیخته شدن شهوت‌های فاسد گردد.

در زمان جاهلیت مردم قریش بصورت برهنه خاۀ خدا را طواف می‌کردند، به این پندار که ما با لباس‌هایی که گناه کرده‌ایم، طواف نمی‌کنیم، تا این که رسول خدا جمکه را فتح نمودند. آن حضرت ج، قطعنامه-ای شرعی صادر نموده و فرمود: هیچ کس اعم از زن و مرد حق ندارد به صورت برهنه خانۀ خدا را طواف نماید و هیچ کس اجازه ندارد در حالت لخت و عریان نماز بخواند حتی اگر در شب و تنهایی باشد و کسی او را نبیند، باید خودش را بپوشاند هم چنین رسول خدا جنهی نمود از این که زمانی که تنها باشد خودش را برهنه کند و فرمود:«خداوند سزاواتر است تا از او شرم و حیا شود.»

در احرام پوشیدن زن و مرد نیز فرق وجود دارد، مردان از مزیّن کردن احرام و لباس که مشبّه به زنان باشد، نهی شده‌اند و هم چنین منع شده‌اند که شلوار بپوشند، بر عکس زن موظف است که پاهایش را بپوشاند.

خداوند به مؤمنان دستور داده است که به عورت دیگران که بدون قصد ظاهر می‌شود، نگاه نکنند، یا اگر آرایش زن ظاهر بود به آن ننگرند و حرام کرده است که به آنچه منجر به برانگیخته شدن شهوت می‌گردد بنگرند، همۀ این‌ها آداب شرعی هستند تا آدمی از حرام دوری گزیند همۀ آن چه گفته شد اموری است که الله تعالی بر عموم زنان و مردان واجب گردانیده است

بنابراین، مرد موظف است که قسمت‌هایی از اعضایش را بپوشاند و به زن نیز دستور رسیده است تا حجابش را رعایت کند. و مناسب‌تر است که زن حجابش را رعایت نماید؛ زیرا از نگاه‌های گرگ صفتان که به دنبال زینت و زیبایی اوست، محفوظ می‌ماند. به همین علت خداوند می‌خواهد تا او زیبایی و زینتش را پوشیده نگه دارد و اندام زیبایش را بپوشاند که اولّین آن پوشیدن صورت است تا کسی نسبت به عفت او تعرض نکند.

أریج: به خدا سوگند این سخن بسیار زیبایی است.

سارا: به یاد دارم زنی پایبند نماز و عباداتش بود و همسرش او را بسیار دوست می‌داشت، اما در امر حجاب سهل‌انگاری می‌کرد، چهره‌اش را در مقابل برادران شوهر نمایان می‌کرد، حتی در جلوه دوستان شوهر، گاهی در حین احوال پرسی دست می‌داد و مصافحه می‌کرد، همسرش نسبت به او مشکوک می‌گردید و در ذهنش سوالات زیادی دور می‌زد، فلانی در نگاه کردن به زنم چه منظوری داشت؟ چرا با فلانی مصافحه کردی؟ چرا دستت را در دست فلانی تا مدت طولانی گذاشتی؟ چرا برای حرف‌های فلانی خندیدی؟

مرد احساس می‌کرد که زنش، به دیگری دل بسته است. مرد اینطور احساس می‌کرد که شاه است و همسرش ملکۀ اوست و کسی حق ندارد در مِلک او تصرّف داشته باشد.

این زن می‌گوید: از بسیار بودن مشکلات خانواده‌ام، چندین بار به طلاق فکر کردم، خیلی خسته شده‌ام، راه حل چیست؟ یک روز تصمیم گرفتم تا فرمان الهی را در مورد حجاب زن مسلمان اجرا کنم و با مردان مصافحه نکنم و پایبند حجاب شرعی باشم. چهره‌ام را در مقابل مردان نامحرم پوشانیدم و کسی غیر از همسر و محارم من اجازه نداشت، به من نگاه کند و از اختلاط با مردان بیگانه دوری نمودم. احساس غُرّه و وقار می‌کردم. دانستم آن کسانی که با آن‌ها در رابطه بودم، اکنون که می‌بینند در مقابل آن‌ها حجاب می‌کنم بیشتر مرا مورد احترام قرار می‌دهند و این قانون خداوند در مورد زن است. از آن پس میان من و همسرم مشکلی روی نداد. خداوند را سپاس می‌گویم.

سارا: أریج! برای همین است که خداوند حجاب شرعی را برای زن واجب گردانیده است و بدان که خداوند خالق زن است و به امور او آگاه‌تر می‌باشد.