خداحافظ
گوشی سارا به صدا در آمد، به شماره روی صفحه نگاهی انداخت و گفت: پدرم هست، مثل این که رسیده است، گوشی را جواب داد: وعلیکم السلام... بله... بله... دارم میام... آن گاه شروع به پوشیدن لباس نمود و زیبایی صورتش را پوشانید. مها و أریج برای خداحافظی با او بلند شدند.
سارا گفت: انشاءالله به زودی همدیگر را میبینیم، اما أریج و مهای عزیز! به خدا... این را بدانید که دعوت دهندگان کشف حجاب و بی پردگی و اختلاط کنندهگان میان مردان و زنان، هدفی غیر از این ندارند که شما را به کنیزی مبدل کنند و مرد هوسران هر زمان که بخواهد تو را در زیر نیشهایش بجَوَد و سپس هر زمانی که دلش خواست، تف کند.
أریج و مها دوست داشتند که سارا را در مسیر همراهی کنند تا سارا آرامتر حرکت کند و سخنشان به درازا بکشد؛ اما بار دیگر گوشی سارا به صدا در آمد، لذا با آن دو خداحافظی کرد و رفت.
با سپاس فراوان از بزرگوارانی در جمع آوری این کتابچه از کتب ایشان بهره بردم، خصوصاً جناب شیخ دکتر بکر ابوزید، شیخ سلیمان خراشی و شیخ احمد بن عبدالعزیز حمدان.
از خداوند سبحان مسئلت دارم که برای همگان مفید واقع گردد. وصلی الله علی نبینا محمد.
پایان ترجمه: ٢ /٢/٩٢ش.
به زودی منتشر میشود
تفسیر غریب القرآن
تالیف: کامله الکواری
ترجمه: ام حسان ملازهی
زنان پیشتاز در محبت پیامبرج
تالیف: سامی عاشور حسن بن عاشور
از زندگیات لذت ببر (چاپ سوم)
دکتر محمد بن عبدالرحمن العریفی
محمد حنیف حسین زائی
پایان جهان (چاپ سوم)
دکتر محمد بن عبدالرحمن العریفی
محمد حنیف حسین زائی
غربت در دیار فرنگ (چاپ دوم)
دکتر محمد بن عبدالرحمن العریفی
محمد حنیف حسین زائی
تاریخ بلوچستان
ترجمه: مولانا گل محمد دادگر
استاد منطق و فلسفه دارالعلوم حقانیه ایرانشهر