نقطه آغاز این حرکت
سارا اینجا از گفتن باز آمد و گفت: اعوذ بالله، سبحان الله، أریج پرسید: بگو: نخستین تجمع آنان کجا بود؟
سارا: در محلی که اگر اسم آن را ببرم، متوجه میشوید که این طرح و برنامه ریزی از طرف غیر مسلمانان ریخته شده است! حالا بشنو: در سال١٩٢٠ م، «کلیسای مرقُصِیه» مصر و برای آن برنامه ریزی شد و منتظر مرحله اجرای آن شدند.
أریج: امری بسیاااار شگفت آور و عجیب است، یعنی برای فاسد کردن جامعه و فاسد نمودن مادر، دختر و همسر جریانی صورت گرفته و برنامه ریزی ای شده است؟
سارا خواهشاً مطلبت را کامل کن.
سارا! مطلب را ادامه دهید:
سارا افزود: «هوی شعراوی» اولین مسلمان مصری بود که این جسارت بی شرمانه را به خرج داد و زنان را نسبت به بی حجابی جرأت داد! وای بر چنین روزگاری! چه پاسخی برای الله آماده کرده است؟! تراژدی ای که وجدان آدمی را به درد آورده و سبب افسوس و حسرت مسلمان میگردد.
وقتی «سعد زغلول» که از انگلستان باز گشت، برای استقبال او دو خیمه برفراشته بودند، در یک خیمه زنان و در خیمۀ دیگر مردان منتظر بودند، وقتی او از هواپیما پیاده شد، به جای اینکه به سمت خیمۀ مردان برود، راهی خیمۀ زنان شد، خیمهای که مملو از زنان محجبه بود، هنگامی که به آنجا رسید، «هدی شعراوی» به استقبال او جلو آمد و «سعد زغلول» دستش را به سمت او دراز کرد. «هدی شعراوی» صورتش را ظاهر کرد و شعراوی با او مصافحه کرد. شعراوی شورع به کف زدن کرد و همگی زنان کف زدند و حجاب را از چهرۀشان برداشتند. همه اینها نقشه قبلی بود. با این حال اما علمای ربانی سکوت نکردند، بلکه این حرکت ناشایست را ردّ نموده و کتابهایی را نگاشتند و مردم را از این عمل باز داشتهاند.