اقوال ائمة مذهب حنفی:
فقهای مذهب حنفی معتقدند که جایز نیست زن چهرهاش را در جلو مردان بیگانه ظاهر کند، زیرا کشف چهره فتنه انگیز است. از این رو در کتب فقهی خویش یادآور شدهاند مبنی بر این که مسلمانان اتفاق نظر دارند که سفر کردن زن در حالت ظاهر کردن چهره ناجایز است و اینک پارهای از فتاوای آنان را در ذیل ذکر میکنیم:
علامه ابوبکر جصاص از علمای بزرگ مذهب حنفی میگوید: زن جوان موظف است، چهرهاش را در برابر مردان بیگانه بپوشاند و به هنگام بیرون رفتن از منزل حجاب و عفتش را رعایت کند تا با نگاه کردن به وی فتنهای روی ندهد تا اهل شک و گمان در وی طمع نکنند. [٩]
شمس الائمۀ سرخصی حنفی میگوید: حرام بودن نگاه کردن به خاطر خوف فتنه است، و بیم فتنه زمانی خواهد بود که به چهرۀ زن نگاه شود و اغلب زیباییهایش، نسبت به سایر اعضایش، در چهرهاش گرد آمدهاند. [١٠]
امام علاءالدین حنفی میگوید: زن جوان نهی شده است که در مقابل مردان چهرهاش را ظاهر کند. ابن عابدین میگوید: معنایش این است که زن نهی شده تا چهرهاش را ظاهر کند تا مبادا مردان او را ببینند و در فتنه نیفتند؛ زیرا به هنگام کشف چهره، گاهی نگاه با شهوت صورت میگیرد. [١١]
همچنین وجوب پوشاندن چهره زن حتی در حالت احرام، از علمای احناف نقل شده است، در صورتی که مردان بیگانه همراه آنان باشند. [١٢]
امام طحاوی حنفی میگوید: برای زن جوان ممنوع است که جلوی زنان بیگانه چهرهاش را ظاهر کند. [١٣]
مفتی اعظم پاکستان، علامه مفتی محمد شفیع دیوبندی /میگوید: مذاهب اربعه و جمهور امت اتفاق نظر دارند بر این که برای زنان جوان جایز نیست که چهره و دستانشان را در برابر مردان بیگانه ظاهر کنند و زنان پیر و مسن از این قانون مستثنی هستند؛ زیرا خداوند در آیۀ: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾[النور: ٦٠]. آنان را مستثنی قرار داده است.
در این هنگام ساره از خواندن توقف نمود و گفت: قبل از این که به بیان دیدگاههای سایر ائمه مذاهب بپردازم، نظر فقهای مذهب حنفی برایم دشواری ایجاد کرد، مبنی بر این امر که در رها کردن حجاب و کشف، چهره فسادکاران و بیماردلان در طمع میافتند.
داستانی را برایتان یادآور میشوم که مردی برای کسب و کار به جایی سفر کرد و زن و بچهاش را در منزل رها نمود و به برادر بزرگترش توصیه کرد که مراقب آنان باشد. این زن میگوید: برادر بزرگتر شوهرم، تقریباً هر روز میآمد و به ما سر میزد و خودش را جزء خانوادۀ ما میدانست. من در مقابل او حجاب نمیکردم و چهرهام و گاهی اوقات موهایم در مقابلش ظاهر میشد. در روزهای اول محتاط بود، اما کم کم که رفت و آمدش زیاد شد و نزد من هیچ محرمی نبود و من هم بدون حجاب بودم، حرکات عجیبی از او مشاهده میکردم، سخنان نرم و لطیفی با من میگفت و بسیار شوخی میکرد تا اینکه همسرم از سفر بازگشت و به نزد ما آمد. من ترسیدم که اگر او را از حرکات برادرش باخبر سازم، اختلافی رخ ندهد.
بار دیگر همسرم به سفر رفت و برادرش چون سرپرست ما بود، دوباره به منزلمان رفت و آمد میکرد و حرکات نامناسب و سخنان عاطفی گذشتهاش را تکرار میکرد و با صراحت با من کشمکش میکرد و گاه و بیگاه، به منزلمان میآمد!
من از این وضعیت خسته شده و به ستوه آمدم، لذا تصمیمی جدی گرفتم تا در حضورش حجاب شرعی را رعایت نموده و چهرهام را بپوشانم. آن گاه برای همسرم نامهای نوشتم به این مضمون که دیگر حاضر نیستم با مردان نامحرم اختلاط داشته باشم و با آنها مصافحه کنم و میخواهم حجاب کامل شرعی را پیاده کنم.
همسرم مرا تشویق نمود و برایم کتابها و نوارکاستهایی پیرامون حجاب فرستاد. فردای آن روز هنگامی که برادر شوهرم طبق عادت همیشگی به خانۀ ما آمد و مرا در پرده و حجاب دید، دور از من و با حالت غافلگیرانهای ایستاد و گفت: منظورت از این کار چیست؟ گفتم: از امروز به بعد جز با محارمم، با مردان بیگانه مصافحه نمیکنم و کسی مرا نبیند. اندکی مکث کرد و مانند شخصی که ضربهای بر او وارد شده، به تأمل فرو رفت.
سپس سرش را تکان داد.
به وی گفتم: هر گاه چیزی لازم داشتی، از پس پرده با من سخن بگو. سپس بازگشت. از آن پس خداوند شر او را از من دور ساخت.
أریج به شگفت آمد و گفت: سبحان الله! به تحقیق خداوند چه راست فرموده است: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ﴾[الأحزاب: ٥٣]. «هنگامی که از زنان پیغمبر چیزی از وسائل منزل به امانت خواستید، از پس پرده از ایشان بخواهید، این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است».
سارا به خواندن مطالب کتاب ادامه داد.
[٩] احکام القرآن جصاص، ٣/٤٥٨. [١٠] مبسوط سرخسی،١٠/١٥٢. [١١] حاشیه بن عابدین، ٢/٤٨٨. [١٢] حاشیة بن عابدین،١/٢٧٢. [١٣] حاشیة بن عابدین، ١/٤٠٦ – ٤٠٨ و بحر الرائق ابن نجیم، ١/٢٨٤ و ٢/٣٨١. و فیض الباری علامه انورشاه کشمیری، ٤/٢٤ و ٣٠٨.