نتیجه بحث
دیدگاه جمهور علما مبنی بر حرمت ظاهر نمودن صورت است و در ذیل، اجماع علمای امت که بر اقوال آنان اعتماد میشود ذکر میگردد:
امام ابن عبدالبر مالکی مغربی میگوید:
علمای اسلام بر این قول اجماع دارند که بر زن واجب است چهرهاش را به ویژه در زمان فتنه و فساد بپوشاند.
از علمای مشرق زمین، امام نوری شافعی/همین دیدگاه را تصریح میکند.
از ائمهی حنابله، امام تیمیه نیز قائل بر همین امر می-باشد.
از میان علمای احناف، علامه سهارنپوری و شیخ محمد شفیع عثمانی رحمهما الله، هر دو این بزرگواران، دیدگاه اجماع امت را بر اینکه پوشیدن صورت زن واجب است، ذکر میکنند.
آیا بعد از نقل این همه گفتار علما، رأی مخالفی یافته میشود و حجت و دلیلی باقی میماند؟ قطعاً گفتۀ ائمه قانع کننده است.
مها، شکل و حالت عبایش را برانداز میکرد و به آن نگاه میکرد، گویا در ذهن چیزی را به اثبات میرساند، اما أریج چنین به نظر میرسید که گویا یک مسألۀ گنگ و پیچیدهای ذهنش را مشغول کرده است. از این رو، نگاهی به سارا انداخت و گفت:
سارا! من میتوانم بقصد تائید سرم را تکان بدهم، اما چیزی ذهنم را مشغول کرده است، با توجه به مطالبی که در برخی مقالات خواندهام، دو شبهه برایم پیش آمده است.
سارا: آن دو شبهه کدامند؟
أریج: اول اینکه: فقط علمای سعودی به پوشاندن صورت فتوا دادهاند، در حالی که در جهان اسلام تعداد بیشماری از علما به آن فتوا نداده-اند.
دوم اینکه: پوشاندن صورت از رسومات و تقلیدهای گذشتگان میباشد و جزء ضروریات دین محسوب نمیگردد.
أریج در دامه افزود: سارا! من معذرت میخواهم، درست است دلایلی که شما در رابطه با پوشیدن صورت زن ذکر کردید بسیار قوی و قابل استدلال و بسیار واضح بودند و درست هست که این دستور خداوند و پیامبر گرامی جمیباشد و عملکرد زنان صحابه نیز این گونه بوده است؛ اما این را میخواهم بدانم که آیا غیر از علمای عربستان، دیگر علمای جهان اسلام به این امر فتوا داداند یا خیر؟
سارا لبخندی زد و از جرأت و اشتیاق اریج در شگفت آمد و گفت: اندکی پیش من فهرست مطالب را برایتان قرائت کردم، و در آن مطلبی بود تحت عنوان: اقوال علمای جهان اسلام در مورد وجوب پوشش صورت. آن گاه سارا ص ٣١ را باز نموده و شروع به خواندن آن کرد.