گفتمان حجاب

فهرست کتاب

حضور مها با پوششی نامناسب

حضور مها با پوششی نامناسب

در حالی که بحث آن‌ها داغ بود، خواهر أریج که «مها» نام داشت، در میان راه روها به دنبال خواهرش أریج می‌گشت و نمی‌دانست کجا رفته است. از شیوه پوشش مها مشخص بود که نسبت به حجابش سهل‌انگار است. لباسی که پوشیده بود بسیار تنگ و چسبان بود، به گونه‌ای که تمام برآمدگی و فرورفتگی بدنش را نمایان می‌کرد و به هنگام راه رفتن، شلوار غربی که پوشیده بود ظاهر می‌شد و توجه حاظرین را به خود جلب می‌کرد.

مها وارد اتاق استراحت شد و أریج را همراه سارا دید، از نشستن آن دو تعجب کرد. با سلام و احوال‌پرسی و مصافحه با سارا و معرفی کوتاهی که میانشان رد و بدل شد، وارد بحث آنان شد و به گفتگوی آن دو گوش فرا داد.

بحث پیرامون حقوق زن در اسلام همچنان داغ بود. مها نتوانست خود را کنترل کند و با جسارت و صراحت تمام گفت: ای سارا ! بعضی زن‌ها از مردان باهوش‌تر و خوش‌بخت‌ترند، چرا افرادی از قبیل شما می‌خواهند میان زن و مرد فرق قائل شوند و برای هر کدام مرزگزاری کنند که هیچ کدام از این دو جنس شرکت در امور مخالف را نداشته باشد؟! همه‌اش می‌گویید: مرد.... مرد.... مها در این زمینه بسیار متجب بود و تعجب نشان می‌داد و پیوسته همین سؤال را تکرار می-کرد.

سارا لبخندی زد و گفت: و مدام می‌گویید زن... زن...، بسیار خوب مها گوش بده! خواست خداوند بوده که مرد با زن متفاوت باشد. مرد در شکل و ساختار و از نظر جسمی از زن قوی‌تر و از نظر عاطفی ضعیف‌تر است. هر کدام باید در سدد رشد توانمندی خودشان باشند.

مها: چگونه؟

سارا: زن دارای ویژگی‌های جسمی خاص خودش است. بیماری‌های زنانه از قبیل حیض، نفاس، درد زایمان، مسائل شیردهی و.... برایش تاری می‌گردد و زن از پهلوی چپ آدم÷آفریده شده نه استخوان سینه که به قلب نزدیک است.

اما مرد موظف است برای انجام شئون خانواده و زن و فرزندان، مراقبت و انفاق کردن برایشان تلاش کند. به همین علت است که از نظر جسمانی قوی‌تر آفریده شده است. از آثار و نشانه‌های اختلاف ساختاری میان زن و مرد، می‌توان به اختلاف آن دو در توانایی جسمی، عاطفی، تفاوت و برتری در بعضی از احکام شرعی را نام برد.

منظورم تفاوت در ذکاوت و هوشمندی نیست، بلکه منظورم این است که از نظر جسمی توانمندتر و از نظر تحمل سختی‌های کار و تلاش برای مخارج خانواده نیرومند‌تر است. و اگر جنس زن توان حمل مسئولیت خرج و مخارج خانواده را داشت خداوند او را مسئول می‌کرد. مادر مریم علیها السلام تفاوت این مسئله را دریافته بود. از این رو گفت: ﴿وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى[آل عمران: ٣٦]. «فرزند پسر مانند فرزند دختر نیست».

چنین به نظر می‌رسید که مها از سخنان سارا قانع نشده بود، از این رو سارا نگاهی به وی انداخت و گفت: مها! معذرت می‌خواهم، اگر شما معلم یک مدرسه می‌بودی و می‌خواستی یک جلسه در مدرسه ترتیب دهی، و قصد داشتی در سالن جلسه چندین وظیفه را انجام دهی، از قبیل: نظافت، برنامه ریزی، نصب اوراق، پاک کردن تخته، شمردن کلمات، و در مقابل تو بیست دانش‌آموز بود، که هر کدام دارای خصوصیاتی متفاوت بودند، در میان‌شان یکی چاق و تپل است، یکی لاغر و ضعیف، دیگری سخنور، یکی جسور و آن یکی خجالتی و کم رو، تو از میان این دانش‌آموزان کدام یک را انتخاب می‌کردی تا بر نردبان بالا برود و اوراق را نصب کند؟ آیا یکی از دانش‌آموزان چاق مناسب کار نیست؟ مها با لبخند جواب داد: مسلماً خیر، بلکه یکی از دانش‌آموزان لاغر و سبک را انتخاب می‌کردم. سارا ادامه داد: کدام یک مناسب نظافت است؟ دانش‌آموز سخنور و جسور، درسته؟ مها جواب داد: خیر ! بلکه از او به عنوان مجری جلسه برای خوش‌آمد گویی مهمانان انتخاب می‌کردم، و افراد دیگر را برای کار نصب اوراق و نظافت می‌گماردم.

سارا: بسیار خوب، حال مها از تو می‌پرسم: آیا در این تقسیم بندی تو ظلم بر یکی از دانش‌آموزانت می‌شود؟ مها جواب داد: نه، همۀ کارهایی که انجام گرفته مهم بوده و نوعی تکامل و همیاری محسوب می‌شوند.

سارا: بله همین طور است، حالا بالفرض اگر دانش‌آموز چاق اعتراض می‌کرد یا آن یکی که لاغر است معترض می‌شد یا شاگرد لاغر از وظیفه‌اش راضی نمی‌بود یا سخنور ناراضی می‌شد که تو را در اجرای برنامه‌ها یاری کند تو چه کار می‌کردی؟

مها: من اعتراض هیچ کدام را نمی‌پذیرفتم؛ زیرا قرار دادن مسئولیت بر صاحب آن ظلم محسوب نمی‌گردد.

این جا بود که سارا به هدفی که داشت رسید؛ لذا ادامه داد: بسیار عالی! حالا چرا تو مخالف این مسأله هستی که یک سری مسئولیت‌ها مخصوص مرد و یک سری مخصوص زن باشد، هر کدام بنا بر توانایی که دارند موظفند.

در این هنگام مها قاطعانه به سارا گفت: تو می‌گویی خارج شدن زن از منزل حرام است؟

سارا: با تعجب گفت: من نگفتم حرام است.

أریج: بسیاری از امور هستند که زن هم مانند مرد و حتی بهتر از مرد می‌تواند انجام دهد.

سارا: حرف شما درست است، اما گوش کن نظرت در مورد زنی که در آپاراتی ماشین‌ها کار می‌کند و چرخ‌های ماشین را جدا کرده و آن‌ها را باد می‌کند؟ یا نظرت در مورد زنی که در شهرداری کار می-کند و کارش جمع‌کردن زباله‌ از سطح شهر است، یا زمین را ‌کَنده و خاکروبی می‌کند، حتی گاهی به جهت مسدود شـدن جدول‌ها، داخل آن‌ها رفته و آشغال‌ها را جمع می‌کند، یا نظرتان در رابطه با زنی که در گرمای شدید، روزانه هشت ساعت راننده جرثقیل است و ماشینش را برای بوکسیل کردن ماشین‌های فرسوده به حرکت درمی‌آورد و برای حمل و نقل اشیای سنگین و آهن‌آلات برای ساختمان‌های مرتفع در تکاپوست، یا در رابطه با زنی که کارش کندن چاه‌ و ساختن پل‌ است، کیسه-های سیمان را بلند می‌کند و از این ماشین به آن ماشین جابه‌جا می‌کند، آیا این کارها مناسب زن هستند یا مرد.

در همین میان که سارا مشغول مثال زدن بود، أریج و مها هر از گاهی با لبخندهای آرامشان گوش فرا می‌دادند که ناگواناه خنده‌ها بالا رفت.

سارا آن‌ها را به آرامش فرا خواند. برای هر شخص عاقلی اعم از مسلمان و غیر مسلمان معلوم و واضح است و می‌داند که این شغل‌ها در خور طبیعت یک زن نمی‌باشد. حتی صاحبان شرکت‌ها هیچگاه زنان را بر چنین مسئولیت‌های سنگینی نمی‌گمارند؛ زیرا می‌دانند که چنین کارهایی در توانایی آن‌ها نیست. حتی اگر یک زن دست به چنین کارهایی بزند؛ به تدریج اساس زنانگی و لطافت خویش را از دست می‌دهد، پوستش ضخیم و کلفت می‌شود، ماهیچه‌هایش برآمده، و رنگش تیره می-شود.

أریج و مها اشک‌های خنده‌شان را پاک کردند و سارا مرتب حرف‌هایش را تکرار می‌کرد. اجازه بدهید سخنم را به پایان برسانم.

أریج: بفرمایید.

سارا: بسیار خوب ولی خنده نباشد.

مها: باشه، باشه

سارا چنین ادامه داد: در مقابل این مثال‌هایی که شنیدید نظرتان در رابطه با مردی که خانه نشین است و مسئولیت شیردهی بچه‌ها را بر عهده گرفته، آن‌ها را در آغوش خود قرار می‌دهد و اگر بچه گریه کند او را بغل گرفته و نوازش می‌دهد و برایش شعر و ترانه‌های کودکانه می‌سراید تا بچه آرام می-گیرد و اگر یکی از دخترانش به سن بلوغ رسید، برایش توضیح می‌دهد و از دوران جدیدی که او به آن رسیده سخن می‌گوید و شب هنگام در کنار زنش آرام گرفته ناگاه صدای دزدی را می‌شنود که وارد منزل شده است، بیداد می‌کند و از زنش می‌خواهد تا به این موضوع رسیدگی کنده و جیغ می‌کشد و بچه‌ها را جمع می‌کند.

همچنین نظرتان در مورد مردی که ... در این لحظه أریج نتوانست جلـوی خنده‌اش را بگیرد و گفت: فرض می‌کنیم: زن جیغ می‌کشد و مرد به دنبال دزد می‌رود؟

سارا با ذکاوت و تیزهوشی که داشت جواب داد، چرا؟ مگر میان زن و مرد نباید مساوات و برابری باشد؟ هر کدام می‌تواند مسئولیت دیگری را انجام دهند.!

مها گفت: جای شگفت است. مگه مرد می‌تواند شیر خشک بچه را فراهم کند! می‌تواند بچه را در آغوش بگیرد و او را شیر دهد و مسائل مربوط به دخترانش را حل کند! پس چیزی باقی نمانده جز این که حامله شود و بچه به دنیا بیاورد؟! اینجا بود که نوبت سارا رسید تا بخندد، آن گاه گوشۀ چادرش را جلوی دهانش گرفته غرق خنده شد، چون تصور می‌کرد که یک مرد حامله می-شود؟!