رساله ای در مورد ذبائح

فهرست کتاب

تحريم ذبائح مشركين و مرتدين و كفار (غير اهل كتاب)

تحريم ذبائح مشركين و مرتدين و كفار (غير اهل كتاب)

و اما مسأله تحریم ذبائح مشرکین (غیراهل کتاب) و ذبائح کفار و مرتدین و مجوس و... باید عرض نماییم که تحریم ذبائح مشرکین و کفار غیراهل کتاب با دلائل کتاب و سنت و اجماع اهل علم ثابت می‌باشد.

خداوند متعال در آیۀ ۳ سورۀ مائده می‌فرماید:

﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّيَةُ وَٱلنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ[المائدة: ۳] [۱۶]و می‌فرماید: ﴿وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ[المائدة: ۵].

به این معنی که:خداوند متعال ذبائح مسلمین ﴿...إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡوأهل کتاب را برای شما (أیکسانی که ایمان آورده‌اید) حلال نموده است، ومفهوم دو آیه، ذبائح غیرمسلمین و غیراهل کتاب را از حلال بودن به حرام بودن خارج می‌کند، بسیاری از اهل علم به این مطلب استدلال نموده‌اند؛ از جمله الشیخ عبداللطیف بن عبدالرحمن آل شیخ /بعد از استدلال به مفهوم آیۀ ۵ سوره مائده، برای اثبات تحریم ذبائح کفار و مشرکین (غیراهل‌ کتاب) می‌گوید: «.. و اهل‌ علم به این آیه استدلال نموده‌اند، و مفاهیم کلام خداوند و کلام پیامبر ج حجت‌های شرعی هستند» [۱۷].

دکتر عبدالله عزام: در رساله «الذبائح واللحوم المستوردة» می‌گوید:

«یکی از شروط ذبح شرعی این است که ذابح مسلمان یا أهل کتاب و عاقل باشد. و اشتراط عقل به این دلیل است که چون ذبح عبادت [۱۸]است، پس نیاز به قصد و نیَّت دارد و کسی که عاقل نباشد نمی‌تواند قصد و نیت درستی بنماید و این شرط ـ عاقل بودن ـ رأی مذهب جمهور علماء از حنفیه و مالکیه و حنبلیه است...ـ تا آنجـا که می‌گوید ـ و ذبیحه مشرک و کافر مرتد و مجوسی و...جایز و حلال نیست. دلیل اشتراط (مسلمان یا کتابی بودن ذابح)، فرموده خداوند است که می‌فرماید: ﴿وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ[المائدة: ۵] که مقصود از طعام در این آیه، ذبائح اهل کتاب است هم چنان‌که إبن عباس، أبوامامه، مجاهد، سعید بن جبیر، عطاء، حسن بصری، محکول، ابراهیم النخعی، السدی و مقاتل، این را گفته‌اند واین امری است که علماء برآن اجماع دارنداما آنچه که از ذبیحه غیرمسلمان یا غیر کتابی باشد، حرام است و علماء این حکم را از مفهوم مخالفۀ [۱۹](مفهوم صفۀ) آیه ۵ سوره مائده گرفته‌اند، زیرا قرآن کریم از ذکر غیرمُسلِم و کتابی ساکت گشته و تخصیص این دو به ذکر این مطلب دلالت دارد که ذبیحه غیر این دو (مُسلِم و کتابی) حرام است زیرا سکوت درجایی که حاجت به بیان است، خود نوعی بیان است و اگر که ذبیحه غیرمُسلِم و کتابی حلال می‌بود، دیگر فائده‌ای در ذکر طعام (ذبائح) اهل کتاب نمی‌بود و می‌دانیم که قرآن کریم منزّه و بری ازلغو است». (پایان کلام دکتر عبدالله عزام)

پس همانطور که از شیخ عبداللطیف بن عبدالرحمن آل شیخ /ذکر گردید: مفاهیم کلام خداوندو کلام پیامبر ج حجت‌های (قاطع) شرعی هستند.

برای تأیید این نظریه، کلام چند تن از صحابه کرام ش را نقل می‌نماییم: سعید بن منصور با سند جَید از عبدالله بن مسعود س روایت نموده که:

«لا تأکلوا من الذبائح إلا ما ذبح الـمسلمون وأهل الکتاب» [۲۰]. «از گوشت ذبیحه‌ها نخورید مگر آن‌هایی که مسلمانان یا اهل کتاب ذبح نموده‌اند یعنی غیر آن‌ها، حرام است».

إمام حاکم در «المستدرک» از عکرمه از ابن عباس ش روایت نموده که: در مورد ذبیحه کسی (مسلمان یا اهل کتاب) که ذبح نموده و فراموش نموده بسم الله بگوید؛ ابن عباس س گفته: «خورده می‌شود (مشکلی ندارد)» و در مورد ذبیحه مجوسی که ذبح نموده و بسم الله هم گفته است، فرموده: «لا تأکل (نخور)». [حاکم گفته که این روایت، صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه ووافقه الذهبی ـ أنظرکشاف القناع ج ۶ ص ۳۰۲].

و عبدالرزاق نیز در مُصِنِّفش همانند همین روایت را از ابن عباس روایت نموده است.

در مُصَنَّف عبدالرزاق [۲۱]از جابر بن عبدالله انصاری بروایت شده که: «لا تأکل صید کلب الـمجوسي ولا ما أصاب سهمه».

«ازصید سگ شخص مجوسی و آنچه که تیر مجوسی به آن اصابت کرده و آن را کشته است نخور». همچنین مجاهد س نیز همانند قول جابر بن عبدالله س را روایت نموده است. همچنین دارقطنی در سنن دارقطنی [۲۲]همانند روایت عبدالرزاق از جابر را نقل نموده است.

عبدالرزاق در مُصَنَّف [۲۳]از قیس بن السکن روایت نموده که ابن مسعود س فرمود:

«إنکم نزلتم أرضاً لا یقصب (یذبح) بها الـمسلمون، إنمـا هم النَبط (أو قال النبیط) وفارس، فإذا اشتریتم لحمـاً فاسألوا، فإن کان ذبیحة یهودي أو نصراني فکلوا فإنَّ طعامهم حل لکم» [۲۴].

«شما به سرزمینی داخل گشته‌اید که مسلمانان در آن ذبح نمی‌کنند، و فقط اهالی آن فارس‌ها و نبطی‌ها هستند، پس هرگاه گوشتی خریداری نمودید، در مورد آن سؤال بپرسید، اگرذبیحه یهودی یا نصرانی (اهل کتاب) بود،ازآن بخورید، زیرا طعام آن‌ها (یعنی ذبائح آن‌ها) برای شما حلال است». کلام ابن مسعود این مطلب را می‌رساند که ذبائح غیر اهل کتاب (و مسلمانان) حرام است [۲۵].

پس حرام بودن ذبیحه غیر (مسلمان و اهل کتاب) برای ما ثابت گردیده است. همچنین علماء برای اثبات تحریم ذبیحه مشرک، غیر مُسلِم و غیرکتابی به آیه ۳ سوره مائده: ﴿وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ[المائدة: ۳] و ﴿وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِاستدلال نموده‌اند، به این ترتیب که خداوند متعال این دومورد را عطف بر مَحرَّمات نموده است پس می‌توان گفت که آیه دلالت برتحریم ذبیحه مشرکین نموده، زیرا این دو نوع ذبح از افعال آن‌هاست، از علمـائی کـه برای اثبـات تحریم ذبیحه مشرکین به این آیه استدلال نموده‌اند؛ إبن رُشد [۲۶]و امام کاسانی [۲۷]می‌باشند.

[۱۶] مگرآنچه که پاک کنید (ذبحش کنید). [۱۷] مجموعة الرسائل والمسائل النجدیة ج ۳ ص ۳۱۳. [۱۸] البته به این دلیل می‌توان گفت ذبح عبادت است که چون خداوند ،برای ما بیان نموده که به یک شیوه مشخص وشرایط مشخص (ازجمله گفتن اسم الله بر سرذبح) راضی است که حیوانی ذبح شود و به غیرآن شیوه راضی نیست، پس می‌توان گفت که ذبح به شیوه شرعی ـ که مورد رضایت الله است ـ چون اطاعت از أمرالهی است، پس عبادت است «والله أعلم» و این مسأله با نسک (قربانی) متفاوت است. [۱۹] معانی ومدلولات ألفاظ بر دو نوع است یکی آن چیزی است که هنگام إیراد نطق و تلفظ درذهن شنونده القا شود آن را منطوق گویند و دیگری آنچه که پس ازخاتمه تلفظ وحصول سکوت استنباط گردد آن را مفهوم نامند؛ حال مفهوم به دوقسم تقسیم می‌گردد: یکی مفهوم موافق و دیگری مفهوم مخالف که: مفهوم موافق: هرگاه مفهوم با منطوق موافق باشد (مفهوم ومنطوق برطبق تعریف بیان شده) و مفهوم مخالف: هرگاه مفهوم، ازحیث اثبات یا نفی، مخالف منطوق باشد، به این معنی که اگر منطوق یک حکم، اثبات چیزی را برساند، مفهومِ آن نفی آن چیزرا برساند. شرط تحقق مفهوم مخالف این است که برای تصریح به لفظ مذکوردرحکم بجزانتفاء حکم ازمسکوت، فـائده‌ای به نظر نرسد و مفهوم مخالف خود دارای چند قسم است از قبیل: مفهوم صفت، مفهوم علت، مفهوم ظرف، مفهوم حال، مفهوم شرط، مفهوم غایت، مفهوم حصرو... برای توضیح بیشتر می‌توانید به کتب أصول فقه از جمله الوجیزفی اصول الفقه، دکتر عبدالکریم زیدان مراجعه نمایید. «والله تعالی أعلم». [۲۰] تفسیرابن کثیر ج ۲ ص ۹۱؛ نقل ازرساله دکترعبدالله عزام [۲۱] مُصَنَّف عبدالرزاق ج ۴ ص ۹۶۴. [۲۲] سنن دارقطنی ج ۴ ص ۴۹۲. [۲۳] مُصَنَّف عبدالرزاق ج ۴ ص ۷۸۴. [۲۴] رجال الحدیث رجال الشیخین عدا قیس بن السکن فهو علی شرط مسلم،قال ابن حجرـ فی تقریب التذهیب ج ۲ ص ۹۲۱ ـ هوثقة.(عدا= بجز) [۲۵] نبیط: قومی غیرعرب بودند که دربین النهرین سکونت داشتند، و این اسم برای عوام الناس ومردمانی مختلف از ادیان مختلف به کارمی‌رود.و الله تعالی اعلم. [۲۶] در بدایة المجتهد ج ۱ ص ۴۴۹. [۲۷] دربدائع الصنائع ج ۶ حدیث ۲۷۷۶.