(۵-۱) آثار فرهنگی و علمی
همانگونه که بیان شد، داشتن تعصبهای بیمورد و نیز نکوهش کردن اقوال علمای مخالف، تأثیرات بسیار منفی در پیشرفت علوم اسلامی گذاشته است. بهگونهای که حتی در بعضی از قرون برخی انسانهای کم خرد در بعضی از مسائل فقهی یکدیگر را به تمسخر گرفته و یا تا حد تکفیر پیش رفتهاند و از بیان وتبلیغ احکام الهی بنا بر جهل و تعصبهای بیمورد و بی-خردمندانه جلوگیری میکنند و حتی تصور میکنند که در راه حق قدم برمیدارند و به گمانشان کار نیک انجام میدهند که در واقع اینگونه نیست.
از جمله تأثیرات فرهنگی تقلیدی که شریعت آن را ذم مینماید، دوری از نصوص محکم خداوندأ میباشد. شوکانی در کتاب أدب الطلب و منتهي الأرب چنین مینویسد: دو شرط اساسی برای طالب علم این است که:
۱. طلب علم را فقط به خاطر خداوند انجام دهد نه اهداف دنیوی.
۲. همیشه انصاف را رعایت نماید و از تقلید افکار، مذاهب و اشخاص و تعصب نسبت به آنها پرهیز کند. [۴۱۸]
پس داشتن اخلاص و پرهیز از اهداف شوم دنیوی باعث میشود که آثار سودمند علم در جامعه هویدا گردد و عواملی همچون تعصب بیجا و دوری از حق و ترجیح اقوال ائمه بر نصوص مقدس، باعث از بین رفتن ریشههای این درخت تنومند و پرثمر میشود. با بیان این مطالب میتوان آثار منفی فرهنگی تقلید را چنین بیان نمود. و باید هر مسلمانی در هر حالت و شرایطی این فرموده الله متعال را سرلوحۀ خود قرار دهد که میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦﴾[الأحزاب: ۳۶]. «هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد). هرکس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد.» ترس آن هست که ادامۀ این عمل، قلب مقلِّد را دچار زیغ و انحراف گرداند. آنچنان که خداوند میفرماید: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡۚ﴾ [۴۱۹] «آنان چون از حق منحرف شدند، خداوند دلهایشان را بیشتر از حق دور داشت.» ابن تیمیه در این باره میگوید: کسی که در مسئلهای حقی که خداوند، رسولش را برای آن فرستادهاست برای او روشن شود، سپس بخاطر عادتش از آن حق بگذرد از زمرهی سرزنش شوندگان خواهد شد. [۴۲۰]
باز در جایی دیگر میگوید: کسی که به عنوان مقلد قول عالمی را قبول میکند حق ندارد که مقلدِ قول عالم دیگری را سرزنش کند. اما اگر یکی از آنها حجت و دلیل شرعی داشت اطاعت و گردن کجی برای دلیل شرعی واجب میگردد. [۴۲۱] پس مقلّدین باید توجه نمایند بیان اقوال مخالف امامشان به منزلۀ معارضه و دشمنی با امام آنها و یا نزول دین جدید و بدعتی نامشروع نیست بلکه باید احتمال صواب را به مخالفان خود بدهند و به این فرمودۀ خداوندأ لبیک گویند که میفرمایند: ﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٨﴾ [۴۲۲] «مژده بده به بندگانم؛ آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند.»
[۴۱۸] احزاب/۳۹. [۴۱۹] صف/۵. [۴۲۰] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ۲۰/۲۲۵. [۴۲۱] همان، ۳۵/۲۳۳. [۴۲۲]زمر/۱۷ و ۱۸.