نماز مسافر
س: آیا در شریعت مقدس اسلام، احکام و مسائلی به افراد مسافر تعلّق میگیرد؟
ج: آری؛ در شریعت مقدس اسلام، افراد مسافر دارای احکام و مسائلی هستند که در کتابهای فقهی بدانها اشاره رفته است.
س: چه احکام و مسائلی به نماز مسافر تعلّق میگیرد؟
ج: هر گاه کسی بخواهد با پیاده روی یا با راه پیمودن شتر، مسافت راه سه روز (از کوتاهترین روزهای سال) را طی کند، و با این نیت از شهر یا روستای خویش بیرون شد؛ در این صورت نمازهای فرض چهار رکعتی خویش را قصر نماید. و «قصر» به این معنی است که نمازهای چهار رکعتی ظهر، عصر و عشاء را به جای چهار چهار رکعت، دو دو رکعت بخواند؛ ولی در نماز مغرب، [صبح]، وتر، سنّت و نفل، نماز را کوتاه نگرداند [۴۳].
س: اگر شخص مسافر، نمازهای چهار رکعتی خویش را کوتاه نخواند، بلکه آنها را در سفر تمام خواند، آیا در این صورت بدو ثواب و پاداشی میرسد؟
ج: کوتاه خواندن نمازهای چهار رکعتی در سفر، از ناحیهی شرع مقدس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛ از این رو برای مسافر مکروه است که در سفر، بیشتر از دو رکعت بخواند.
س: اگر شخص مسافر، نمازهای چهار رکعتی خویش را کوتاه نخواند - با وجودی که این کارش مکروه است - اگر چهار رکعت نماز را در سفر به صورت کامل خواند، آیا در این صورت این چهار رکعت، کفایت دو رکعت فرض وی را میکند؟
ج: اگر چنانچه مسافر، نماز چهار رکعتی را کامل خواند و بعد از دو رکعت اوّل به اندازهی تشهّد در قعده نشست، نمازش صحیح است، و دو رکعت اول، «فرض» و دو رکعت اخیر، «نفل» میگردد. [ولی این نماز مکروه میباشد، به جهت آن که نمازگزار سلام را از محلّ آن به تأخیر انداخته است].
س: اگر مسافر نماز چهار رکعتی را کامل خواند و بعد از دو رکعت اوّل به اندازهی تشهد در قعده ننشست، در این صورت، تکلیف چیست؟
ج: با این کار، نماز فرض مسافر، باطل میگردد [۴۴] و باید نمازش را اعاده کند.
س: آیا شخص مسافر در برخی اوقات میتواند نمازهای چهار رکعتی خویش را کامل بخواند؟
ج: آری؛ شخص مسافر در دو صورت میتواند نمازهای چهار رکعتی خویش را کامل بخواند:
۱- هر گاه مسافر در وقت نماز [۴۵]، به امام مقیم اقتدا کند.
۲- هر گاه مسافر برای مدت پانزده روز یا بیشتر، در شهر یا روستایی، نیت اقامت را نماید.
س: اگر شخص مسافر، نیت اقامت را برای مدت کمتر از پانزده روز کرد، تکلیف چیست؟
ج: در این صورت باید همچنان فرض خویش را کوتاه گرداند و آن را کامل نخواند.
س: اگر شخص مسافر، به شهر یا روستایی داخل شد، و نیت اقامت را برای مدت ۱۵ روز نکرد، بلکه امروز و فردا کرد و دهها روز بدون نیت اقامت، در سفر باقی ماند، در این صورت تکلیف وی چیست؟
ج: در این صورت که نیت اقامت را نکرده، و سالها بدون نیت اقامت، در سفر باقی مانده است، نمازش را کوتاه گرداند و نمازهای چهار رکعتی خویش را دو رکعت بخواند.
س: اگر سپاه اسلام در سرزمین دشمن وارد شد و سپاهیان، نیت اقامت را برای پانزده روز کردند، آیا در این صورت بر آنها واجب است تا نمازهایشان را کامل بخوانند؟
ج: بر سپاهیان اسلام لازم است تا نمازهای خویش را کوتاه بخوانند؛ زیرا نیت آنها فاقد اعتبار است.
س: اگر مسافر در مقام امامت به اشخاص مقیم نماز گزارد، آیا در این صورت باید نماز خویش را کوتاه بخواند؟
ج: آری؛ هر گاه مسافر در نمازهای چهار رکعتی امامت اشخاص مقیم را به عهده گرفت، در این صورت وی نماز خویش را کوتاه بخواند؛ و اشخاص مقیمی که بدو اقتدا کرده اند، پس از سلام امامِ مسافر، دو رکعت دیگر خویش را به تنهایی به پایان برسانند.
س: آیا برای امامِ مسافر، لازم است تا مقتدیهای مقیم را از مسافر بودنش، آگاه و مطلع بگرداند؟
ج: آری؛ برای امام مسافر، مستحب است تا پس از سلام دادن، به مقتدیهای مقیم بگوید: «نماز خویش را تمام کنید، زیرا من مسافر هستم». [و بهتر این است که این جمله را هم پیش از شروع کردن در نماز و هم بعد از فارغ شدن از آن، دو بار بگوید].
س: اگر مسافر به مدت پانزده روز نیت اقامت در مکه و مِنٰی کرد، آیا در این صورت وی مسافر است یا مقیم؟
ج: چنین فردی، مسافر به شمار میآید؛ زیرا اقامت در یک منطقه و آبادی، اعتبار دارد.
س: اگر چنانچه شخص مسافر به وطن خویش باز گردد و نیت نیز ندارد تا در آن جا پانزده روز بماند، آیا در این صورت نمازش را کوتاه بخواند یا کامل؟
ج: هر گاه شخص مسافر به وطن خویش داخل شود - گر چه به اندازهی یک ساعت هم باشد - باز هم باید نماز خویش را کامل بخواند؛ زیرا برای شخص مسافر، در وقت داخل شدن به وطنش، نیت کردن اقامت، شرط نیست.
س: اگر چنانچه شخصی، وطن اصلی خویش را که در آن متولد شده و در آن جا مدتی را زندگی به سر کرده، ترک کرد و از آن جا به سوی سرزمینی دیگر منتقل گردید و در آن توطّن گزید؛ سپس به جهت نیازی به سوی وطن اوّل خویش بازگشت، در این صورت آیا نمازش را کوتاه بخواند یا کامل؟
ج: اگر فاصلهی وطن اولِ وی با وطن دوّمش، به اندازهی مسافتِ راه سه روز یا بیشتر از آن بود، در این صورت در وطن اوّل خویش، نماز خود را کوتاه گرداند؛ [زیرا که آن جا دیگر وطن اصلی او نیست] و رسول خدا ج نیز مکهی مکرّمه را به مقصد مدینهی منوّره ترک کرد و از آن جا هجرت نمود، و چون بعدها به مکهی مکرّمه داخل شد، نماز خویش را کوتاه گزارد.
س: اگر از شخص مسافر، نماز چهار رکعتی در حال سفر فوت شد، و به وطن خویش داخل شد و میخواهد آن را قضا بیاورد؛ یا اگر از شخص مقیم، نماز چهار رکعتی در حال اقامت قضا شد، و بعد مسافر شد و میخواهد آن را در سفر قضا بیاورد، در این صورت قضای نماز سفر و حَضَر را چگونه باید بیاورد؟
ج: در اصل، موضوع «قضا آوردن نمازها» همانند موضوع «ادای نمازها» است؛ از این رو اگر چنانچه نماز را در سفر فوت کرد، باید دو رکعت در حَضَر قضا آورد؛ و اگر چنانچه نماز را در حال اقامت فوت کرد، باید چهار رکعت در سفر قضا آورد.
س: کوتاه گردانیدن نماز در سفر، «رخصت» است؛ حال سؤال اینجاست که آیا این رخصت، مخصوص «سفر طاعت» است (همچون حج و جهاد)؛ یا «سفر طاعت» و «سفر معصیت» (همچون دزدی) در آن یکسان است؟
ج: کوتاه کردن نماز در هر سفری جواز دارد؛ چه آن سفر، «سفر طاعت» بوده باشد؛ (همچون حج و جهاد؛ یا برای امر مباحی باشد، همچون تجارت)؛ یا برای امری که در آن معصیت و گناه است (همچون دزدی).
س: در این زمان، مردم با ماشینها و هواپیماها به مسافرت میپردازند، و در این راستا هیچ گونه سختی و مشقتی بدانها نمیرسد، آیا در این صورت نیز میتوانند نمازشان را در سفر کوتاه بخوانند؟
ج: هر گاه مسافران از وطن خویش به نیت مسافرت بیرون شوند و مسافتِ سفر را [با هر وسیله ای] بپیمایند، در این صورت نمازهای خویش را کوتاه بخوانند؛ زیرا خود سفر، جانشین سختی و مشقت است.
س: آیا شخص مسافر میتواند تا در میان نمازهای ظهر و عصر، یا مغرب و عشاء در مسافرت جمع کند؟
ج: جمع کردن نمازهای ظهر و عصر، یا مغرب و عشاء در مسافرت، به صورت «فعلي وعملي» جایز است، ولی به صورت «وقتی» جایز نیست؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: ﴿...إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا﴾ [النساء: ۱۰۳]؛ «بی گمان نماز بر مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معین است».
س: منظور از این که شخص مسافر میتواند به صورت «فعلي وعملي» در میان نمازهای ظهر و عصر یا مغرب و عشاء جمع کند ولی نمیتواند به صورت «وقتی» در میان نمازهای ظهر و عصر یا مغرب و عشاء جمع نماید چیست؟
ج: «جمع فعلي وعملي»: به جمع کردنی گفته میشود که شخص مسافر نماز ظهر را تا آخر وقت آن به تأخیر اندازد، و نماز عصر را در اوّل وقت آن به تعجیل بخواند؛ یعنی: نماز ظهر را در آخر وقت آن، و نماز عصر را در اوّل وقت آن بخواند؛ و همچنین نماز مغرب را تا آخر وقت آن به تأخیر اندازد و نماز عشاء را در اوّل وقت آن بخواند؛ و بدین جمع، «جمع فعلي وعملي» میگویند که در اصطلاح صاحب نظران فقهی به «جمع صوري» معروف است.
و «جمع وقتي» آن است که: نماز یک وقت، در وقت دیگری به صورت «جمع تقديم» یا «جمع تأخير» خوانده شود. [«جمع تقدیم»: به این صورت است که نمازهای ظهر و عصر را در وقت نماز ظهر بخوانند؛ یا نمازهای مغرب و عشاء را در وقت نماز مغرب بگزارند؛ و «جمع تأخیر»: به این صورت است که نمازهای ظهر و عصر را در وقت نماز عصر بخوانند؛ یا نمازهای مغرب و عشاء را در وقت نماز عشاء با هم بخوانند].
و از دیدگاه احناف، خواندن نماز یک وقت در وقت دیگری - چه به صورت جمع تقدیم یا جمع تأخیر - درست نیست؛ و صاحب نظران فقهی به «جمع وقتی»، اصطلاح «جمع حقيقي» را اطلاق نمودهاند.
[۴۳] نویسندهی کتاب «هدایه» گوید: مراد از سفری که احکام و مسائل به وسیلهی آن تغییر میکند، سفری است که انسان نیت میکند تا مسافتِ راه سه روز را با سیر متوسط - که همان پیاده رفتن یا راه پیمودن شتر است - بپیماید. و امام ابوحنیفه / این مسافت را بر مبنای «مرحله و منزل» اندازه میگیرد. و در حقیقت این اندازه گیری، درست و صحیح است؛ و اندازه گیری مسافتِ راه سفر به «فرسخ» معتبر نمیباشد. در کتاب «الکفایة» چنین آمده است: مراد از عبارت «سفری که احکام و مسائل به وسیلهی آن تغییر میکند»؛ احکامی همانند: کوتاه گردانیدن نماز (قصر)؛ خوردن روزه؛ مدت مسح موزه تا سه روز؛ ساقط شدن فرضیت نماز جمعه؛ ساقط شدن فرضیت نمازهای عید فطر و عید قربان؛ ساقط شدن قربانی کردن در عید قربان؛ و تحریم بیرون شدن زنِ آزاد بدون محرم، میباشد. ابن عابدین شامی (۱/۵۲۷) گوید: این که نویسندهی «هدایه»، دیدگاه امام ابوحنیفه را دربارهی «اندازه گیری مسافت به مرحله و منزل» صحیح قرار داده، احتراز از قول عامهی علماء و مشایخی است که مسافتِ سفر را به «فرسخ» اندازه گیری میکنند. و علماء و فقهایی که مسافت سفر را با «فرسخ» اندازه گیری میکنند، در تعیین میزان و اندازهی فرسخ با همدیگر اختلاف کرده اند: برخی آن را به ۲۱ و برخی ۱۸ و برخی دیگر ۱۵ فرسخ گفته اند؛ ولی فتوا به ۱۸ فرسخ است؛ زیرا حدّ میانه است. و در کتاب «المجتبي». چنین آمده است که فتوای علمای خوارزم، همان ۱۵ فرسخ است؛ و سپس در ذیل این گفتهی نویسندهی «الدرّ» که میگوید: «اگر این مسافت را با سرعت بیشتری در دو روز پیمود، در آن صورت نیز نماز را قصر کند»، میگوید: ظاهر امر چنان است که اگر به کرامت خویش در مدت کمتری بدان جا رسید. ولی نویسندهی «الفتح»، به جهت عدم وجود سختی و مشقت - که علّت قصر نماز است - قصر را در این جا بعید میپندارد. نگارنده گوید: در ادوار گذشته، هر کسی از مردمان این توانایی را نداشت تا با پیاده روی یا به وسیلهی شتر به سفر بپردازد؛ و در این زمان نیز تمامی مردم از این گونه سفرها بی نیاز هستند؛ حال سؤال اینجاست که اگر کسی در زمانهای گذشته به وسیلهی اسب، و در زمان کنونی ما به وسیلهی هواپیما و ماشین، مسافت را به سرعت طی کند، در این صورت مسافت راه سه روز به صورت پیاده یا با راه پیمودن شتر، چگونه محاسبه خواهد شد؟ و این در حالی است که علماء و صاحب نظران فقهی به بیان این موضوع نیز پرداختهاند که اگر کسی مسافتِ سه روز را در دو روز - مثلاً - به سرعت پیمود، در این صورت نماز خویش را کوتاه بخواند؛ و طوری که ابن همام در کتاب «فتح القدیر» گفته است: هر کسی که چیزی را در نزد خودش اندازه گیرد، به این باور میرسد که همان اندازه گیری وی، مسافت سه روز است. و به گونهای که در کتاب «هدایه» آمده است، چنین دانسته میشود که امام ابوحنیفه مبنای اندازه گیری مسافتِ سفر را «منزل و مرحله» میداند. در این صورت اندازه گیرانِ این مسافت، از اندازهی شرعی خارج نمیشوند، به ویژه وقتی که هر منزل و مرحله به وسیلهی کاروان با سیر عادی حسب سفر هر روز، اندازه گیری شده است. در زمان کنونی ما، مسافران نیاز مبرم به این دارند تا مسافت سفرشان به میل و فرسخ اندازه گیری شود؛ و اگر به سان متأخرین، اندازهی مسافت سفر به فرسخ فتوا داده شود، این فتوا بهتر و آسانتر برای مردم خواهد بود. و اگر ما برای مسافت سفر، ۱۸ فرسخ را - که نظریهی متوسط و میانه نیز است - انتخاب کنیم، در این صورت - چنانکه تحقیق و بررسی کردهاند - مسافت سفر ۵۴ میل میشود؛ زیرا هر فرسخ سه میل است؛ و اگر میل را با کیلومتر رایج در زمان خودمان بسنجیم، مسافت سفر بیش از ۹۸ کیلومتر میشود؛ و اگر برای مسافت سفر ۱۵ فرسخ را انتخاب کنیم، در این صورت مسافت سفر، ۴۵ میل و بیش از ۸۲ کیلومتر میشود. و بر مبنای قول کسانی که مسافت سفر را ۱۶ فرسخ میدانند؛ ۱۶ فرسخ معادل با ۸۸ کیلومتر است. و الله اعلم بالصواب. و آنچه ابن همام گفته است که: «اگر صاحب کرامت، مسافتِ راه سه روز را در وقت اندکی پیمود، در این صورت وی مصداق پیمودن مسافت سفر گردیده و کوتاه کردن نماز بر او لازم میگردد؛ و این امر بعید است؛ زیرا وجود مشقت که علّت قصر است در این مسئله منتفی میباشد»؛ و باید دانست که اگر خود سفر، سبب و وسیلهی مشقت و سختی پنداشته شود - گر چه این مشقت در سفر حاصل شود یا نه - در این صورت به مشقت نگاه نمیکنند، بلکه فقهاء چنین فتوا دادهاند که اگر کسی به وسیلهی اسب، مسافتِ راه سه روزه را با سرعت در دو روز پیمود، در این صورت حکم آن، همانند حکم کسی است که این مسافت را در سه روز پیموده است. و هر گاه مسئله چنین باشد، پس حکم صاحب کرامت که مسافت سفر را در وقت اندکی پیموده است، همانند حکم همان شخصی است که همین مسافت را با سرعت بیشتر و وقت کمتر به وسیلهی ماشین و هواپیما پیموده است. و اگر در زمان ابن همام، هواپیما با سرنشینانش به پرواز در میآمد، وی نیازی نداشت تا به صاحب کرامت مثال بزند؛ زیرا هم اکنون پیمودن مسافتِ سه روز در کمترین وقت ممکن، برای هر شخص نیک و فاجر، فراهم است. [۴۴] در کتاب «در المختار» حاشیهی «رد المختار» (۱/۵۲۰) چنین آمده است: اگر مسافر نماز چهار رکعتی را کامل خواند و بعد از دو رکعت اول به اندازهی تشهد ننشست، در این صورت فرض وی باطل است؛ زیرا به خاطر ترک قعده - که فرض است - تمامی نمازش نفل میگردد. [۴۵] این عبارت، اشاره بدین موضوع دارد که اگر چنانچه شخص مسافر بعد از خارج شدن وقت، به امام مقیم اقتدا کرد، در این صورت اقتدایش درست نیست؛ زیرا نماز فرض مسافر، پس از خارج شدن وقت تغییر نمیکند.