جزء هشتم
١- بیان برخی احکام فقهی که مرتبط با عقیده است. و بارزترین آن: ذکر نام الله ـ بر ذبیحه و حرمت آنچه نام الله متعال در هنگام ذبح بر آن گرفته نشود. چه برسد به اینکه نام معبودانِ باطل مشرکین گرفته شود.
٢- دلبستگی به الله أ در هدایت و گمراهی باعث میشود به پروردگار پناه آوریم تا به ما شرح صدر یا سینهای گشوده دهد.
٣- توضیحِ برخی از عبادات که شیطان آنرا زیبا جلوه میدهد: ﴿وَكَذَٰلِكَ زَيَّنَ﴾ [الأنعام: ١٣٧]. یعنی: «و اینگونه زیبا جلوه داد» و مشرکین دروغپرداز آن را به سرعت فراگرفتند: ﴿فَذَرۡهُمۡ وَمَا يَفۡتَرُونَ﴾ [الأنعام: ١٣٧] یعنی: «پس آنان را با دروغهایی که میبافند رها کن». سپس شروع بر ردّ آنان و دروغهایشان میکند.
٤- پایان سورهی انعام، ده وصیت متنوع را در بر دارد که سزاوار است بعد از فهم و تدبر آنها، به آن عمل نموده و فرندانمان را بر آن تربیت نماییم.
٥- ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢﴾ [الأنعام: ١٦٢].
یعنی: «بگو: همانا نماز و قربانی من و زندگی و مرگ من برای الله، پروردگار جهانیان است». این آیه برنامه و رویکرد زندگی مسلمان را ترسیم میکند؛ زیرا در زندگی و مرگش، جز برای الله ـ وقتی وجود ندارد. بار الاها ما را در زمرهی این گروه قرار بده!.
٦- سورهی اعراف با گفتگویی طولانی میان شیطان و آفریدگارش و اینکه چگونه پدرمان آدم ÷ را گمراه کرد، آغاز میشود. و نیز اینکه چقدر شیفتهی کشف عورت آدم و حوّا أ بود. پس آیا از روشهای اغواء و فریب شیطان علیه خودمان درس عبرت میگیریم؟ و آیا میدانیم تلاش او در کشف عورتها، از کوتاهترین راههایی است که در گمراه کردن ما به کار میگیرد؟
٧- ﴿ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ١٧﴾ [الأعراف: ١٧]. یعنی: «سپس از جلو و از پشت سرشان و از جانب راست و چپ آنها میآیم و بیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت». این آیه بیان مختصری در مورد نقشه و برنامهی ابلیس در این دنیاست؛ لذا باید مواظب باشیم که مبادا قربانی یا طعمهی او گردیم.
٨- بعد از ذکر داستان آدم ÷ با شیطان، الله أ ما را چهار بار اینگونه ندا میدهد: ﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ﴾ یعنی: «ای فرزندان آدم». آیا پند گیرندهای هست؟
٩- ﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٣٣﴾ [الأعراف: ٣٣].
یعنی: «بگو: پروردگارم فقط زشتکاریها را چه آشکار باشد و چه پنهان، و گناه و ستمِ ناحق را حرام گردانیده است، و (نیز) اینکه چیزی را شریک الله سازید که دلیلی بر آن نازل نکرده است و اینکه چیزی را به الله نسبت دهید که نمیدانید». برخی از علما میگویند: این آیه، اصولِ محرّماتِ شریعتها را در خود جمع نموده است.
١٠- گفتگوهای متنوع بین بهشتیان و دوزخیان و اهل اعراف. سعی کن خودت را با یکی از این گروهها، تخیّل کنی.
١١- در داستان اعراف، صحنهای تأثیر بخش از مظاهر رحمت الهی به بندگانش است.
١٢- وقتی در توصیف دشمنانِ پیامبران علیه پیامبران † چنین میخوانی: ﴿إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ٦٠﴾ [الأعراف: ٦٠] یعنی: «قطعاً تو را در گمراهی آشکاری میبینیم»، یا میخوانی: ﴿إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ٦٦﴾ [الأعراف: ٦٦] یعنی: «همانا ما تو را ابله و بیخرد میبینیم، و تو را از دروغگویان میپنداریم»، در خواهی یافت که روشِ این گونه از دشمنان، متهم کردن و ابله خواندن بوده است. گر چه این تهمتها و نادان خواندنها حقیقت هم نداشته باشد! پس معیارِ ضلالت، نادانی و کوتهنگری چیست؟
١٣- این جزء با پنج داستان از داستانهای انبیاء خاتمه مییابد. لذا باید در اسبابِ هلاکت تکذیبگران اندیشه نمود و از آن بر حذر بود!