جزء بیست و دوم
١- بیان وضعیت رسول الله ج با همسرانش و دستور الله ـ به آنان تا نعمت الهی که نعمتِ نزول وحی و سنّت در خانههایشان بود را، یادآور باشند. پس آیا این را درک میکنیم که خیر و نیک بودن خانههایمان به همان اندازهای است که با تلاوت قرآن و اجرای سنت، آباد میشود؟
٢- هشدار و یادآوری به فضیلت آل بیت پیامبر ج که الله از ایشان راضی بادا. و نیز فضیلت مردان و زنان مسلمان به صورت عام.
٣- اشاره به برخی از احکام مربوط به طلاق و حجاب امّهات المؤمنین. الله رحمت کند زنی را که آنان را الگوی خویش قرار دهد.
٤- تمرکز واضح و روشن بر حجاب و آداب آن و ارتباط آن با تسلیمِ شدن در مقابل دستور الله أ. و هشدار و برحذر داشتن از منافقین و روشهای آنان؛ زیرا در هیچ سورهای بحث حجاب نشده است، مگر اینکه از منافقین هم آنجا یاد شده است.
٥- در پایان سوره، عاقبت و سرنوشت کافران و پیروان آنها ذکر شده است و همچنین امانتی که انسان آن را بر دوش گرفت، یادآوری شده است. پس باید نگاه کنیم آیا از کسانی هستیم که آن را صادقانه قبول کردیم یا در آن کوتاهی نمودیم.
٦- سوره سبأ با خط بطلان کشیدن بر قواعد و قوانین شرک و ادعای انکارِ برانگیخته شدن، آغاز میگردد.
٧- رویکرد پیامبران † در تعامل و برخورد با نعمتهای الهی، شکرگزاری بوده است؛ حال ببین که بسیاری از مردم آن را نادیده میگیرند و کفران نعمت میکنند.
٨- در جدال میان پیروان و نافرمانان و سرکشان، اشارهای است به اهمیتِ تصمیمگیریِ درست در پیروی کردن؛ تا مبادا پشیمان شویم.
٩- سوره با دعوت مشرکین به تفکر و اندیشیدن و ترساندن آنان از روزی که ایمان آوردن در آن سودی نمیبخشد، خاتمه مییابد.
١٠- آغاز سورهی فاطر حاملِ یادآور شدنِ مردم به نعمتهای الهی و هشدار آنان از فریب دنیا و شیطان، یادآوری به عظمت الله أ و نیاز مبرم مخلوقات به وی است.
١١- قانونی از قوانین ایمان که باعث سرازیر شدنِ رضایت و یقین قلبی میگردد، در اول این سوره ذکر میشود. شایسته است که آن را مدّنظر قرار دهیم: ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢﴾ [فاطر: ٢]. یعنی: «(درِ) رحمتی را که الله برای مردم میگشاید، برای آن (رحمت) هیچ بازدارندهای نیست، و الله هرچیزی را که باز دارد جز او گشاینده و رهاکنندهای ندارد و او توانا و باحکمت است». پس باید که قلبت محتاج و متوجه الله أ باشد.
١٢- بیان دستههای مختلفِ مردم که کتاب را به میراث بردند و جزای مؤمنین و کفّار. پس برای خود، جایگاهی جلوتر از آنان که به قرآنِ نازل شده بر رسول ج لبیک گفتند، پیدا کن و بیاب.
١٣- سوره با لگدمال کردن مشرکین با دلایل واضح و مبرهن پایان مییابد. و در آخر، یک قاعدهی قرآنی مطرح میکند و آن اینکه یقیناً نیرنگهای زشت، دامنگیر اهلش میگردد.
١٤- ابتدای سورهی (یس) از قرآن و دعوت دادن مشرکین توسط رسول الله ج سخن میگوید.
١٥- به ساکنان روستایی که پیامبران را تکذیب کردن مثال زده میشود.
١٦- داستانی شگفتانگیز از آن مؤمنی که به قومش دلسوزی و شفقت داشت و وارد بهشت شد، ذکر میشود. ابن عباس ب این فرد را حبیب نجّار معرفی کرده است. و این داستانی است که فقط در همین جا یاد شده است.
١٧- از بارزترین درسهای فرا گرفته شده از داستان حبیب این مورد است: دلسوزی بینظیر او برای قومش، که حتی بعد از ورود به بهشت هم این آرزو را در سر داشت. او میگفت: ﴿قِيلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ يَٰلَيۡتَ قَوۡمِي يَعۡلَمُونَ٢٦ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُكۡرَمِينَ٢٧﴾ [يس: ٢٦-٢٧]. یعنی: «بدو گفته شد: وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من میدانستند!{٢٦} که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از زمرهی گرامیان قرار داد{٢٧}».
آفرین بر قتاده باد آنگاه که گفت: با مؤمن، فقط در حالت خیرخواهی برای او روبرو شو و هرگز او را فریب مده و به او خیانت نکن. و چون پاداش و کرامت الهی را تجربه کرد، گفت: ﴿قِيلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ يَٰلَيۡتَ قَوۡمِي يَعۡلَمُونَ٢٦ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُكۡرَمِينَ٢٧﴾ [يس: ٢٦-٢٧]. یعنی: «بدو گفته شد: وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من میدانستند!{٢٦} که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از زمرهی گرامیان قرار داد{٢٧}». خواستار این است که قومش آنچه را که او از کرامت و بخشندگی الله متعال دیده، بدانند.