جزء بیست و هفتم
١- در ابتدای داستان لوط – با وجودی که قومش اولین قوم نبود – اشارهای است به اینکه کفارِ مکه از نظر غوطهور شدن در فراموشی و غفلت، همانند قوم لوط هستند؛ ﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾ [الذاريات: ١١]. یعنی: «آنان که خود، در ورطهی نادانی بیخبرند».
الله متعال در مورد قوم لوط میفرماید: ﴿لَعَمۡرُكَ إِنَّهُمۡ لَفِي سَكۡرَتِهِمۡ يَعۡمَهُونَ٧٢﴾ [الحجر: ٧٢]. یعنی: «به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگشتهاند».
٢- با کنایه و اشارهی به مشرکین، با ذکر برخی از امتهای تکذیبکننده و هلاککردنِ آنان، به مشرکین کنایه میزند؛ یعنی اگر آنان هم سخن حق را نپذیرند، چنین سرنوشتی خواهند داشت.
٣- الله أ پیامبرش ج را به رویگردانی از تکذیبکنندگانِ معاند دستور میدهد. لیکن او را به پند دادن مستمر به مؤمنین امر میکند.
٤- ﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٥٥﴾ [الذاريات: ٥٥]. یعنی: «و پند ده به راستی که پند دادن به مؤمنان سود میبخشد». این آیه بیانگر این مطلب است که هر چه مؤمن از پند و نصیحت سود ببرد، نشانهی قدرت ایمانِ او است. عکس این جریان هم صدق میکند.
٥- آیا تا کنون اندیشیدهای که این هدف را تا چه حد محقق نمودهای؟ ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ٥٦﴾ [الذاريات: ٥٦]. یعنی: «و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند، نیافریدهام».
٦- اول سورهی طور به عذابِ مشرکین تکذیبکننده تهدید میکند. شدیدترینِ این تهدیدها زمانی است که فرشتگان آنان را به سختی و نکوهش به پیش میرانند: ﴿يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾ [الطور: ١٣]. یعنی: «روزی که به سوی آتش جهنّم به سختی گسیل داشته میشوند».
٧- سخن از نعمتهای متقیان است. آنان که میگویند: ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ٢٦ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧﴾ [الطور: ٢٦-٢٧]. یعنی: «میگویند: ما پیش از این در میان خانواده و فرزندانمان بیمناک بودیم. {٢٦} پس الله بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش حفظ کرد. {٢٧}».
آیا تو اکنون در زندگی خویش با همین الگو زندگی میکنی؟ باشد که الله أ تو را از عذاب سوزان محافظت نماید.
٨- در این سوره پانزده علامت سؤالِ پیدرپی وجود دارد که شخص را از حالی به حالی انتقال میدهد، و او را وادار به اندیشیدن در وضعیتِ کنونی و سرانجام کار میکند.. اینها پرسشهایی بود که جبیر بن مطعم س را وارد اسلام نمود.
٩- صبر و عبادت، دو موضوع مهم است که سورهی طور با آنها به انتها میرسد. آیا تو از این دو موضوع بهره و نصیبی داری؟
١٠- سورهی نجم با تزکیه و پاکی رسول الله ج و اثبات عصمتش، آغاز میگردد. و میگوید: قرآن وحیی است که توسط جبرئیلِ امین از جانب الله أ آورده شده است. و اشاره به این دارد که اگر کسی هدایت را دنبال نکرد، حتماً از خواهشات نفس پیروی خواهد کرد.
١١- ابطال معبودانِ مشرکین و ابطال سخنان آنان در مورد معبودان. و اینکه این سخنان وهم و خیال است و صحت ندارد.
١٢- برحذر داشتن از سخنان ظنّی و خیالی در مورد معبودان.
١٣- پایان سوره، یادآوریِ عذاب امتهای مشرکِ پیشین، به مشرکین زمان خویش است. آنان را از حادثهای میترساند که هر لحظه ممکن است گریبانگیر آنان شود.
١٤- سورهی قمر با بیم دادن مشرکین به نزدیک شدن قیامت و سختیهایی که در آن زمان خواهند دید، شروع میشود.
١٥- یادآوری به مشرکین، نسبت به آنچه بر سرِ امتهای گذشته آمده بود. و بیان اینکه آنان از کفار امتهای گذشته بهتر نیستند.
١٦- در این سوره بارها یاد آوری شده است که قرآن برای هر کس که بخواهد آن را تلاوت و حفظ کن و یا بفهمد، آسان است. اما مشکلی که در این سؤال پنهان است اینکه آیا پندپذیری هست؟!
١٧- سورهی الرحمان که در (أثَر)، عروس قرآن معرفی شده است، نعمتها را بر میشمرد. اولین نعمت را، نعمتِ تعلیم قرآن میخواند. تنها تلاوت قرآن ملاک نیست، ببین چقدر از آن را آموختهای؟
١٨- آخر این سوره در مورد توصیف بهشت و نعمتهای موجود در آن است. پس موفق کسی است که برای سکونت در آن مکان، با جدّیت تمام تلاش نماید.
١٩- در ابتدای سورهی واقعه، شاهدِآغازی هولناک هستیم. آیا هنگام تلاوت این سوره کمی درنگ کردهای، تا این صحنه را در ذهنت مرور کنی؟
٢٠- انسانها در روز قیامت به تناسب اعمالشان به سه دسته تقسیم میشوند. و جزای آنان هم بر همین مبناست. مواظب باش از دستهی هلاکشدگان نباشی.
٢١- ارائهی برخی از ادلهی حسی و قابل رؤیت بر اینکه زنده شدن پس از مرگ، حق است و انکار آن نقص و عیب محسوب میشود.
٢٢- این سوره با توصیف لحظات مرگ، و ذکر گروههای سهگانه که در ابتدا سخن از آنان به میان آمد، به پایان میرسد.
٢٣- سورهی حدید با توصیف عظمت، علمِ فراوان و کمالِ قدرت الله ـ شروع میشود.
٢٤- ثمره و نتیجهی توصیف الله أ به عظمت و بزرگی، ایمان آوردن به او تعالی و انفاق کردن در راه اوست.
٢٥- بیان و توصیف نورِ مؤمنان در عرصات قیامت و حسرت و افسوسِ منافقین در از دست دادنِ این نور.
٢٦- در قبالِ پیامِ این آیه چه وظیفهای داریم؟ ﴿۞أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ﴾ [الحديد: ١٦]. یعنی: «آیا برای مؤمنان وقت آن فرا نرسیده است که دلهایشان به (هنگام) یاد الله و (هنگام) به یاد آوردن آنچه از حقّ نازل شده است خشوع یابد؟».
٢٧- بیان حقیقتِ دنیا و اینکه دنیا متاع و کالایی بیش نیست. به سبقت و پیشیگرفتن به سوی بهشت، مغفرت، الگو پذیری از پیامبران † که الله ﻷ در انتهای سوره نام آنان را میگیرد، دعوت میدهد.
٢٨- صفتِ (نور) در این سوره دو بار یاد شده است. یک مرتبه در عرصات و صحنهی قیامت؛ آنگاه که نصیب مؤمنان میشود. و یک مرتبه هم در آخر سوره. لذا کسی که در دنیا به نور ایمان نایل نشود، در صراطِ قیامت هم بدان نایل نخواهد شد.