دلایل
۱- خداوند متعال در مورد کرامت و منزلت دوستان خود میفرماید: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ٦٤﴾[يونس: ۶۲]. «هان! بیگمان دوستان خداوند ترسی بر آنان نیست،و غمین نمیگردند، (دوستان او) کسانی هستند که ایمان آوردهاند و تقوا را پیشه خویش نمودهاند. برای آنان در دنیا و آخرت بشارت (به سعادت) است. کلمات وسخنان خدا تغیر ناپذیرند، و این رسیدن به آرزو و رستاگاری بزرگی است». و میفرماید:
۲- ﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾[البقرة: ۲۵٧]. «خداوند دوست و سر پرست کسانی است که ایمان آوردهاند، آنها را از تاریکیها خارج میکند و به سوی نور رهنمایی مینماید». همچنین میفرماید: ﴿أَمۡ حَسِبۡتَ أَنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡكَهۡفِ وَٱلرَّقِيمِ كَانُواْ مِنۡ ءَايَٰتِنَا عَجَبًا ٩ إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡيَةُ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠ فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ فِي ٱلۡكَهۡفِ سِنِينَ عَدَدٗا ١١ ثُمَّ بَعَثۡنَٰهُمۡ﴾[الكهف: ٩ - ۱۱].
«آیا گمان میکنی که (خواب چندین ساله) یاران غار و رقیم در میان (این همه) عجایب (پراکنده در گستره هستی) ما چیز شگفتی است؟ (به یاد بیاور) زمانی را که آن نوجوانان به غار پناه بردند (و خطاب به خداوند) گفتند: خداوندا ما را از رحمت خویش بهره مند ساز و راه نجاتی را برایمان فراهم نما. پس از آن (دعای آنان را استجاب کردیم) و سالهای زیادی آنان را درخواب فروبردیم، و پس از آن دوباره آنها را بیدار کردیم».
و در مورد حضرت ابراهیم خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ ٦٩ وَأَرَادُواْ بِهِۦ كَيۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِينَ ٧٠﴾[الأنبياء: ۶٩ - ٧۰].
«آتشی را برافروختند و ابراهیم را در آن انداختند و) ما به آتش گفتیم: که برای ابراهیم سرد بشو و او را سالم نگاه دار! آنان میخواستند بانیرنگ ابراهیم را از میان بردارند، ما آنان را زیان بارترین مردم گردانیدیم».
رسول خدا جدر مورد اولیاء خداوند و کرامت و منزلت آنان، حدیثی قدسی را از خداوند متعال نقل مینماید که: «هر کس با یکی از دوستانم دشمنی ورزد، با او اعلان جنگ مینمایم، هیچ چیز نیست که به اندازه توسل بندهام به آنچه بر او واجب گردانیدهام برای نزدیکی به من، مرا بیشتر خوشحال نماید، همچنان که بندهام به وسیله عبادتها و کارهای مستحب برای تقرب به من تلاش میمی نماید، من نیز هر چه بیشتر او را دوست میدارم، هر گه او را دوست داشتم گوشی میشوم که با آن میشنود و چشمی که با آن میبیند و دستی که به وسیله آن کارهایش را انجام میدهد و پایی که به وسیله آن راه میرود. هرگاه چیزی را از من بخواهد به او خواهم بخشید و اگر به من پناه برد حتماً او را پناه خواهم داد».
همچنین ماجرای سه مؤمن نیکوکاری که در غاری گرفتار گردیده و با توسل به کردارهای نیک خود نجات یافتند، و ماجرای مشهور نوجوان و پادشاهی که با استفاده از شیوههای مختلفی مانند پایین انداختن از کوه و انداختن در دریا نتوانست او را از پای دربیاورد.
گواهی بر درستی وعده خداوند راجع به پشتیبانی از بندگان پاک سیرتش میباشد.