۲- تعریف قضا
قضا یعنی جدا کردن و حکم صادر نمودن. در احادیث رسول خدا صکلمهی «قضا» به کثرت تکرار شده است، اصل لغت در جدا کردن و بریدن بکار رفته است. گفته میشود: «قضى یقضي قضاء فهو قاض»، یعنی حکم را صادر کرد و فیصله نمود، یا «قضاء الشيء»به معنی محکم کردن و تمام نمودن و به اتمام رساندن چیزی، بنابر این، قضا یعنی آفریدن و ایجاد کردن.
زهری میگوید: قضا در لغت معانی گوناگونی دارد، ریشهی همهی آنها تمامکردن و به پایان رساندن چیزی است. هر چیزی تمام شود، یا به جا آورده شود، یا واجب گردد، یا دانسته شود، یا اجرا گردد و یا به امضاء رسد، در حقیقت در حکم پایان یافتن آن چیز میباشد. تمام معانی در احادیث رسول خدا صبیان شده است. [۲۸]
علما در مورد تفاوت میان قدر و قضا دو دیدگاه متفاوت دارند: گروهی میگویند: قضا حکم ازلی و ثابت گذشتهی خداوند است، و قدر ایجاد کردن موجودات مطابق با نقشه و علم گذشتهی خداوند میباشد. ابن حجر میگوید: علما میگویند: قضا حکم و نقشه ی کلی و اجمالی ازلی خداوند است و قدر جزئیات و تفاصیل آن کلیات میباشد. [۲٩]
گروه دوم برخلاف نظریۀ اول میگویند: قدر حکم سابق و علم گذشتهی خداوند است و قضا ایجاد و آفرینش موجودات بر اساس نقشه و برنامهی ازلی.
ابن بطال میگوید: قضا یعنی تمام شده، به پایان رسیده و ایجاد گشته. [۳۰]
خطابی هم در معالم السنن میگوید: قدر، نامی برای کردار مقدر شدهی موجود تواناست، مثلاً نابود کردن و منتشر ساختن و باز نمودن، نامهایی هستند برای کارهایی که از سوی نابود کننده (هادم) و منتشر کننده (ناشر) و بازکننده (قابض) رخ میدهند.
قضا با این مفهوم به معنی ایجاد نمودن و آفریدن است، مثلاً خداوند میفرماید:
﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ﴾[فصلت: ۱۲].
«آن گاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند».
بنابر این مفهوم قضا از قدر خاصتر است؛ چون قضاء یعنی تعیین نمودن چند قدر نامعلوم و اجرا کردنش، و قدر هم به معنی اندازهگیری است، پس قضا: یعنی جدا کردن و ایجاد نمودن اشیای اندازه گیری شده.
در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که بیانگر صحت این دیدگاه است.
خداوند میفرماید:
﴿وَكَانَ أَمۡرٗا مَّقۡضِيّٗا٢١﴾[مریم: ۲۱].
«دیگر کار انجام یافته است (و جایی برای بحث و گفتگو نمانده است)».
﴿كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتۡمٗا مَّقۡضِيّٗا٧١﴾[مريم: ٧۱].
«این امر حتمی و فرمانی قطعی از پروردگارتان است».
﴿وَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ١١٧﴾[البقرة: ۱۱٧].
«و هنگامی که او فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها بدو میگوید: باش! پس میشود».
بنابر این قضا و قدر لازم و ملزوم یکدیگر و قابل جدا شدن نیستند؛ چون یکی به منزلهی نقشه و اساس است و دیگری در حکم اجرا و ایجاد کردن، هرکس خواهان جدا کردن آنها باشد در حقیقت میخواهد بنای ساختمان را از نقشه و برنامه جدا سازد. [۳۱]
[۲۸] النهایة فی غریب الحدیث ابن اثیر (۴/٧۸) [۲٩] فتح الباری (۱۱/۴٧٧) [۳۰] فتح الباری (۱۱/۱۴٩) [۳۱] نهایة فی غریب الحدیث ابن اثیر (۴/٧۸). نگاه جامع الأصول (۱۰/۱۰۴)