گفتاری پیرامون قضا و قدر

فهرست کتاب

۳- امام طحاوی

۳- امام طحاوی

امام طحاوی در مورد تقدیر می‌گوید: خداوند با علمش مخلوقات را آفرید، و برای آنها تقدیر را مقدر نمود و مدت عمرشان را تعیین کرد. قبل از آفرینش چیزی از او مخفی و پنهان نشد و قبل از عمل، از کردار همه‌ی مخلوقات باخبر بود، بندگان را به فرمانبرداری دستور داد و از انجام دادن معصیت و گناه منع نمود.

هر چیزی بر اساس تقدیر و اراده‌ی پروردگار جاری است، اراده ی خداوند محقق می‌شود و بندگان بدون اراده ی الهی، اراده ای ندارند، خداوند هرچه اراده کند به وقوع می‌پیوندد و آنچه که اراده نکند رخ نخواهد داد.

هرکه را که بخواهد هدایت می‌کند و از روی فضل و بخشش برخی را مجازات و برخی دیگر را مورد عفو قرار می‌دهد، هرکه را دوست داشته باشد، گمراه می‌کند و از روی عدلش هرکه را بخواهد، درمانده و ذلیل می‌کند و مورد آزمایش قرار می‌دهد.

بنابر این همه‌ی بندگان میان بخشش و عدالت الهی و براساس اراده اش در حال تغییر و دگرگونی می باشند.

خداوند از اینکه موجودی را به عنوان شریک مخالفش قرار دهد، فراتر و بلندمرتبه‌تر است، قضا و قدر الهی برگشتی ندارد، هیچ کسی نمی‌تواند مانع اجرای دستور پروردگارش بشود، و بر فرمانش چیره شود.

به همه‌ی این موارد ایمان داریم و باورمان بر این است که سرچشمه ی همه‌ی امور، خداوند بلند مرتبه است. [۱۲۲]

خداوند در ازل تعداد اهل بهشت و دوزخ را می‌دانست، بر این تعداد نه اضافه می‌گردد و نه کم می‌شود.

همچنین همه‌ی کردار بندگان در علم خداوند گذشته و هرکسی برای چیزی که آفریده شده، آماده گشته است، نتیجه‌ی عملکرد بندگان به عاقبت کردارشان بستگی دارد کسی سعادتمند و خوشبخت است که در تقدیر الهی خوشبخت بوده و کسی بدبخت و گمراه است که در تقدیر به عنوان گمراه و بدبخت قلمداد شده باشد.

تقدیر در میان مخلوقات رازی از اسرار الهی است که هیچ فرشته‌ی مقرب و پیامبری از آن باخبر نیست، تفکر و موشکافی در آن وسیله‌ی نابودی، نردبان محرومیت و افزایش طغیان و تجاوزگری است، از این رو از تفکر و تدبر و وسوسه‌کردن در مورد تقدیر کاملاً بپرهیزید؛ چون خداوند علم تقدیر را از انسان‌ها پنهان نموده و از قصدکردن بسویش منع نموده است.

قرآن مجید می‌فرماید:

﴿لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ٢٣[الأنبياء: ۲۳].

«خداوند در برابر کارهایی که انجام می‌دهد، مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد (و بازپرسی نمی‌شود، و کسی حق خُرده‌گیری ندارد) ولی دیگران مورد بازخواست و پرسش قرار می‌گیرند. اگر کسی بگوید: چرا خداوند چنین کرده است؟ در حقیقت دستور خدا را رد نموده است و هرکس حکم خداوند را رد کند، از زمره ی کافران به شمار می-آید».

اینها چکیده‌ای از علم و دانشی بود که اولیای روشن‌دل و پاک سیرت، بدان نیازمند هستند، پی بردن و درک نمودنش سبب بالابردن علم و مقام ثابت‌قدمان در دانش خواهد بود، چون علم بر دو قسم است: علمی‌ در مورد جهان مادی و ظاهر و علمی دیگر در مورد جهان پنهان و معنوی، انکار علم اول و ادعای علم دوم، هردو کفر به شمار می‌روند، ایمان تنها با پذیرفتن علم اول و رهاکردن علم دوم ثابت می‌شود.

به لوح و قلم و تمام اموری که در تقدیر مقدر شده ایمان داریم، اگر همه‌ی‌ مخلوقات، جمع شوند و بخواهند مانع اجرای امری شوند که خداوند می‌خواهد آن کار عملی و اجرا گردد، نمی‌توانند و اگر همه‌ی موجودات جمع شوند و بخواهند چیزی که در علم خدا نوشته نشده، به تو برسانند، نمی‌توانند؛ چون قلم‌ها از نوشتن باز ایستاده‌اند و نامه‌ها خشک شده‌اند، چیزی که برایش مقدر نشده است، به او نمی‌رسد و آنچه برایش مقدر شده است، حتماً به او خواهد رسید.

لازم است که بندگان بدانند علم خداوند بر هر مخلوقی پیشی گرفته است، بر اساس علم گسترده اش همه‌ی ‌اندازه‌ها را به صورت محکم و قطعی در تقدیر مقدر نموده، به گونه ای که نقص و عیبی در آن وجود ندارد و کسی هم نمی‌تواند در آن تغییر و تبدیلی ایجاد کند، یا نقشه و برنامه‌ را از بین ببرد، در آفرینش آسمان و زمین نه از آن کاسته می‌شود و نه چیزی بر آن افزایش می‌یابد.

این امور پیمان ایمان، اصول معرفت و اعتراف به توحید ربوبیت و الوهیت به شمار می‌آید، همانگونه که خداوند در قرآن می‌فرماید:

﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا٢[الفرقان: ۲].

«و همه چیز را آفریده است و آن را دقیقاً ‌اندازه‌گیری و کاملاً برآورد کرده است».

﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا٣٨[الأحزاب: ۳۸].

«و فرمان خدا همواره روی حساب و برنامه دقیقی است و باید به مرحله اجرا درآید».

وای به حال کسی که در مورد تقدیر با خداوند به جنگ و جدال می‌پردازد، و با قلب و فکر بیمار به تحقیق و بررسی می‌پردازد، چون با وهم و گمان می‌خواهد به اسرار غیبی و پنهان خداوند پی ببرد و در نهایت جز دروغ، افترا و گناه چیزی دیگر به دست نمی‌آورد. [۱۲۳]

[۱۲۲] شرح عقیده طحاوی ص(۲۱) [۱۲۳] عقیده طحاوی ص(۳۱)