گفتاری پیرامون قضا و قدر

فهرست کتاب

فصل چهارم: توانایی عقل در میدان تقدیر

فصل چهارم: توانایی عقل در میدان تقدیر

ابن حجر دیدگاه ابومظفر سمعانی را در مورد تقدیر این‌گونه نقل می‌کند: برای شناخت تقدیر تنها راه توفیق قرآن و سنت است، قیاس و عقل را در این میدان مجالی نیست، کسی که از این راه تجاوز کند، گمراه می‌شود و در دریای گمراهی حیران و سرگردان خواهد شد، نه به سرچشمه‌ی شفا دهنده‌ی معرفت خواهد رسید و نه قلبش آرام خواهد گرفت؛ چون تقدیر یکی از اسرار نهفته ی الهی است، و مخصوص خداوند دانا و آگاه است، دیگران از آن محروم هستند چون بر راز آن پرده کشیده شده و بر اساس حکمت خودش شناخت تقدیر را از دایره عقل بشری بیرون نموده است، بنابر این تنها پیامبر مرسل یا فرشته‌ی مقرب بدان دست پیدا می‌کند و از اسرارش مطلع می‌گردند. [۵۶]

امام طحاوی/ می‌گوید: قدر یکی از اسرار آفریده‌های خداوند است، نه نبی مرسل و نه فرشته‌ی مقرب بدان علم پیدا نکرده و از اسرارش باخبر نگشته‌اند، تفکر و ژرف نگری در آن موجب درماندگی و نردبان محرومیت از معارف الهی و مرحله‌ای از طغیان و بیرون رفتن از حد و مرز بشری است، آگاه باشید در آن نیندیشید و موشکافی نکنید و وسوسه‌ی شیطانی به دل راه ندهید؛ زیرا خداوند دانش تقدیر را از مخلوقات مخفی کرده است، و بندگان را از فرورفتن در آن نهی نموده است.

قرآن می‌فرماید:

﴿لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ٢٣[الأنبياء: ۲۳].

«خداوند در برابر کارهایی که می‌کند، مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد (و بازپرسی نمی‌شود، و کسی حق خُرده‌گیری ندارد) ولی دیگران مورد بازخواست و پرسش قرار می‌گیرند (و در افعال و اقوالشان جای ایراد و سؤال بسیار است)».

آجری می‌گوید: تحقیق و موشکافی مسلمانان در مورد تقدیر ناپسند است؛ زیرا تقدیر یکی از اسرار نهفته خداوند می‌باشد، ایمان آوردن به آن تعیین شده، خیر و شر از طرف خداوند بر مؤمنان ضروری است، سخن گفتن در مورد تقدیر در حقیقت دخالت کردن در امور غیبی خداوند است و احتمال دارد انسان در آن‌ها اشتباه کند و افعال جاری بر بندگان را تکذیب نماید، چنین کاری جز گمراهی و انحراف از راه حقیقت و هدایت الهی چیز دیگری به بار نمی‌آورد. [۵٧]

امام احمد می‌گوید: ایمان به نیک و بر تقدیر و تصدیق احادیث روایت شده در مورد آن و ایمان بدان‌ها یکی از روش‌های ضروری دین است؛ چون موضوع ایمان و تصدیق است، چرا و چگونه گفتن مفهومی‌ ندارد.

کسی که از تفسیر حدیث درمانده شد و عقلش بدان راه پیدا نکرد، برایش کافی است و باید بدان ایمان بیاورد و سند حدیث را به صحت برساند و تسلیم گردد، این روش در مورد احادیث راست‌گوی تصدیق شده و تقدیر الهی به کار گرفته می‌شود. [۵۸]

دیدگاه علی بن مدینی مانند امام احمد است. [۵٩]دلایل نقل شده از امامان اهل سنت در مورد قضا و قدر برخی از قواعد ‌مهم و اساسی را پایه‌ریزی می‌کنند:

۱- وجوب ایمان به قدر.

۲- در شناخت تقدیر و روشن نمودن حدود و مرزهایش تنها بر کتاب و سنت اعتماد شود، نه بر تحقیق عقل و قیاس. چون عقل انسانی به تنهایی نمی‌تواند اساس‌ را پایه‌ریزی کند تا از انحراف و گمراهی نجات یابد و مصون بماند، حتی افرادی که در این میدان تنها عقل خود را بکار گرفته‌اند، گمراه و سرگردان شده‌اند، برخی از آن‌ها تقدیر را تکذیب نموده و گروهی دیگر بر این باور شدند که ایمان به تقدیر موجب جبر و سلب اختیار از انسان می‌گردد و برخی دیگر با اسلحه‌ی شریعت به مبارزه با تقدیر برخاستند و در آن تناقص یافتند، البته این انحرافات موجب پدید آمدن مشکلات فراوانی در زندگی بشری شده است، انحرافات عقیدتی که اخلاق و سلوک زندگی را به فساد می‌کشاند.

۳- موشکافی ننمودن و فرو نرفتن در تقدیر؛ زیرا برخی از زوایای آن در عقل بشری نمی‌گنجد هرچند انسان نابغه‌ای هم باشد چون از کشف برخی از جوانب دیگر آن عاجز می-ماند.

شاید گفته شود: آیا چنین کاری زندانی‌کردن عقل و واپس‌گرایی نیست؟

در پاسخ می‌گویم: چنین کاری ایستایی عقل نیست، بلکه نگهداری و محافظت از عقل است تا در میدانی که توان تفکر کردن ندارد نیروی خودش را ضایع نکند و آنجا که قدرت تحسین‌گویی و ابداع را ندارد مواظب باشد نابود نشود.

دین اسلام چراغ‌ها و رهنمون‌هایی را در اختیار انسان قرار داده تا به تقدیر ایمان بیاورد، اساس و بنیاد ایمان به تقدیر بر علم فراگیر خداوند بر گذشته و حال، اراده مؤثر، ایجاد و آفریدن حکیمانه و نوشتن همه این‌ها پایه‌ریزی شده است، عقل انسان برای پذیرفتن چنین مقدماتی آماده و مهیا گشته و دچار هیچ سختی، ناراحتی، و پیچیدگی نمی‌شود.

پرداختن به اسرار نهفته‌ی تقدیر و فرو رفتن در اعماق آن موجب نابودی عقل و ضایع‌شدن توانایی‌هایش می‌گردد، بحث کردن در مورد چگونگی علم و اراده خداوند و کیفیت صفات و عمل کردن آن‌ها در اختیار عقل بشر نیست و انسان از آن محروم گشته است؛ زیرا اجزاء امور غیب الهی هستند و پرسیدن از حقیقت و کنه آن‌ها مانند سؤال کردن از کیفیت استوای خدا بر عرش است. در مورد صفات تقدیر می‌توان گفت: معنی و مفهوم صفاتی که اساس تقدیر هستند معلوم است، ولی کیفیتش مجهول، و ایمان بدان‌ها ضروری و پرسش در موردشان بدعت محسوب می‌گردد.

پرسش در مورد کیفیت تقدیر محققان را درمانده و ناتوان کرده و بحث کردن در این مورد را به یکی از پیچیده‌ترین و مشکل‌ترین موراد تحقیق مبدل نموده است و اساس حیرت و سرگردانی محققان در آن نهفته است، ایمانی که اساسش چنین راه پر پیچ و خمی ‌باشد، دست یافتن به آن همچو زیارت کردن عنقاء بر سر قله‌ی قاف است.

برخی از علما گفته ‌اند: خط قرمزهایی در باب تقدیر وجود دارند که داخل‌شدن به درون آن‌ها جرم به شمار می‌آید. امام احمد بن حنبل می‌گوید: ایمان به نیکی و بدی تقدیر و تصدیق احادیث روایت شده در مورد آن و ایمان بدآن‌ها یکی از ضرورتهای دین است، چون بحث ایمان و تصدیق است، چرا و چگونه گفتن مفهومی ‌ندارد.

پژوهشگران در مورد آفریدن کردار بندگان توسط خداوند در حالی که خود آن‌ها را انجام می‌دهند وارد بحث و بررسی شده‌اند، و همچنین در مورد کیفیت علم خداوند به کردار بندگان و چگونگی مکلف ساختن آن‌ها در شریعت در حالی که خود می‌داند چه کاری از آن‌ها سر می‌زند و آگاهی او از سرنوشت نهایی بندگان به سوی بهشت یا جهنم، تحقیق و پژوهش‌هایی را انجام داده‌اند.

در این راه آیات قرآن را در مقابل یکدیگر قرار داده، و خود را نگران، حیران و سرگردان نمودند و در نهایت به ساحل آرامش و ایمان هم دست پیدا نکردند، بدین خاطر حضرت ختمی‌مرتبت صبه امت هشدار داده که در این مسیر پا نگذارند و در این بیابان به راه نیفتند؛ ابو‌هریره می‌گوید:

روزی پیامبر خدا صبر اصحاب وارد شود و آن‌ها پیرامون تقدیر گفتگو می‌کردند، رسول خدا صبسیار نگران شد، به گونه ای که چهره‌ی مبارکش طوری سرخ گشت گویا انار شکافته شده‌ای را بر صورتش مالیده باشند، سپس فرمود: آیا به چنین چیزی مکلف شده‌اید، یا رسالت من این است؟ وقتی پیشینیان شما در این مورد به بحث و مجادله پرداختند نابود شدند، دیگر در این مورد بحث و جدل نکنید. [۶۰]

[۵۶] فتح الباری (۱۱/۴٧٧). و نگاه به شرح نووی بر مسلم (۱۶/۱٩۶) [۵٧] شریعة آجری (۱۴٩) [۵۸] شرح اصول اعتقاد اهل سنت (۱۵٩) [۵٩] مرجع سابق [۶۰] سنن ترمذی(۲/۲۲۳)