گفتاری پیرامون قضا و قدر

فهرست کتاب

۵ـ کردار بندگان مخلوق و مقدر است

۵ـ کردار بندگان مخلوق و مقدر است

بندگان و کردارشان در مجموعه مخلوقات خداوند قرار می‌گیرند، خداوند به بندگانی که رفتار و کرداری از آن‌ها سر می‌زند، داناست، و همه را در لوح محفوظ ثبت و ضبط نموده است، آفریدن آن‌ها بر اساس همان نقشه‌ی قبلی صورت گرفت، و تقدیر خداوند در مورد آن‌ها به وقوع پیوست، و همان راه و مسیر را پیمودند که در علم وسیع خداوند گذشته بود، کسی که در لوح محفوظ در لیست هدایت‌شد‌گان قرار داشت به همان مسیر هدایت شد و گمراه‌شد‌گان هم بر همین اساس گمراه شدند، در علم ازل اهل بهشت را می‌دانست و پیمودن راه را برای آن‌ها میسر ساخت و اهل جهنم هم از این قاعده مستثنی نیستند، از آنها باخبر بود و در همان مسیر به آسانی حرکت کردند.

هرچند آیه هایی که در موضوع قبلی ذکر کردیم بیانگر این مفاهیم هم هستند و می‌توان برای اثبات خالق بودن خداوند بدانها استدلال نمود، ولی باز هم آیات دیگری وجود دارند که با صراحت بر این مسئله دلالت می‌کنند.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦[الصافات: ٩۶].

«خداوند هم شما را آفریده است، و هم بتهایی را که می‌سازید».

﴿يَقُولُ أَءِنَّكَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِينَ٥٢[الصافات: ۵۲].

«می‌گفت: آیا تو از زمره کسانی هستی که باور می‌کنند».

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ جَعَلَكُمۡ أَزۡوَٰجٗاۚ وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا يُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ١١[فاطر: ۱۱].

«خداوند (اصل) شما (آدم) را از خاک بیافرید، سپس شما (ذرّیه آدم) را از نطفه خلق کرد، و آن‌گاه شما را به صورت زوجهای (نر و ماده) درآورد. هیچ زنی باردار نمی‌شود و وضع حمل نمی‌کند مگر که خدا می‌داند (جنین او پسر یا دختر است و در شکم مادر چه احوالی دارد و کی به دنیا می‌آید). هیچ شخص پیری عمر درازی بدو داده نمی‌شود (و زنده نمی‌ماند و عمر زیادی نمی‌کند)، و هیچ شخصی از عمرش کاسته نمی‌شود (و مرگ زودرس گریبانگیرش نمی‌گردد) مگر این که در کتاب (لوح محفوظ) ثبت و ضبط است. این برای خدا ساده و آسان است».

﴿مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِيۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٧٨[الأعراف: ۱٧۸].

«‏هرکه را خداوند (به راه حق) هدایت کند، در حقیقت او راه یافته (و به سعادت دو جهان رسیده) است، و هرکه را (به سبب سیطره هوی و هوسش، از این توفیق محروم و از راه حق) گمراه کند، زیانکاران ایشانند».

﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ١٢٥[النحل: ۱۲۵].

«بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر (از همگان) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و یا این که رهنمود و راهیاب می‌گردند».

احادیثی متواتر فراوانی از حضرت ختمی ‌مرتبتصبا این مفهوم روایت شده‌اند که خداوند کردار بندگان را در ازل می‌دانسته و آن را مقدر نموده و از آن فارغ گشته است، و به سعادت و شقاوت آن‌ها در آینده علم داشته، با این وجود آن حضرتصخبر داده که تقدیر مانع عمل کردن انسان نیست و انسان را مجبور به چیزی نمی‌سازد.

«اعْمَلُوا فَکلٌّ مُیسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ».

عمل کنید؛ زیرا هرکس برای چیزی آماده شده که برای آن آفریده شده است.

اکنون به بیان برخی از آن احادیث می‌پردازیم:

۱- احادیثی که بیانگر باز ایستادن قلم‌ها از نوشتن و خشک‌شدن نامه‌های اعمال و قطعی‌شدن تقدیر می‌باشند.

جابرسروایت می‌کند: سراقه بن مالک بن جعشم آمد و گفت:

«جَاءَ سُرَاقَةُ بْنُ مَالِكِ بْنِ جُعْشُمٍ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! بَيِّنْ لَنَا دِينَنَا كَأَنَّا خُلِقْنَا الْآنَ، فِيمَا الْعَمَلُ الْيَوْمَ؟ أَفِيمَا جَفَّتْ بِهِ الْأَقْلَامُ. وَجَرَتْ بِهِ الْمَقَادِيرُ، أَمْ فِيمَا نَسْتَقْبِلُ؟ قَالَ: لَا بَلْ فِيمَا جَفَّتْ بِهِ الْأَقْلَامُ وَجَرَتْ بِهِ الْمَقَادِيرُ، قَالَ: فَفِيمَ الْعَمَلُ؟ قَالَ زُهَيْرٌ: ثُمَّ تَكَلَّمَ أَبُو الزُّبَيْرِ بِشَيْءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ، فَسَأَلْتُ: مَا قَالَ فَقَالَ: اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ» [۴۱]

گفت: ای رسول خدا، دین را برای ما بیان کن، فرض کن که همین حالا خلق شده‌ایم، کارهای ما چگونه است؟ آیا قلم‌ها خشک شده‌اند و تقدیر تعیین گشته‌، یا این‌ها در آینده رخ می‌دهند؟

پیامبر خداصفرمود: نه، بلکه قلم‌ها خشک شده‌اند و تقدیر مشخص شده است.

سراقه گفت: پس ما چگونه اعمال را انجام می‌دهیم؟

فرمود: عمل کنید؛ زیرا هرکس برای چیزی آماده شده که به برای آن آفریده شده است.

یا در روایت دیگر: هرکس برای عملش آماده شده است.

عمرسخطاب به پیامبر گفت:

«قَالَ عُمَرُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَرَأَيْتَ مَا نَعْمَلُ فِيهِ أَمْرٌ مُبْتَدَعٌ أَوْ مُبْتَدَأٌ، أَوْ فِيمَا قَدْ فُرِغَ مِنْهُ؟ فَقَالَ: فِيمَا قَدْ فُرِغَ مِنْهُ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ، وَكُلٌّ مُيَسَّرٌ، أَمَّا مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ، فَإِنَّهُ يَعْمَلُ لِلسَّعَادَةِ وَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاءِ فَإِنَّهُ يَعْمَلُ لِلشَّقَاءِ»

عمرسگفت: ای رسول خدا! در مورد اعمال ما، چه می‌فرمایید؟ آیا خداوند بعد از وقوع بدان علم پیدا می‌کند، یا از نوشتن آن فارغ شده است؟

پیامبر خدا صفرمود: از آن فارغ گشته، و هرکس برای عملش آماده شده، کسی که اهل سعادت است برای رسیدن به سعادت عمل می‌کند و کسی که اهل شقاوت و بدبختی است برای شقاوت عمل می‌کند.

ترمذی می‌گوید: این حدیث حسن و صحیح است. [۴۲]

۲- علم خداوند به بهشتیان و جهنمیان:

بخاری از عمران بن حصین چنین روایت می‌کند، مردی گفت: ای رسول خدا، آیا اهل بهشت و جهنم از یکدیگر تشخیص داده می‌شوند و قبل از خلق، آن‌ها شناخته می‌شوند؟

پیامبر خدا صفرمود: بله.

مرد گفت: پس چرا کار می‌کنند؟ (اگر هردو مشخص شده‌اند کار کردن برای چه)

رسول الله صفرمود: هرکس برای چیزی که آفریده شده یا آماده شده است عمل می‌کند.

علیسروایت می‌کند:

«عن عَلِيٍّ قَالَ: كُنَّا فِي جَنَازَةٍ فِي بَقِيعِ الْغَرْقَدِ، فَأَتَانَا رَسُولُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَعَدَ وَقَعَدْنَا حَوْلَهُ، وَمَعَهُ مِخْصَرَةٌ، فَنَكَّسَ، فَجَعَلَ يَنْكُتُ بِمِخْصَرَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ، مَا مِنْ نَفْسٍ مَنْفُوسَةٍ، إِلَّا وَقَدْ كَتَبَ الله مَكَآنها مِن الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَإِلَّا وَقَدْ كُتِبَتْ شَقِيَّةً أَوْ سَعِيدَةً»

علی می‌گوید: ما در مراسم تشییع جنازه‌ای در گورستان مدینه «بقیع غرقد» حضور داشتیم، پیامبر خداصبه میان ما تشریف آورد و عصایی با خود داشت، سپس نشست و ما هم اطراف ایشانصحلقه زدیم، پیامبرصسرش را فرو‌انداخت و با نوک عصایش بر زمین می‌زد و سپس فرمود: هر یک از شما محل و موقعیتش در آتش یا بهشت تعیین شده، همچنین سعادت و شقاوتش هم تعیین شده است.

مردی گفت: ای رسول خدا! آیا بر آن نوشته بسنده کنیم و عمل کردن را رها نماییم؟

فرمود: کسی که اهل سعادت باشد، عمل نیکبختان را انجام می‌دهد و کسی که اهل شقاوت باشد مانند بدبختان عمل می‌کند.

در ادامه حدیث فرمود:

«اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ، أَمَّا أَهْلُ السَّعَادَةِ فَيُيَسَّرُونَ لِعَمَلِ أَهْلِ السَّعَادَةِ، وَأَمَّا أَهْلُ الشَّقَاوَةِ فَيُيَسَّرُونَ لِعَمَلِ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ ثُمَّ قَرَأَ» [۴۳]

عمل کنید، هرکسی برای چیزی آماده شده است، اهل سعادت برای عمل اهل سعادت و اهل شقاوت برای عمل اهل شقاوت آماده شده‌اند، سپس این آیه را تلاوت نمود:

﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٩ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ١٠[الليل: ۵-۱۰].

«کسی که (در راه خدا دارایی خود را) بذل و بخشش کند، و پرهیزگاری پیشه سازد (و از آفریدگار خویش بهراسد)، ‏و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور داشته باشد، او را آماده رفاه و آسایش می‌نماییم. و امّا کسی که تنگ‌چشمی بکند (و به بذل و بخشش دارایی در راه خدا دست نیازد) و خود را بی‌نیاز (از خدا و توفیق و پاداش دنیوی و اخروی الهی) بداند. ‏و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور نداشته باشد، او را آماده برای سختی و مشقّت (و زندگی بس مشکل و ناگوار دوزخ) می‌سازیم». ‏

۳- بیرون آوردن آدمیزاد بعد از آفریدنش از کمر آدم و تقسیم آن‌ها به دو گروه مؤمن و کافر یا بهشتی و جهنمی:

پیامبر خدا صدر حدیثی فرمود: خداوند بعد از آفرینش آدم، بر پشتش دستی مالید و مانند دانه همه‌ی فرزندانش را بیرون آورد، و اهل بهشت و جهنم را از میان آن‌ها بیرون نمود.

امام مالک، ترمذی و ابوداود از مسلم بن یسار روایت کرده‌اند که از عمر بن خطابسدر مورد این آیه از سوره اعراف پرسیده شد:

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ١٧٢[الأعراف: ۱٧۲].

(ای پیغمبر! برای مردم بیان کن) هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمیزادگان (در طول اعصار و قرون) پدیدار کرد و (عقل و ادراک بدانان داد تا عجایب و غرایب گیتی را دریابند و از روی قوانین و سنن منظّم و شگفت‌انگیز هستی، خدای خود را بشناسند و بالاخره با خواندن دلایل شناخت یزدان در کتاب باز و گسترده جهان، انگار خداوند سبحان) ایشان را بر خودشان گواه گرفته است (و خطاب بدانان فرموده است) که: آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان (هم به زبان حال پاسخ داده و) گفته‌اند: آری! گواهی می‌دهیم (تویی آفریدگار. ما دلایل و براهین جهان را موجب اقرار و اعتراف شما مردمان کرده‌ایم) تا روز قیامت نگویید ما از این (امر خداشناسی و یکتاپرستی) غافل و بی‌خبر بوده‌ایم. ‏

عمرسدر پاسخ گفت: از رسول الله صشنیدم که فرمود:

«فَقَالَ رَسُولُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ آدَمَ، ثُمَّ مَسَحَ ظَهْرَهُ بِيَمِينِهِ، فَاسْتَخْرَجَ مِنْهُ ذُرِّيَّةً فَقَالَ: خَلَقْتُ هَؤُلَاءِ لِلْجَنَّةِ، وَبِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ يَعْمَلُونَ، ثُمَّ مَسَحَ ظَهْرَهُ، فَاسْتَخْرَجَ مِنْهُ ذُرِّيَّةً، فَقَالَ: خَلَقْتُ هَؤُلَاءِ لِلنَّارِ، وَبِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ يَعْمَلُونَ فَقَالَ رَجُلٌ يَا رَسُولَ الله فَفِيمَ الْعَمَلُ فَقَالَ رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا خَلَقَ الْعَبْدَ لِلْجَنَّةِ اسْتَعْمَلَهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، حَتَّى يَمُوتَ عَلَى عَمَلٍ مِنْ أَعْمَالِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَيُدْخِلَهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَإِذَا خَلَقَ الْعَبْدَ لِلنَّارِ، اسْتَعْمَلَهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، حَتَّى يَمُوتَ عَلَى عَمَلٍ مِنْ أَعْمَالِ أَهْلِ النَّارِ، فَيُدْخِلَهُ بِهِ النَّارَ» [۴۴]

پیامبر خداصفرمود: خداوند آدم را آفرید، سپس بر پشتش دستی کشید، همه‌ی فرزندانش را از آن بیرون آورد، سپس فرمود: این‌ها را برای بهشت آفریده‌ام و مانند بهشتیان عمل می‌کنند و این‌ها را برای جهنم آفریده‌ام و مانند جهنمیان عمل می‌کنند.

مردی گفت: ای رسول خدا! اگر جریان از این قرار است پس چرا عمل کنیم؟

پیامبر خدا صفرمود: خداوند اگر کسی را برای بهشت بیافریند، مانند بهشتیان عمل می‌کند، تا از دنیا می‌رود و بر همان اعمال باقی می‌ماند، و خداوند او را به بهشت می‌برد، و اگر اهل دوزخ باشد، تا هنگام مرگ مانند آن‌ها زندگی می‌کند، و بعد از مرگ خداوند او را به دوزخ می‌برد.

ابن عباسبروایت می‌کند: که پیامبر خدا صفرمود:

«قَالَ: أَخَذَ الله الْمِيثَاقَ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ بِنَعْمَانَ يَعْنِي عَرَفَةَ، فَأَخْرَجَ مِنْ صُلْبِهِ كُلَّ ذُرِّيَّةٍ ذَرَأَهَا فَنَثَرَهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ كَالذَّرِّ ثُمَّ كَلَّمَهُمْ قِبَلًا قَالَ:

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ١٧٢ أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ١٧٣[الأعراف: ۱٧۲-۱٧۳] [۴۵].

«یعنی خداوند در عرفه تمام فرزندان آدم را از پشت آن بزرگوار بیرون آورد و مانند دانه گندم در مقابل بارگاه الهی پخش شدند، خداوند رو در رو با آن‌ها صحبت کرد و خطاب بدآن‌ها فرمود:».

ایشان را بر خودشان گواه گرفته است (و خطاب بدانان فرموده است) که: آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان (هم به زبان حال پاسخ داده و) گفته‌اند: آری! گواهی می‌دهیم (تویی آفریدگار. ما دلایل و براهین جهان را موجب اقرار و اعتراف شما مردمان کرده‌ایم) تا روز قیامت نگویید ما از این (امر خداشناسی و یکتاپرستی) غافل و بی‌خبر بوده‌ایم. یا این که نگویید: نیاکان ما پیش از ما شرک ورزیدند و ما هم فرزندان آنان بودیم ‏آیا به سبب کاری که باطل‌گرایان (یعنی نیاکان مشرک ما که بنیانگذاران بت‌پرستی بوده‌اند) کرده‌اند ما را (مجازات می‌کنی و در روز رستاخیز با عذاب خود) نابودمان می‌گردانی‌؟

عبدالله بن عمروس:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ خَلْقَهُ فِي ظُلْمَةٍ، فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ مِنْ نُورِهِ، فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ اهْتَدَى، وَمَنْ أَخْطَأَهُ ضَلَّ، فَلِذَلِكَ أَقُولُ: جَفَّ الْقَلَمُ عَلَى عِلْمِ الله» [۴۶]

خداوند مخلوقات را در تاریکی آفرید، سپس نور خود را بر آن‌ها تاباند، هرکس چیزی از آن گرفته باشد هدایت یافته و هرکس از آن محروم شده باشد گمراه گشته است. راوی می‌گوید: بر اساس این دلیل می‌گویم: قلم بر علم گذشته خداوند خشک شده‌ است چیزی دیگر را خارج از علم گذشته خداوند نمی‌نویسند.

۴- نوشتن بهشتیان و جهنمیان:

از عبدالله بن عمرو بن عاصبچنین روایت شده است:

«خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي يَدِهِ كِتَابَانِ، فَقَالَ: أَتَدْرُونَ مَا هَذَانِ الْكِتَابَانِ؟ فَقُلْنَا: لَا يَا رَسُولَ الله إِلَّا أَنْ تُخْبِرَنَا. فَقَالَ لِلَّذِي فِي يَدِهِ الْيُمْنَى: هَذَا كِتَابٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ، فِيهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَأَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَقَبَائِلِهِمْ، ثُمَّ أُجْمِلَ عَلَى آخِرِهِمْ، فَلَا يُزَادُ فِيهِمْ، وَلَا يُنْقَصُ مِنْهُمْ أَبَدًا. ثُمَّ قَالَ لِلَّذِي فِي شِمَالِهِ: هَذَا كِتَابٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ، فِيهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ، وَأَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَقَبَائِلِهِمْ، ثُمَّ أُجْمِلَ عَلَى آخِرِهِمْ، فَلَا يُزَادُ فِيهِمْ، وَلَا يُنْقَصُ مِنْهُمْ أَبَدًا. فَقَالَ أَصْحَابُهُ. فَفِيمَ الْعَمَلُ يَا رَسُولَ الله إِنْ كَانَ أَمْرٌ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ؟ فَقَالَ سَدِّدُوا وَقَارِبُوا، فَإِنَّ صَاحِبَ الْجَنَّةِ يُخْتَمُ لَهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَإِنْ عَمِلَ أَيَّ عَمَلٍ، وَإِنَّ صَاحِبَ النَّارِ يُخْتَمُ لَهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ وَإِنْ عَمِلَ. أَيَّ عَمَلٍ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِيَدَيْهِ فَنَبَذَهُمَا، ثُمَّ قَالَ: فَرَغَ رَبُّكُمْ مِن الْعِبَادِ، فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ». [۴٧]

روزی پیامبر خدا صدر حالی که دو کتاب در دست داشت بر ما وارد شد و فرمود: می‌دانید این‌ها چه چیزهایی هستند؟

گفتیم: نه ای رسول خدا، به ما خبر نمی‌دهید؟

در مورد کتاب دست راست فرمود: این کتاب پروردگار جهانیان است، مشخصات کامل همه‌ی بهشتیان درآن نوشته شده است، از تعداد آن نه چیزی کم می‌شود و نه فزونی می‌یابد.

سپس در مورد نوشته دست چپ فرمود: این هم کتاب پروردگار جهانیان است، مشخصات کامل همه‌ی جهنمیان در آن نوشته شده، نه کسی زیاد می‌شود و نه کم می‌گردد.

صحابه عرض کردند: اگر چنین است و همه‌ی کارها تمام شده چرا ما برای رسیدن به بهشت عمل کنیم؟

پیامبر خدا صفرمود: در گفتار و کردار راه درست را پیش بگیرید و میانه رو باشید، چون سرانجام بهشتیان با کارهای اهل بهشت ختم می‌شود و عاقبت جهنمیان با کارهای اهل دوزخ به پایان می‌رسد هرچند قبل از آن کارهای دیگری انجام داده باشند.

سپس پیامبر خدا صبا دستانش اشاره کرد و کتاب‌ها را انداخت [۴۸]و فرمود: خداوند فارغ شده گروهی به بهشت می‌روند و گروه دیگر رهسپار جهنم می‌گردند.

۵- ‌اندازه گیری شب قدر و‌ اندازه گیری روزانه:

قبلاً بیان کردیم که خداوند پنجاه هزار سال قبل از آفرینش زمین و آسمان تقدیر بندگان را مقدر و تعیین نمود، و نصوص فراوانی از قرآن و سنت مبارک رسول خدا صبیانگر این است که دو نوع تقدیر و ‌اندازه گیری وجود دارد: یکی‌ اندازه گیری سالانه که در شب قدر صورت می‌گیرد، خداوند در آن شب تمام رخدادهای سال آینده را از مرگ و میر، روزی و اجل و غیره در لوح محفوظ ثبت و ضبط می‌نماید.

قرآن می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ٣ فِيهَا يُفۡرَقُ كُلُّ أَمۡرٍ حَكِيمٍ٤ أَمۡرٗا مِّنۡ عِندِنَآۚ إِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ٥[الدخان: ۳-۵].

«ما قرآن را در شب پرخیر و برکتی فرو فرستاده‌ایم. ما همواره بیم‌دهنده (کافران و مشرکان و ظالمان، با ارسال پیغمبران به سویشان) بوده‌ایم در این شب مبارک، هرگونه کار حکیمانه ای بیان و مقرّر گشته است. ‏کار و باری که از سوی ما صادر و بدان دستور داده شده است (و در قرآن برای انسان‌ها روانه گشته است و) ما فرستنده (محمّد و همه پیامبران، و قرآن و همه کتابهای آسمانی) بوده‌ایم».

دومی ‌تقدیر و‌ اندازه گیری روزانه است، یعنی مرتب کردن چیزهایی که در گذشته برای آن موجود مقدر گشته است. خداوند می‌فرماید:

﴿يَسۡ‍َٔلُهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ٢٩[الرحمن: ۲٩].

«‏همه ی چیزها و همه ی کسانی که در آسمان‌ها و زمین اند (به زبان حال یا قال، روزی و نیاز خود را) از خداوند درخواست می‌کنند. او پیوسته دست‌ اندرکار کاری است».

ابن جریر از منیب بن عبدالله روایت می‌کند که وقتی رسول خدا صآیه‌ی فوق را تلاوت نمود، عرض کردیم: ای رسول خدا! کار خداوند چیست؟

فرمود: بخشش گناه، گشایش مشکلات، به قدرت رساندن گروهی و نابود کردن گروهی دیگر است.

خلاصه‌ی نظریه‌های مفسران در مورد آیه: زنده کردن و میراندن، آفریدن و روزی رساندن، عزیز و ذلیل کردن اقوام، شفا بخشیدن به بیمار، نجات دادن درمانده، گشایش سختیها، پاسخ فریادها، نیازها و خواسته‌ها، بخشش گناهان و امور بی‌شمار دیگری از جمله کارهای روزانه ی خداوند است. [۴٩]

۶- نوشتن تقدیرات انسان قبل از ولادت:

در احادیث روایت شده که خداوند برای نوشتن روزی، اجل، سعادت و شقاوت جنین در شکم مادر فرشته‌ای را به سویش می‌فرستد، از عبدالله بن مسعودسروایت شده که رسول خدا صراست‌گوی تصدیق شده فرموده:

«إِنَّ أَحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، ثُمَّ يَكُونُ فِي ذَلِكَ عَلَقَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَكُونُ فِي ذَلِكَ مُضْغَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يُرْسَلُ الْمَلَكُ فَيَنْفُخُ فِيهِ الرُّوحَ، وَيُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ كَلِمَاتٍ: بِكَتْبِ رِزْقِهِ وَأَجَلِهِ وَعَمَلِهِ وَشَقِيٌّ أَوْ سَعِيدٌ. فَوَالَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ، إِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَهَا إِلَّا ذِرَاعٌ فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، فَيَدْخُلُهَا، وَإِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَهَا إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَيَدْخُلُهَا» [۵۰]

آفرینش هرکدام از شما در شکم مادرش، چنین جمع و انجام می‌شود: چهل روز نطفه است، آن گاه در چهل روز دیگر، علقه (خون بسته) می‌شود، سپس در چهل روز دیگر به صورت مضغه (پاره گوشت قابل جویدن) در می‌آید، سپس فرشته، فرستاده می‌شود و در او جان می‌دمد که چهار مورد روزی و اجل و عمل و سعات یا شقاوت او را بنویسد، و سوگند به کسی که جز او خدایی نیست، یکی از شما به عمل اهل بهشت رفتار می‌کند تا ‌اندازه‌ای که میان او و بهشت تنها یک ذراع (نیم متر) باقی می‌ماند، اما نوشته‌ی ‌اول (تقدیر) بر او سبقت می‌ورزد و آن گاه او چون عمل دوزخیان عمل می‌کند و وارد جهنم می‌شود و یکی از شما به عمل اهل آتش رفتار می‌کند تا آنجا که میان او و دوزخ، تنها یک ذراع فاصله می‌ماند ولی نوشته‌ی ‌اول بر او سبقت می‌گیرد و آن‌گاه او چون عمل بهشتیان عمل می‌کند و وارد بهشت می‌شود.

انس بن مالکسمی‌گوید: پیامبر صفرمود:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ وَكَّلَ بِالرَّحِمِ مَلَكًا فَيَقُولُ: أَيْ رَبِّ نُطْفَةٌ، أَيْ رَبِّ عَلَقَةٌ، أَيْ رَبِّ مُضْغَةٌ، فَإِذَا أَرَادَ الله أَنْ يَقْضِيَ خَلْقًا قَالَ قَالَ الْمَلَكُ: أَيْ رَبِّ ذَكَرٌ أَوْ أُنْثَى، شَقِيٌّ أَوْ سَعِيدٌ؟ فَمَا الرِّزْقُ؟ فَمَا الْأَجَلُ؟ فَيُكْتَبُ كَذَلِكَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ». [۵۱]

خداوند فرشته‌ای را مأمور نطفه در شکم مادر کرده است، فرشته فوراً به خداوند خبر می‌دهد که جنین در دوران نطفه یا علقه یا مضغه به سر می‌برد، وقتی که خداوند بخواهد او را بیافریند، فرشته می‌گوید: خداوندا! مرد باشد یا زن، گمراه یا خوشبخت؟ چه روزی دارد؟ و اجلش چه وقت فرا می‌رسد؟ همه‌ی این‌ها در شکم مادر صورت می‌گیرد.

از انسسروایت شده که پیامبر خدا صفرمود:

«إِذَا أَرَادَ الله بِعَبْدٍ خَيْرًا اسْتَعْمَلَهُ فَقِيلَ: كَيْفَ يَسْتَعْمِلُهُ يَا رَسُولَ الله؟ قَالَ: يُوَفِّقُهُ لِعَمَلٍ صَالِحٍ قَبْلَ الْمَوْتِ». [۵۲]

اگر خداوند برای بنده‌ای نیکی بخواهد او را برای آن کار آماده می‌کند و به کار می‌گیرد.

اصحاب عرض کردند: چگونه او را به کار می‌گیرد؟

فرمود: قبل از مرگ به او توفیق انجام دادن کار نیک عطا می‌کند.

ترمذی می‌گوید: این حدیث حسن و صحیح است.

ابو هریره سمی‌گوید: پیامبر خدا صفرمود:

«إِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، ثُمَّ يُخْتَمُ لَهُ عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، ثُمَّ يُخْتَمُ لَهُ عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». [۵۳]

مردی زمان طولانی عمل اهل بهشت را انجام می‌دهد، سپس در پایان پرونده‌ی عملش با عمل اهل جهنم ختم می‌شود، و مرد دیگری زمان طولانی عمل اهل جهنم را انجام می‌دهد، سپس در پایان پرونده‌ی اعمالش با عمل اهل بهشت ختم می‌شود.

سهل بن سعد ساعدی روایت می‌کند که رسول خدا صفرمود:

«إِنَّ الرَّجُلَ لِيَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ فِيمَا يَبْدُو لِلنَّاسِ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لِيَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ فِيمَا يَبْدُو لِلنَّاسِ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ». [۵۴]

مردی عمل اهل بهشت را انجام می‌دهد ولی در نهایت برای مردم آشکار می‌شود که اهل دوزخ ‌است، و مردی دیگر عمل اهل آتش را انجام می‌هد ولی در نهایت برای مردم آشکار می‌شود که بهشتی است.

شایسته است که در اینجا حدیث امام بخاری از ابی حازم از سهل بن سعید را نقل کنیم که پیامبر خدا صخبر جهنمی‌بودن مردی را در دنیا به اصحابش داد در حالی که آن مرد همراه با رسول خدا صجهاد می‌کرد و در صف مجاهدان اسلام مبارزه می‌کرد و یکی از فعال‌ترین سربازان در غزوه‌ای بود، پیامبر خدا صدر مورد او فرمود: هرکس دوست دارد مرد جهنمی ‌را ببیند به فلانی نگاه کند.

یکی از حاضران آن مرد را در شدت پیکار بر مشرکین دنبال کرد تا از حالت او مطلع شود، آن مرد پیکار کرد تا مجروح شد، درد جراجت را دوست نداشت، در مرگ خود شتاب نمود، تا نوک شمشیرش را در میان پستان هایش گذاشت و از پشت بیرون آمد و جان داد.

آن مرد شتابان پیش رسول خدا صرفت و عرض کرد: شهادت می‌دهم که فرستاده‌ی ‌خدا هستی.

پیامبر صفرمود: چه چیزی رخ داده است؟

گفت: شما در مورد فلانی فرمودید: هرکس دوست دارد مردی از اهل جهنم را ببیند به فلانی نگاه کند، در حالی که مسلمانان بسیار نیازمند او بودند و خوب تلاش می‌کرد، فهمیدم که در این حال نمی‌میرد، او را دنبال کردم، وقتی که مجروح شد دیدم که خودکشی کرد.

در این هنگام پیامبر خدا فرمود:

«إِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، ثُمَّ يُخْتَمُ لَهُ عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ الزَّمَنَ الطَّوِيلَ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، ثُمَّ يُخْتَمُ لَهُ عَمَلُهُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». [۵۵]

مردی مدت زمانی طولانی عمل اهل بهشت را انجام می‌دهد، سپس در پایان پرونده عملش با عمل اهل دوزخ ختم می‌شود، و مردی دیگر زمان طولانی عمل اهل جهنم را انجام می‌دهد، سپس در پایان پرونده اعمالش با عمل اهل بهشت ختم می‌شود.

[۴۱] صحیح مسلم (۴/۲۰۴۰). شماره (۲۶۴۸) [۴۲] ترمذی (۴/۴۴۵). شماره حدیث (۲۱۳۵) [۴۳] مسلم (۴/۲۰۳٩). شماره حدیث (۲۶۴٧). امام بخاری و ترمذی و ابوداود همین حدیث را روایت کرده اند ولی لفظ مسلم را نقل کرده ایم. [۴۴] مشکاة المصابیح (۱/۳۴) . شماره (٩۵)، البانی محقق مشکاة می گوید: راویان حدیث همه مردان بخاری هستند و افرادای موثق می‌باشند. امام بین مسلم بن یسار و عمر یک راوی افتاده است ولی شواهد فراوانی دارد که حدیث به درجه صحت می رسانند. [۴۵] مشکاة المصابیح (۱/۴۳) [۴۶] سنن ترمذی (۵/۲۶). شماره (۲۶۴۲) [۴٧] سنن ترمذی (۴/۴۵۰). شماره (۲۱۴۱). حدیث در صحیح سنن ترمذی آلبانی هم روایت شده است. (۲/۲۲۵). ترمذی در مورد سند حدیث می‌فرماید: این حدیث حسن، صحیح و غریب است. [۴۸] عالمان در مورد این جمله می گویند: آنها را به عالم غیب انداخت و این انداختن به قصد اهانت نبوده است ، یا این که داستان تنها تمثیل است و واقعیت ندارد. [۴٩] نویسنده کتاب معارج القبول از بغوی مفسر نقل کردن است. (۱/۳۴۶) [۵۰] بخاری. نگاه فتح الباری (۱۱/۴٧٧) و مسلم (۴/۲۰۳۸). شماره (۲۶۴۳) [۵۱] بخاری. نگاه فتح الباری (۱۱۱.۴٧٧). و مسلم (۴/۲۰۳۸). شماره (۲۶۴۶) [۵۲] سنن ترمذی (۴/۴۵۰). شماره (۲۱۴۲) [۵۳] مسلم (۴/۲۰۴۲) شماره حدیث (۲۶۵۱) [۵۴] مسلم (۴/۲۰۴۲) [۵۵] مسلم (۴/۲۰۴۲) شماره حدیث (۲۶۵۱)