دنیای فرشتگان

فهرست کتاب

۲- نابود کردن وم لوط

۲- نابود کردن وم لوط

فرشتگانی که مأموریت نابود کردن قوم لوط را بر عهده داشتند به شکل نوجوانانی زیبا آمدند و حضرت لوط ÷ میزبان آنان بود. قوم لوط ابتدا از آمدن آن‌ها خبر نداشتند، تا اینکه همسر لوط آن‌ها را از آمدن فرشتگان مهمان با خبر کرد. بنابراین بلافاصله بعد از این خبر به قصد عمل زشت، راهی خانه‌ی حضرت لوط÷ شدند، و حضرت لوط در صدد دفع آن‌ها بر آمد، و با آن‌ها به بحث و مجادله پرداخت، ولی نپذیرفتند. آنگاه جبرئیل با بال‌هایش آن‌ها را زد و بینایی چشمان‌شان را از بین برد، همانگونه که خداوند متعال فرمود:

﴿وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِيٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗا وَقَالَ هَٰذَا يَوۡمٌ عَصِيبٞ٧٧ وَجَآءَهُۥ قَوۡمُهُۥ يُهۡرَعُونَ إِلَيۡهِ وَمِن قَبۡلُ كَانُواْيَعۡمَلُونَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ فِي ضَيۡفِيٓۖ أَلَيۡسَ مِنكُمۡ رَجُلٞ رَّشِيدٞ٧٨ قَالُواْ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنۡ حَقّٖ وَإِنَّكَ لَتَعۡلَمُ مَا نُرِيدُ٧٩ قَالَ لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنٖ شَدِيدٖ٨٠ قَالُواْ يَٰلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُوٓاْ إِلَيۡكَۖ فَأَسۡرِ بِأَهۡلِكَ بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّيۡلِ وَلَا يَلۡتَفِتۡ مِنكُمۡ أَحَدٌ إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَۖ إِنَّهُۥ مُصِيبُهَا مَآ أَصَابَهُمۡۚ إِنَّ مَوۡعِدَهُمُ ٱلصُّبۡحُۚ أَلَيۡسَ ٱلصُّبۡحُ بِقَرِيبٖ٨١[هود: ۷۷-۸۱].

یعنی: «هنگامی‌که فرستادگان ما (به صورت جوانانی) پیش لوط درآمدند، لوط از آمدن آنان بسیار ناراحت گردید و دانست که قدرت دفاع از ایشان (در برابر قوم تباهکار خود) را ندارد، و گفت: امروز روز بسیار سخت و دردناکی است. قوم لوط (از ورود این جوانان زیبا روی آگاه شدند و) شتابان به‌سوی لوط آمدند. قومی‌که (آلوده به گناه بودند و) پیش از آن (هم) اعمال زشت (لِواط) انجام می‌دادند. لوط بدیشان گفت: ای قوم من! (شرمتان باد! بر مهمانان من ببخشایید و) این‌ها دختران من هستند و برای شما (از آمیزش با ذکور) پاکیزه ‌ترند (من حاضرم آنان را به عقد شما درآورم) پس از خدا بترسید و در مورد مهمانانم مرا خوار و رسوا مکنید (و بدیشان تعدّی و تجاوز ننمائید). آیا در میان شما مرد راهیاب و راهنمائی، یافته نمی‌شود؟ گفتند: تو که می‌دانی ما را به دختران تو نیازی نیست، و می‌دانی که چه چیز می‌خواهیم. فرشتگان بعد از اطّلاع از پریشانی لوط و اصرار بزهکاران، به لوط) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگارت هستیم، (این زشتکاران) دست‌شان به تو نمی‌رسد (و نمی‌توانند کوچکترین بلا و کم‌ترین زیانی به تو برسانند). اهل و عیال خود را در پاسی از شب بکوچان، و کسی از شما پشت سر خود را ننگرد (تا هول و هراس عذاب را نبیند و دچار شر و مصیبتی نشود) مگر همسر تو که او می‌ماند و به همان بلایی که آنان بدان گرفتار می‌گردند گرفتار می‌شود. موعد (هلاک) ایشان صبح است. آیا صبح نزدیک نیست‌؟».

ابن کثیر می‌گوید: آورده‌اند که جبرئیل ÷ نزد آنان (قوم لوط) رفت و با پرهای خود بر چهره و صورت آنان سیلی زد. چشم‌های آنان فرو رفتند بطوری که اثری از چشم‌ها باقی نماند.... [۱۱۱].

خداوند متعال هم می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ رَٰوَدُوهُ عَن ضَيۡفِهِۦ فَطَمَسۡنَآ أَعۡيُنَهُمۡ فَذُوقُواْ عَذَابِي وَنُذُرِ٣٧[القمر: ۳۷].

یعنی: «و با لوط درباره مهمانانش سخن گفتند (و از او خواستند آنان را در اختیار ایشان برای انجام کار منافی عفت بگذارد ). ما چشمان‌شان را کور کردیم، (و بدیشان گفتیم:) بچشید عذاب و عقاب مرا، و بیم دادن‌ها و بر حذر داشتن‌های مرا».

و در ابتدای صبح خداوند آن‌ها را نابود کرد، همانگونه که می‌فرماید:

﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا جَعَلۡنَا عَٰلِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهَا حِجَارَةٗ مِّن سِجِّيلٖ مَّنضُودٖ٨٢ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَۖ وَمَا هِيَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ بِبَعِيدٖ٨٣[هود: ۸۲-۸۳].

یعنی: «هنگامی‌که فرمان ما (مبنی بر هلاک قوم لوط) فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو نمودیم و آنجا را با گِل‌های متحجّر و پیاپی سنگباران کردیم. سنگ‌هایی که از سوی پروردگار تو نشاندار (به نشان عذاب و بدون بازدارنده قرار داده شده) بودند. این چنین سنگ‌هایی از ستمکاران (دیگر هم) به دور نیست».

ابن کثیر در تفسیر این آیه به نقل از مجاهد می‌گوید: «جبرئیل قوم لوط را با زمین و خانه و گله‌ی حیوانات و هر چه داشتند بر روی بال سمت راستش حمل کرد، و آنقدر آن‌ها را بالا برد که ساکنان آسمان‌ صدای سگ‌هایشان را می‌شنیدند، سپس همه‌شان را واژگون کرد». همچنین اقوالی نزدیک به همین معنی را ذکر کرده‌اند ولی در این زمینه حدیث صحیحی وجود ندارد.

[۱۱۱] البدایة و النهایة (۱/۱۹۷).