مواد مخدر در فقه اسلام

فهرست کتاب

نخست، تعریف لغوی مخدر:

نخست، تعریف لغوی مخدر:

مخدر مأخوذ از خدر است که به معنی ضعف و تنبلی و سستی می‌آید. زمانی می‌گویند: «تخدر العضو» که عضو شل گردد و نتواند حرکت کند. (خدر) از باب «سمع» می‌آید؛ گفته می‌شود: «خدر الشارب» آن هنگام که نوشندۀ شراب سست و ضعیف شود، و خدر بر تاریکی مکان نیز اطلاق می‌گردد. می‌گویند: «مکان أخدر وخدر» وقتی که مکان تاریک باشد؛ و از اینجاست که به تاریکی شدید «حدرة» گفته می‌شود، و به هرآنچه جلو چشم را گرفته و حایل باشد می‌گویند: «أخدرة».

و هرآنچه تو را پنهان کند به آن «خدر» گفته می‌شود و از همین «خدر الجارية»مأخوذ است، یعنی آن اتاقی که «دختر» در آن پنهان می‌شود. و می‌گویند: «خدر الأسد واخدر»یعنی، شیر‌کنام خویش را لازم گرفت. وخدره اکمه واخدره عرينه. یعنی، کنام او آن را پنهان کرد.

و خدر بر سردی نیز اطلاق می‌گردد؛ چنانکه می‌گویند: «ليلة خدرة»به شبی که سرد باشد، و «يوم خدر»به روزی که سرد باشد.

خلاصه اینکه «خدر» بر معانی زیرا اطلاق می‌گردد:

۱- تاریکی. ۲- سیر و سیاحت. ۳- چشم‌پوشی. ۴- سردی. ۵- لازم گرفتن چیزی. ۶- جایگزین شدن.

که همۀ این‌ها بزدلی، عقب‌ماندگی، سرگردانی، کودنی و بی‌غیرتی را به دنبال دارند، و تمام این معانی در معتاد به مواد مخدر متحقق می‌باشند؛ اعم از این که مواد مایع را استعمال کند یا جامد آن را.