مطلب سوم: همنشینی با بدان
از وقایع زندگی نیز ثابت است که جوانان از یکدیگر اثر میگیرند و بر همدیگر اثر میگذارند، چه این تأثیر و تأثر در جانب مثبت باشد که به صلاح آنان تمام شود و یا در جانب منفی که به ضرر و هلاکتشان منتهی گردد.
نصوص بسیاری از قرآن و حدیث این مطلب را تأکید و توضیح داده است، خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ ٦٧﴾[الزخرف: ۶٧]. «دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران».
و میفرماید: ﴿وَيَوۡمَ يَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيۡهِ يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِيلٗا ٢٧ يَٰوَيۡلَتَىٰ لَيۡتَنِي لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِيلٗا ٢٨لَّقَدۡ أَضَلَّنِي عَنِ ٱلذِّكۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِيۗ﴾[الفرقان:۲٧-۲٩]. «و روزی که میگزد ظالم دو دوست خود را، و میگوید: کاشکی میگرفتم همراه با رسول راهی، کاشکی نمیگرفتم فلان را دوست. او مرا باز داشت از ذکر پس از این که آمد پیش من».
رسول خدا جفرموده است: «مثال همنشین نیک و همنشین بد، مانند عطرفروش و دمکنندۀ کورۀ آهنگری است که یا خود عطرفروش چیزی از آن به تو میدهد، یا خود از او میخری و یا از او بوی خوشی به مشامت میرسد. ولی دمکنندۀ دمه یا لباسهایت را میسوزاند و یا از او بوی بد به مشامت میرسد» [۱۳].
شاعر عرب میگوید:
عن المرء لا تسأل وسل عن قرينه
فَكُلّ قرين بالمقارن يقتدي
مپرس از مرد و میپرس از قرینش
که باشد مقتدایش همنشینش
چقدر جوانانی وجود دارند که به بدی و راههای آن آشنایی نداشته و هیچ ارتباطی با آن ندارند، ولی به علت همنیشنی با بدان کم کم لغزش میخورند تا بالآخره در دام هلاکت میافتند و جزئی از لشکر شیطان قرار میگیرند.
این نیز روشن است که هرگاه جوان در راههای معاصی به طور عموم و به ویژه در راه مواد مخدر گام بردارد، به طور جدی میخواهد دیگران را هم در این دام بیفکند، حتی برخی از آنها پیروزی و شکست خود را در این به حساب میآورند که چقدر از همراهان خویش را در این دام انداختهاند؛ و این چقدر مصیبت بزرگی است!
جوانی در یکی از زندانها علت به زندان افتادنش را برایم چنین شرح داد:
«من با یکی از رفقایم گفتگو میکردم، او در بعضی از شبها چند دقیقهای از من پنهان میشد. وقتی که علت غیبتش را جویا شدم، گفت: تو لذت و سعادت را نچشیدهای! و اگر آن را میچشیدی، از من چنین جویا نمیشدی!
پس از بحث و مباحثات طولانی خواست تا راه لذت و سعادت را به من نشان بدهد که در نتیجه ناگهان راه نهایت و نابودی را آغاز کردم و نتیجهی کارم بدین جا (زندان) رسید که تو میبینی».
[۱۳] صحیح بخاری، ج ٧، ص ۱۲۵ و صحیح مسلم، ج ۳، ص ۳۸.