مواد مخدر در فقه اسلام

فهرست کتاب

بحث سوم: در بیان دلایل تحریم مواد مخدر

بحث سوم: در بیان دلایل تحریم مواد مخدر

نص صریحی دربارۀ حرمت مواد مخدر در قرآن مجید نیامده است، البته در احادیث نصوصی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها بر حرمت مواد مخدر استدلال نمود، زیرا در آن‌ها وصف جامع تمام مواد مخدر [که از آن جمله یکی صفت تخدیر است] به صراحت مورد بحث قرار گرفته است. ولی نصوص به طور عموم و قاعدۀ کلی وارد شده‌اند که می‌توان از آن‌ها بر تحریم مواد مخدر استدلال کرد.

ائمه مجتهدین در زمان خویش روی مواد مخدر بحث و بررسی نکرده‌اند، زیرا در عصر آنان وجودی از این مواد نبود. اما از زمان پدید آمدن آن‌ها در قرن ششم به بعد، علماء روی آن به طور کامل بحث و بررسی کرده‌اند. در این (تمهید ادلۀ تحریم مواد مخدر) از هر مذهب یک نص و نصوصی چند از ائمه‌ای مجتهدین خواهیم آورد تا از لابلای آن‌ها، آنچه را علماء ذکر کرده‌اند واضح و روشن گردد.

پیش از همه پاسخ شیخ الإسلام ابن تیمیه به کسانی که معتقد بودند راجع به مواد مخدر در کتاب الله و سنت رسول الله جهیچ نصی وجود ندارد را که ذکر خواهم کرد. ایشان فرموده است: «... و اما قول قایلی که می‌گوید: دربارۀ مواد مخدر هیچ آیه و حدیثی وجود ندارد، این از جهل و نادانی اوست، زیرا در قرآن و حدیث کلمات جامعی وجود دارد که قواعد عمومی و قوانین کلی هستند و شامل تمام آن چیزهایی هستند که در زیر آن‌ها (قواعد درمی‌آیند، و هرچه در زیر آن‌ها درآید، در قرآن و حدیث مذکور است، اما با اسم عمومی؛ زیرا ذکر همۀ اشیای دنیا به اسم ویژۀ آن‌ها امکان‌پذیر نیست...» [۶۴].

۱- علامه محمد امین شامی معروف به ابن عابدین در «رد المحتار» می‌گوید: «وقال محمد ما أسكر كثيره فقليله حرام»«امام محمد /گفته است: آنچه کثیر آن مسکر باشد، مقدار کم از آن هم حرام است».

من می‌گویم: این قول امام محمد مختص به نوشیدنی‌های مایع است، شامل جامداتی مثل بنگ و تریاک نمی‌باشد، لذا مقدار کم از آن‌ها حرام نیست، بلکه مقدار کثیر که مسکر و نشئه‌آور باشد حرام است... تا آن که گفت: اگرچه مسکر آن بالاتفاق حرام است» [۶۵].

۲- در «تهذيب الفروق» آمده است: «علماء دربارۀ این گیاه اختلاف نظر دارند که آیا مطلقاً در جمع مسکرات داخل است که در نتیجه، نجس و موجب حد باشد و قلیلش همانند کثیرش حرام قرار گیرد، یا این که از مفترات است مطلقاً که فقط در اطراف (اعضاء) استرخا و تخدیر به وجود می‌آورد که منجر به سستی و انکسار می‌شود، مانند حشیش که در پدیدآوردن نشئه با اولیت (حقیقت) خمر مشارکت دارد، لذا آن مقدار که در عقل اثر می‌گذارد بالاتفاق حرام است...» [۶۶].

۳- امام نووی/در «روضه» فرموده است: «... هرآنچه از غیر اشربه عقل را زایل کند، مانند بنگ حرام است...» [۶٧].

۴- شیخ الإسلام ابن تیمیه فرموده است: «اما حشیش مسکر لعنتی مانند سایر مسکرات است، و مسکرات به اتفاق علماء حرام‌اند؛ بلکه هرآنچه عقل را زایل کند، خوردنش حرام است اگر چه نشه‌آور نباشد مانند بنگ، زیرا در استعمال مسکر حد واجب می‌شود و در استعمال غیر مسکر تعزیر واجب است؛ اما مقدار کم حشیش که سکر بیاورد، نزد جمهور علماء حرام است؛ بل مقدار کم از بقیۀ مسکرات...» [۶۸].

۵- علامه زرکشی در «زهرالعريش» فرموده است: «... فصل چهارم دربارۀ این که این‌ها (مواد مخدر) حرام هستند، و ادلۀ شرعی و عقلی در این باره به حد کافی زیاد‌اند...»

و در جایی دیگر فرموده است: «... فقهای اصحاب ما و دیگران اجماع کرده‌اند که تناول مسکر حرام است، و این شامل گیاه و غیره می‌باشد» [۶٩].

۶- علامه ذهبی در «الکبائر» فرموده است: «... به هرحال این (مواد مخدر) در محرمات خدا و رسول جاز قبیل خمر مسکر، لفظاً و معنیً داخل‌اند...» [٧۰].

٧- علامه ابن قیم در «زادالمعاد» فرموده است: «... لقمۀ لعنتی- حشیش- لقمۀ فسق و قلب است که قلب آرام و ساکن را به سوی اماکن خبیث تحریک می‌کند، پس همۀ این‌ها حرام‌اند به نص صحیح و صریح رسول خدا جکه در سندش هیچ جای طعن و تنقیدی و در متنش هیچگونه اجمالی وجود ندارد...» [٧۱].

۸- علامه ابن حجر هیتمی در «الزواجر» فرموده است: «... از آنچه متحقق شد، ثابت گردید که این (جوزبویا) نزد ائمه اربعه حرام است. ائمه ثلاثه حرمت آن را به طور نص بیان کرده‌اند و احناف با مقتضاء النص بیانگر آن هستند، زیرا وضع آن از دو صورت خالی نیست: یا مسکر است و یا مخدر، و اصل این در حشیش است که بر جوزبویا قیاس می‌شود...» [٧۲].

٩- صناعی در «سبل السلام» نوشته است: «... مسکر از هرچیزی که باشد حرام است؛ اگرچه نوشیدنی نباشد مانند حشیش...» [٧۳].

علمای یادشده و گروهی دیگر بر حرمت مواد مخدر به کتاب الله (قرآن)، سنت رسول الله ج(حدیث)، اجماع امت و قیاس استدلال کرده‌اند. مواضع استدلال از کتاب الله به شرح زیر است:

۱- ﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ[الأعراف:۱۵٧].

ترجمه: «آنان که پیروی می‌کنند آن پیامبری را که نبی امی است، آن که می‌یابند نعت او را نوشته شده نزد خویش در تورات و انجیل می‌فرماید ایشان را به کار پسندیده و منع می‌کند ایشان را از ناپسندیده و حلال می‌سازد برای ایشان پاکیزه‌ها را و حرام می‌کند بر ایشان ناپاکیزه‌ها را و ساقط می‌کند از ایشان بار گران را و آن مشقت‌هایی را که برایشان بود».

علماء از آیۀ یادشده یک قانون کلی استنباط نموده‌اند که «هر طیب و پاکیزه مباح و هر خبیث حرام است». پس وقتی که بخواهیم مواد مخدر را زیر این قانون دربیاوریم،آیا عاقلی می‌تواند بگوید: این‌ها جزو طیب و مباح هستند؟! فکر نمی‌کنم کسی مطلقاً چنین بگوید، بلکه عموم عاقلان به طور اتفاق آن‌ها را از خبیث و حرام قرار داده‌اند؛ زیرا چنان ضررهای خطرناکی دارند که از عموم مخفی نمانده‌اند، چه برسد به خواص.

۲- ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُوقِعَ بَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِي ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِ وَيَصُدَّكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١[المائدة: ٩۰-٩۱].

ترجمه: «ای مسلمانان! جز این نیست که خمر و قمار و نشان‌های معبودان باطل و تیرهای فال پلید است، از کردار شیطان است پس احتراز کنید از وی تا باشد که شما رستگار شوید. جز این نیست که می‌خواهد شیطان که بیندازد در میان شما دشمنی و ناخوشی به سبب خمر و قمار و باز دارد شما را از یاد خدا و از نماز، پس آیا الحال شما باز ایستادید».

۳- ﴿۞يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِۖ قُلۡ فِيهِمَآ إِثۡمٞ كَبِيرٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثۡمُهُمَآ أَكۡبَرُ مِن نَّفۡعِهِمَاۗ[البقرة: ۲۱٩].

«سؤال می‌کنند تو را از شراب و قمار، بگو: در این هردو گناه سخت است و نفع‌هاست مردمان را [یعنی در دنیا] و گناه این هردو سخت‌تر است از نفع آن‌ها».

۴- ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُكَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَعۡلَمُواْ مَا تَقُولُونَ[النساء: ۴۳].

«ای مؤمنان! به نماز نزدیک مشوید در حالی که شما مست باشید تا آن که بفهمید آنچه به زبان می‌گویید».

این آیات نصوصی هستند دال بر حرمت خمر با تفاوت دلالت‌ها و خمر عبارت است از آنچه عقل را پنهان نماید، و این مطلب در مواد مخدر کاملاً بلکه با شدت بیشتری وجود دارد.

شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «... مقدار کم از حشیش که مسکر باشد نزد جمهور علماء حرام است، مانند مقدار کم سایر مسکرات...» تا این که فرمود:-«فرقی در این نیست که مسکر مأکول باشد یا مشروب، جامد باشد یا مایع...» [٧۴].

۵- ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ[البقرة: ۱٩۵].

«و خود را به سوی هلاکت میفکنید».

۶- ﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا ٢٩[النساء: ۲٩].

«مکشید خویشتن را، هر آینه خدا به شما مهربان است».

این دو آیۀ یادشده نگهداری سلامت نفس را واجب قرار داده‌اند و نیز واجب کرده‌اند که نباید نفس را در مهلکه یا ارتکاب خطرهایی قرار داد که منجر به قتل نفس شوند، مگر این که مصلحت راجحی وجود داشته باشد مانند جهاد در راه خدا.

ضررهای مواد مخدر برای صحت و سلامتی از نظر علوم پزشکی به ثبوت رسیده است، بلکه ثابت شده است که گاهی به جنون و دیوانگی و گاهی به مرگ منجر می‌گردند و پزشکان و علماء بر این تنصیص نموده‌اند و هریکی از شیخ الإسلام ابن تیمیه و علامه زرکشی به گوش‌های از آن‌ها اشاره نموده‌اند.

شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «... این (حشیش) در ضمن این که استعمال‌کنندۀ خود را نشئه می‌گرداند، او را مست و از خود بی‌خبر می‌سازد، و در نتیجه مخنث و دیوث بودن را به ارمغان می‌آورد و مزاج را فاسد و شخص بزرگ را مانند اسفنج می‌گرداند، پرخوری را به دنبال دارد و دیوانگی پدید می‌آورد؛ بسیاری از مردم به سبب خوردن آن دیوانه شده‌اند...» [٧۵].

علامه زرکشی فرموده است: «... گروهی آن را استعمال نموده‌اند و در نتیجه عقل آنان از کار افتاده است و بسا اوقات استعمال آن کشنده بوده است...» [٧۶].

[۶۴] مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج ۳۴، ص ۲۰۶، ۲۰٧. [۶۵] رد المحتار، ج ۶، ص ۴۵۵. [۶۶] تهذیب الفروق، ج ۱، ص ۲۱۸. [۶٧] روضة الطالبین، ج ۱۰، ص ۱۱٧. [۶۸] مجموع فتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه، ج ۳۴، ص ۲۰۴. [۶٩] زهرالعریش، ص ۱۱۵ و ۱۲۰. [٧۰] الکبائر للذهبی، ص ۸۶. [٧۱] زاد المعاد، ج ۴، ص ۴۶۳. [٧۲] سبل السلام، ج ۴، ص ۵۰. [٧۳] الزواجر، ج ۱، ص ۲۱۳. [٧۴] مجموع فتاوی شیخ الإسلام، ج ۳۴، ص ۲۵۴. [٧۵] مجموع فتاوی شیخ السلام، ج ۳۴، ص ۲۰۵. [٧۶] زهر العریش، ص ۱۰۲.