قول اول:
بعضی از علماء معتقداند که اینها مسکر و نشئهآوراند. بنابراین، انواعی از خمر (شراب) محسوب کردند، پس تمام آن احکامی که بر شارب خمر به اجرا در میآیند، بر استعمالکنندگان مواد مخدر نیز لازم الإجرا هستند، زیرا در علت حرمت که اسکار و نشئهآوری است باهم اشتراک دارند.
برخی از علماء بر این باوراند که آن تخدیری که به اعضاء و حواس در اثر استعمال مواد مخدر پدید میآید، اثری دیگر از جمله آثار بد و بسیاری آنها چنان است که ضرر و زیان آن از خمر بالاتر قرار میگیرد [۲۱].
از جمله کسانی که مواد مخدر را ملحق به خمر میدانند، میتوان افراد زیر را نام برد:
۱- حافظ ابن حجر عسقلانی /که در فتح الباری مینویسد: (از مطلق بودن حدیث پیامبر اکرم ج«کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ»«هر مسکر حرام است» بر تحریم هر نشئهآور [اگرچه شراب نباشد] استدلال شده است. بنابراین، حشیش و غیره در این داخل هستند. علامه نووی وعدهای دیگر به طور قطع فرمودهاند که: اینها نشئهآوراند، و گروهی دیگر به یقین گفتهاند که: اینها مخدراند؛ اما این گفتۀ آنها مکابرهای بیش نیست، زیرا مشاهده میشود که آن طرب و نشئهای که از خمر پدید میآید، از اینها نیز پدید میآید و تداوم و انهماکی که در شراب وجود دارد، در اینها هم موجود است) [۲۲].
۲- امام نووی در کتاب «المجموع» به نقل از رویانی مینویسد: «النبات الذي يسكر وليس فيه شدة مطربة يحرم أكله ولا حد على آكله» [۲۳]. یعنی، گیاهی که نشئهآور است ولی طرب شدیدی دربر ندارد، خوردنش حرام است و بر کسی که آن را میخورد، حد شرعی واجب الإجرا نیست. و در روضة الطالبين نوشته است: «وأما ما يزيل العقل من غير الأشربة والأدوية كالبنج حرام» [۲۴]. یعنی، آنچه غیر از آشامیدنیها و دواها عقل را از بین میبرد مانند بنگ، حرام است.
۳- شیخ الإسلام ابن تیمیه، در فتاوای خود دربارۀ حشیش میگوید: «وأما الحشيشة الملعونة المسكرة فهي بمنزلة غيرها من المسكرات والمسكر منها حرام بإتفاق العلماء. بل كل ما يزيل العقل فإنه يحرم أكله ولو لم يكن مسكراً كالبنج» [۲۵]. یعنی، حشیش لعنتی مسکر، مانند مسکرات دیگر است، و هرآنچه از آنها مسکر باشد به اتفاق علماء حرام است، بلکه هرچه عقل را از بین ببرد خوردنش حرام است اگرچه نشئهآور نباشد، مانند بنگ.
و در جایی دیگر از فتاوای خود میفرماید: «وكانت هذه الحشيشة الملعونة من أعظم المنكرات، وهي شر من الشراب المسكر من بعض الوجوه، والمسكر شر منها من وجه آخر، فإنها مع آنها تسكر آكلها حتى يبقي مصقولاً تورث التخنيث والديوثة وتفسى المزاج...» [۲۶]. ترجمه: «این حشیش لعنتی از بزرگترین منکرات است که از شراب نشئهآور از چند وجه بدتر است و (شراب) مسکر از یک جهت از این بدتر است؛ زیرا این در ضمن این که نشئهآور است تا آن حدی که استعمالکننده را عاری از عقل قرار میدهد، معتاد را نامرد و دیوث و مزاج را فاسد میگرداند».
۴- علامه زرکشی در زهر العریش في تحریم الحشیشمیگوید: «والذي أجمع عليه الأطباء والعلماء بأحوال النبات إنها مسكرة...» [۲٧]. یعنی، حشیش به اتفاق پزشکان و علماء نشئهآور است.
و در جایی دیگر مینویسد: «وأما الفقهاء فقد صرحوا بأنها مسكرة... إلى أن قال: ولا يعرف فيه خلاف عندنا...» [۲۸]. یعنی، فقهاء تصریح کردهاند که حشیش مسکر است... و در این باره اختلافی شناخته نشده است.
۵- مؤلف عون المعبود نوشته است: «وفي القهستاني: هو أحد نوعي شجر القنب، حرام لأنه يزيل العقل وعليه الفتوى...» [۲٩]. یعنی، در قهستانی آمده است که آن یکی از دو نوع درخت (گیاه) کنف و حرام است، زیرا عقل را زایل میکند، و فتوی بر همین است.
۶- علامه منوفی مالکی:
مؤلف تهذیب الفروق میفرماید: «اتفق فقهاء أهل العصر على المنع من النبات المعروف بالحشيشة التي يتعاطا الفسوق أعني كثيراً المغيب للعقل.
واختلفوا بعد ذلك في كونها مفسدة للعقل من غير مسكر فتكون طاهرة ويجب فيها التعزيز، أو مسكرة فتكون نجسة ويجب فيها الحد قولان... إلى أن قال: والثاني للمنوفي قال: يبيعون لها بيوتهم فدل على أن لهم بها طرباً وفرحاً... وهذا يقتضى آنها مسكرة فإنهم يصفونها بذلك في كتبهم...» [۳۰].
ترجمه: (فقهای عصر حاضر بر منع و جلوگیری از آن مقدار زیاد حشیش که عقل را از بین میبرد و اهل فسق آن را استعمال میکنند، اتفاق نظر دارند.
سپس در این باره اختلاف نظر دارند که آیا آن، اگرچه عقل را فاسد میکند اما نشئهآور نیست لذا پاک میباشد و در آن تعزیر واجب میگردد، و یا نشئهآور و نجس است که در آن حد واجب گردد؛ در این باره دو قول وجود دارد: ...- تا آن که گفت:- قول دوم از منوفی است و او فرموده است: اعتیاد به آن تا جایی رسیده است که مردم خانه و کاشانۀ خود را به خاطر به دستآوردن آن به فروش میرسانند که این خود دال بر طرب و سرور در استعمال آن است، و این مقتضی مسکر و نشئهآور بودن آن است؛ و خود آنان در کتابهای شان آن را اینچنین توصیف میکنند...).
٧- ابن قیم، او در زادالمعاد فرموده است: «فأما تحريم بيع الخمر فيدخل فيه تحريم بيع كل مسكر مائيا كان أو جامداً أو عصيراً أو مطبوخاً فيدخل فيه عصير العنب وخمر الذبيب والتمر والذرة والشعير والعسل والحنطة. واللقمة الملعونة- الحشيش- لقمة الفسق والقلب، التي تحرك القلب الساكن إلى أخبث أماكن، فإن هذا كله خمر بنص رسول الله جالصحيح الصريح الذي لامطعن في سنده ولا إجمال في متنه إذ صح عنه قوله: «كُلُّ مُسْكِرٍ خَمْرٌ»وصح عن أصحابه الذين هم أعلم الأمة بخطابه ومراده أن- الخمر- ما خامر العقل فدخول هذه الأنواع تحت اسم الخمر كدخول جميع أنواع الذهب والفضة والبر والشعير والتمر والزبيب تحت قوله ج: «وَلا تَبِيْعُوا الذَّهَبَ بِالذَّهَبِ...» [۳۱]الحديث».
ترجمه: (تحریم بیع خمر شامل بیع هر مسکر و نشئهآور اعم از مایع، یا جامد، یا شیره و یا مطبوخ میباشد. لذا عصیر انگور، شرابهای کشمش، خرما، ذرت، جو، عسل و گندم در آن داخل میباشند.
لقمۀ لعنتی (حشیش)، لقمۀ فسق و قلب است که قلب آرام را به سوی خبیثترین اماکن تحریک میکند، پس همۀ اینها بنا به نص صحیح و صریح رسول خدا جکه در سندش هیچ جای طعنی وجود ندارد و نه در متنش اجمالی هست، در خمر داخلاند. زیرا آن حضرت جفرمود: «كُلُّ مُسْكِرٍ خَمْرٌ»(یعنی هر نشئهآور شراب است). از صحابه نیز به نص صحیح ثابت است که «الخمر ما خامر العقل»یعنی، خمر آن است که عقل را پنهان کند؛ و صحابه کرامشاز همه امت نسبت به شناخت خطاب نبوی و مراد آن حضرت جاز آن خطاب واقفتر هستند. پس دخول تمام این انواع زیر اسم خمر، مانند دخول تمام انواع ذهب، نقره، گندم، جو، خرما و کشمش در قول آن حضرت جاست که فرمود: «وَلا تَبِيْعُوا الذَّهَبَ بِالذَّهَبِ...»یعنی، طلا را به طلا نفروشید...
۸- ابن حزم در المحلی فرموده است: (هرآن چیزی که بسیار آن برای یکی از مردم نشئهآور باشد، از قطرهای از آن گرفته تا هر مقدار که به بالا برود خمر به حساب میآید که تملک، خرید و فروش نوشیدن و استعمال آن حرام است مانند عصیر انگور، نبیذ خرما، شراب گندم و شوکران...) [۳۲].
٩- ابن حجر هیتمی در الزواجر فرموده است: (استعمال مواد مخدر گناه کبیره و فسقی است مانند خمر؛ پس هر وعیدی که دربارۀ شارب خمر آمده است، در حق استعمال کنندهی مواد مخدر میآید؛ زیرا هردو در ازالۀ عقل [که بقایش از نظر شرع مطلوب است] شریک میباشند، پس در حق کسی که چنین چیزی بکار برد که عقل را زایل کند، وعید شارب خمر تحقق پیدا میکند) [۳۳].
۱۰- علامه ابن عابدین/در ردالمحتار مینویسد: (... همانند حشیش، بنگ، افیون و زهرالقطن (گل پنبه) جوزبویاست؛ زیرا این قوی التفریج است که به حد نشئهآور میرسد، چنانکه در التذکره آمده است. لذا این همه و نظایر آنها اگر به قدر نشئهآوری مورد استعمال قرار گیرند، حرام میباشند نه مقدار قلیل، چنانکه قبلاً ذکر کردیم- فافهم- و مثل آنها بلکه بالاتر از آنها- تاتوره (برش) است؛ و آن چیزی است که از بنگ، تریاک و غیره ساخته میشود...) [۳۴].
از اقوال نقل شده از این گروه بزرگ علماء که معاصر با زمان پدید آمدن این مواد بودند، چنین واضح میشود که ایشان این مواد مخدر را مسکر میدانستند، و وعید شارب خمر که در قرآن کریم آمده شامل حال استعمالکنندگان مواد مخدر میباشد، و بعضی از این گروه به دلایل عام و خاصی بر این مطلب استدلال نمودهاند؛ از آن جمله، برخی در ذیل نقل میگردد:
۱- قول خداوند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُوقِعَ بَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِي ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِ وَيَصُدَّكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾[المائدة:٩۱]. یعنی، «شیطان میخواهد تا به وسیلۀ خمر (شراب) و میسر (قمار) بین شما عداوت و بغض ایجاد نموده شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد. پس آیا هنوزهم از آنها دستبردار نمیشوید؟»
۲- قول خداوند: ﴿إِنَّمَا سُكِّرَتۡ أَبۡصَٰرُنَا﴾[الحجر: ۱۵]. یعنی، «جز این نیست که پوشانده شدند چشمهای ما».
و این دلیلی است بر این که حشیش مسکر است؛ زیرا معنی اسکار پوشاندن عقل است، و معنی (سُکِّرَت) در اینجا پوشاندن است، چنانکه ابن منظر میگوید: «كان العين الحقها ما يلحق شارب المسكر إذا سكر». و به خود این آیه استشهاد نموده است [۳۵]؛ یعنی همچنان که وقتی نوشندۀ مسکر در چه وضعی قرار میگیرد، برای چشمهایشان همان وضعیت پیش میآید.
۳- عن ابن عمربالنبي جقال: «كُلُّ مُسْكِرٍ خَمْرٌ وَكُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ» [۳۶]. یعنی، هر نشئهآور خمر است و هر خمر حرام است.
این حدیث را به روایتهای متعددی نقل شده است که همه، همین مطلب را میرسانند.
۴- همچنین اینها از یاد خدا و نماز باز میدارند. و هر چیزی که چنین صفاتی داشته باشد، مانند خمر حرام قرار میگیرد؛ خداوند فرموده است: ﴿وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾[الأعراف: ۱۵٧]. یعنی، خداوند چیزهای خبیث را بر آنها حرام قرار میدهد.
و چه چیزی از آنچه عقل را [که تمام آیینها و شریعتها حفظ آن را واحب قرار داده اند] از بین ببرد، میتواند خبیثتر باشد؟ در حالی که خداوند بردن عقل را با استعمال از بینبرندگان یا فاسدکنندگان، یا آنچه آن را از حالت عادی خارج کند حرام قرار داده است [۳٧].
۵- عقل بر این دلالت دارد که به هنگام استعمال مواد مخدر وضعیت و حالتی پدید میآید که قبلاً نبوده است؛ و این وضعیت آغاز تغیر عقل است [۳۸].
[۲۱] المخدرات بین الطب والفقه، ص ۵۸ و ۵٩. [۲۲] فتح الباری، ج ۱۰، ص ۳۸. [۲۳] المجموع، ج ٩، ص ۳۰. [۲۴] روضة الطالبین، ج ۱۰، ص ۱٧۱. [۲۵] مجموع فتاوای شیخ الإسلام ابن تیمیه، ج ۲۴، ص ۲۰۴. [۲۶] مجموع فتاوای شیخ الإسلام، ج ۳۴، ص ۲۰۵. [۲٧] زهر العریش، ص ۱۰۱. [۲۸] همان مدرک، ص ۱۰۲- ۱۰۳. [۲٩] عون المعبود، ج ۱۰، ص ۱۳۲ و حاشیه ابن عابد (شامی)، ج ۶، ص ۴٧۵. [۳۰] تهذیب الفروق، بر حاشیه الفروق، ج ۱، ص ۲۱۴. [۳۱] زاد المعاد، ج ۴، ص ۴۶۳. [۳۲] المحلی، ج ٧، ص ۵۶۲، مسأله ۱۰٩۸. [۳۳] الزواجر، ج ۱، ص ۲۱۲. [۳۴] حاشیه ابن عابد (شامی)، ج ۶، ص ۴۵۸. [۳۵] لسان العرب، ابن منظور، ج ۳، ص ۲۰۴۸. [۳۶] صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۰۵، و صحیح مسلم، ج ۶، ص ۱۰۱. [۳٧] همان مدرک، ص ۱۱۲. [۳۸] زهر العریش، ص ۱۱٧.