(مقدمه)
حمد بیحد برای خدای أحد لم یلد و لم یولد و درود بیعدد بر نبی امجد و خاتم رسولان حضرت ایزد أعنی سیدنا محمد صلوات الله علیه وعلی آله الطیبین وأصحابه المنتجبین.
محقق و مسلم است که بین ضدین اجتماع نشود و الفت بین نقیضین ممکن نباشد و متنافیین را سازش نباشد و ائتلاف بین حق و باطل مانند اتحاد وجود با عدم تحقق نپذیرد و این مطلب از بدیهیات اولیه و واضحات ابتدائیه است که هر خردمندی میداند و تردید بخود راه ندهد».
با همۀ اینها مصادر امور نصرانیت امروزه چنان از خرد بیگانه شدهاند که این امر محال را جایز شمرده و در پی امری غیر معقول میدوند و امری ممتنعالوجود را طالباند و عجبتر آنکه اینان ادعای نورانیت فکر و تمدن نیز میکنند، اگر چشم دارند چرا نمیبینند و اگر کورانند چرا خود را بینا میدانند. ﴿لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا﴾[الأعراف: ۱۷۸].
شاید حرص و آز ایشان را کر و کور ساخته و چون واله و شیدای سروری شدهاند از خرد بیگانه و خود را رسوا کردهاند.
از طمع شد پاره دامان ورع
ای دو صد لعنت بر این حرص و طمع
گرگ صحرا خویش را رسوا کند
چون دکان نعل بندی وا کند
علی أی حال، ما برای آنکه کسی به دام این شیادان نیفتد و به تلۀ این صیادان صید نشود این کتاب را به خوانندگان تقدیم مینمائیم و قبل از آنکه به دلائل عقلی و نقلی بپردازیم مسلمین را سفارش خیرخواهانه و پند خردمندانه میدهیم که دیوانگان را بر خود مسلط نسازند و مردم عیاش طمعکار حریص را بر خود فرمانفرما نکنند و خود را بندۀ هواپرستان ننموده و این غربیان خدعهکار را بر خود امیر و راهنما قرار ندهند که از خداپرستی و دینداری بیگانهاند زیرا اینان در عوض یگانهپرستی مدعی سه مبدأ میباشند و در عوض آنکه خدا را منزه و مقدس دانند او را به زعم خود در محل و مکان و مأوی جا میدهند و در حالیکه مبدأ عالم قائم بالذات و بینیاز از ممکنات است، او را حالّ و عارض در محلی که رحم زنی یا بدن بندهای عاجز میباشد دانسته و هر کار زشتی را بر ذات اقدس او – جل و علا – جائز میدانند!!
مختصر آنکه منکر توحید و مدعی شرکاند و منکر صفات جلال و کمال حقند و نقص و عیب را بر خدا روا میدانند و پیغمبر خود را فردی حُقهباز، حیلهساز، عیاش بیباک، زنا زادۀ کذاب میشمرند و هر فسق و فجور و خلاف عقلی را بر پیغمبر خویش روا دانند و او را مجمع زشتیها شمرد و چرندیات و خرافات را کتاب حق تعالی دانسته و بهشت و دوزخ را به رشوه خرید و فروش میکنند و عادتشان زورگویی و قتل و غارت و بیانصافی است!!
پس در اصول و فروع دین، در مقابل اسلام قرار دارند یعنی آنچه عقل و عقلا و خدا و پیغمبران فرمودهاند اینان به عکس کرده وگفتار و رفتارشان برخلاف است، و ما برای اثبات آنچه ذکر شد چند مطلب را با ذکر مدارک در این کتاب خاطرنشان نموده و خردمندان را به قضاوت میخوانیم.