نصاری چه میگویند؟
خدای نصاری به خدای بتپرستان شباهت دارد. انجیل نصاری در رسالۀ اول یوحنای رسول، باب پنجم، شمارۀ ۷ مینویسد: «زیرا سه هستند که شهادت میدهند یعنی روح و اب و مسیح، و این سه یک هستند». و در نسخۀ دیگر چنین است: «آنانکه گواهی میدهند در آسمان ایشان سه تایند پدر و کلمه و روحالقدس و این سه یکی هستند». و عیسی مسیح را کلمۀ خدا و با خدا یکی میدانند چنانکه در انجیل یوحنا باب اول شمارۀ اول مینویسد: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود».
خدای بتپرستان چنانکه پریچارد در کتاب خرافات بتپرستان صفحۀ ۲۸۵ مینویسد: «در تمام ادیان بتپرستی مشرق یک قسم تثلیث و سهگانهپرستی وجود دارد».
موریس در کتاب آثار قدیمۀ هند جلد ششم صفحۀ ۳۵ مینویسد: «در تعلیمات دینی بیشتر ملل بتپرست قول به لاهوت ثالوثی یعنی خدای دارای اقانیم ثلاثه وجود داشته». کتاب سکان اول اروپا صفحۀ ۱۹۷ مینویسد: «بتپرستان خدا را یکی میدانستند دارای اقانیم ثلاثه». دوان در کتاب خرافات دینها مینویسد: «در هند قدیم خدای دارای سه اقنوم را پرستش میکردهاند و آن اقانیم عبارتست از برهمه و ویشنو و سیفا و مجموع این سه را یکی میدانستند و در نماز و عبادت خود به کلمۀ اوم نطق میکردند که مرکب از الف و واو و میم و رمز است به سه اصل و کلمۀ اوم را بسیار احترام میکردند و این سه اصل را کریشنا نیز میگفتند و روح القدس را متولد از کریشنا میدانستند و کریشنا گفته: منم پروردگار موجودات، منم رمز الف و واو و میم، منم ویشنو منم سیفا که این هر سه یک خدایند و این هیئت سهگانه را خالق و حافظ و مهلک میدانند و هر یک از این سه شغل دیگری را عهدهدار میشود. مثلا ابن عامل اب و روحالقدس میشود و بالعکس».
و موریس در کتاب آثار قدیمه جلد چهار ص ۳۷۲ مینویسد: «در معبد قدیم صورت بتی یافتیم که دارای سه سر بود بر یک جسد و این رمزی از تثلیث است».
فابر در کتاب اصل عبادت بتپرستان مینویسد: «بودائیها نیز مانند دیگر هندیان به خدای سهگانه قائلند و میگویند: بودا خدا است و از برایش سه اقنوم است: بودی، جنسیت، جیفا».
دوام در کتابش ص ۳۷۲ مینویسد: «بیشتر سکنۀ چین و ژاپن خدایی را پرستش میکنند که دارای سه اقنوم است به نام فو و تصویر آن را در معابدشان میکشیدند».
و نیز نقل کرده که میگویند: از اصل اول بدون اختیار اصل دوم صادر شد و از این دوم اصل سوم صادر شد. و این سه مصدر تمام موجوداتاند.
توماس هافمن در کتاب بتپرستان قدیم ص ۹ مینویسد: «برهما در زمان آفریدن مخلوقات به حالت ذکوریت و انوثیت بود و رمزی که زیر شکم و بین دو رانش هست نشانۀ تناسل است». و در ص ۱۰۱ مینویسد: «کلیۀ نشانههایی که نصاری استعمال میکنند دلالت دارد بر پرستش چیزهایی که ذکرش شرمآور است وگویند: اگر مردم آگاه شوند عبادت را ترک میکنند».
دوان بعد از ذکر ثالوث مصریان قدیم، تثلیث ایشان را ثابت کرده کاهن مصر به پادشاه میگوید: بزرگتر اول خداوند است پس از آن کلمه است و با هر دو روح القدس است و هر سه دارای سرشت و طبیعتی واحد اند.
در کتاب آثار هند ص ۱۲۷ آمده است که آپولو کلمه را عبادت میکرد و تعلیم میداد که کلمه خداوند دوم است و پسر خداوند بکر نامیده میشود و او چندین سال قبل از مسیح بوده.
بونویک در کتاب عقاید مصریها ص ۴۰۲ مینویسد: «دیانت بتپرستی قدیم مصر معتقد بوده به لاهوتی بودن کلمه و اینکه هر چیز از کلمه است و کلمه از خدا تولید شده و کلمه خدا است».
دوان میگوید: «آشوریها مردوخ را کلمه و کلمه را پسر خدا و آفریدگار آسمان و زمین میدانستند».
فسک در کتاب خرافات ص ۲۰۵ مینویسد: «بتپرستان روم معتقد به ثالوث بودند اول خدا سپس کلمه بعد از آن روحالقدس».
دوان میگوید: «پارسیان خدای دارای سه اقنوم را پرستش میکردند که عبارت است از اورمزد و متراث پسر خدا و اهریمن هلاک کننده و در کتاب زردشت این کلمه درج است سهگانۀ لاهوتی روشنائی دهندۀ جهان است».
و همچنین نقل کرده از تمام بتپرستان قدیم که دارای این عقیدۀ فاسد بودند که ابن و پدر و مادر را خالق جهان میدانستهاند و نقش ایشان را با آلت رجولیت و انوثیت میکشیدهاند (رجوع شود به کتاب مسیحیت و بتپرستی).
مؤلف گوید: عجب است از نادانی مردم نصرانی که گاهی مسیح را خدا و پروردگار و قدیم میدانند چنانکه در انجیل یوحنا باب اول شمارۀ اول و دوم و سوم و سایر انجیلها نوشتهاند که مسیح خالق تمام عالم است و در انجیل در رسالۀ به عبرانیان باب ۹ شمارۀ ۱۴ مسیح را دارای روح ازلی قدیم شمرده و گاهی او را پسر خدا و حادث دانستهاند چنانکه در انجیل متی باب سوم شمارۀ ۱۷ و سایر انجیلها موجود است. و گاهی او را نواده و سبط یهودا و از اولاد او میدانند چنانکه در انجیل، در مکاشفۀ یوحنا باب ۵ شمارۀ ۵ نوشتهاند و گاهی او را فدا شوندۀ قوم گویند چنانکه در انجیل لوقا باب اول شمارۀ ۶۸ نوشتهاند و گاهی مسیح را چنانکه کتاب «مسیحیت و بتپرستی» از مقالۀ ترتولی دربارۀ شکلهای مسیح ذکر کرده، گاو گویند!! و گاهی مسیح را مار گویند چنانکه در انجیل یوحنا باب سیم شمارۀ ۱۴ او را پسر انسان گفته و تشبیه به مار نموده و در جای دیگر او را برۀ خدا و بردارندۀ گناه جهان گویند چنانکه در انجیل یوحنا باب اول شمارۀ ۲۹ نوشتهاند و گاهی مسیح را خدای مجسم شده گویند چنانکه مجلۀ نور عالم شمارۀ بهمن ۳۶ ص ۲۸ که از انتشارات ونشریات نصارای پروتستان امریکایی در تهران است مینویسد: «خدا در بیت لحم برای همیشه شکل انسان به خود گرفت مسیح در عین حال خالق کائنات و خداوند و حافظ مخلوقات و سر کلیسا است». سپس اضافه میکند: «دانشمندان مسیحی توانستهاند با مسائل مذهبی ناشی از اشاعۀ عقائد و نظریۀ کپرنیک و گالیله پیروزمندانه مقابله کنند».
مؤلف گوید: «هوک در کتاب سفر نامۀ خود ص ۳۲۶ مینویسد که بتپرستان هند عقیده دارند که یکی از خدایان مجسم گردید و خود را قربانی کرد که فدای گناهان مردم باشد و ژرژکوکس در کتاب دیانت قدیمه مینویسد که اهل هند معتقدند کریشنا را از درختی به دار آویختند و کریشنا که مملو از لاهوت است خود را قربانی کرده و دوان نقل کرده که هندیان این ذکر را میخوانند که بودا نجات دهندۀ جهان و بیآلت رجولیت و مسیح زائیده شدۀ یگانۀ خود را برای قربانی پیشکش کرد تا آنکه کفارۀ گناهان انسان گردد و او را وارث ممالک آسمانی میدانند.
مولر مینویسد که بودائیان معتقدند که بودا گفته برای آنها جهان رستگار گردد تمام گناهانی را که در عالم واقع شده به گردن من بگذارید!
از آنچه ذکر شد این معنی معلوم گردید که خدای بتپرستان خود را برای رهایی جنایتکاران و گناهکاران فدا کرد.
عقیدۀ نصاری دربارۀ مسیح مانند عقیدۀ بتپرستان دربارۀ خداوند است، زیرا در انجیل رسالۀ اول یوحنا باب ۲ مینویسد: عیسی کفاره است به جهت گناهان ما و نه گناهان ما فقط، بلکه تمام جهانیان نیز. و دوان در کتاب خود ص ۲۹۳ مینویسد: عیسی نجات دهندۀ جهان است و تمام گناهانی که واقع شده در جهان عوض اشخاصی که مرتکب آن گناهان شدهاند، بر ذمۀ اوست.
و در کتاب بتپرستی و مسیحیت ص ۳۱ از مبلغ پروتستانی نقل کرده که چون آدم به واسطۀ خوردن از شجرۀ ممنوعه معصیت کرد، خود و جمیع فرزندانش خطاکار و مستحق عذاب آخرت شدند و چون خدا متصف به عدالت و رحمت است در این مشکل واقع شد که اگر اولاد آدم را عقاب کند با رحمت او منافی است و اگر عقاب نکند منافی با عدالت است. پس مدتی در فکر حل این مشکل بود و بالأخره راه حل قضیه را این طور دانست که پسر خود را که عین خودش میباشد در رحم زنی به صورت جنینی بگذارد تا بدین ترتیب مسیح متولد شود که دارای چند جهت است انسان است زیرا پسر مریم است، خدای کامل است زیرا پسر خداوند است و پسر خدا عین خدا است و معصوم است از جمیع معاصی بنیآدم، و این مسیح مدتی زندگی کند و مورد صدمات دشمن واقع شود تا آنکه بالأخره به بدترین صورت بر دار کشته و فدای بشر شده و بنی آدم از معاصی خود آمرزیده شوند!
پس معلوم شد که عقیدۀ نصاری شرک و کفر است راجع به خداشناسی و پرستش پروردگار و ضد و نقیض بوده و تهافت بسیار دارد. خدایی که گاهی پدر است و گاهی مجسم و پسر است و گاهی فدایی بشر است وگاهی از مخلوق جدا و گاهی عین مخلوق است به راستی نزد عقلا مطرود است. و عجب است که نصاری گاهی میگویند: مبدأ عالم سه تا و گاهی میگویند: هر سه یکی است. هر طفلی میداند که سه غیر از یک است و یک غیر از سه میباشد. من نمیدانم عقلای نصاری چگونه این عقاید را به عنوان حقیقت پذیرفتهاند؟ و البته در قرآن آیاتی در مذمت و نادانی اهل تثلیث وارد شده که إن شاء الله تعالی ذکر خواهیم کرد.