چگونه پطرس آتش جنگهای صلیبی را برافروخت؟
کاروان زوار از بیتالمقدس مراجعت کرد و پطرس با عزمی راسخ به خاک ایتالیا پاگذاشت و در شهر روم به خدمت پاپ اوربانس دوم رسید و به عنوان پیغام از قول سمعان هر تهمتی که توانست به مسلمین نسبت داد و گفت: قبر عیسی همواره در معرض اهانت اسلامیان قرار دارد. پاپ از گزارش پطرس به سختی متأثر گردید و وعده کرد با تمام نیروی خود در پیشرفت مقاصد آنها بکشود و ضمنا به پطرس مأموریت داد که شهر به شهر و ده به ده در ممالک اروپا ماجرای سفر خود را گزارش کند و مردم را تشویق و تحریک نموده تا خود را برای جهاد در راه خدا مهیا سازند.
پطرس بر قاطری سوار گردیده و چلیپای (صلیب) بلندی برداشت و در کوچهها، میادین، کلیساها، دیرهای راهبان و در پیشگاه مقامات دولتی و پادشاهان، عیسویان را برای نجات مولد و مدفن مسیح دعوت مینمود. پطرس چند تن از مسیحیان شام و فلسطین را که در اروپا یافت، با خود همراه کرد و داستانهای عجیب برای خلایق نقل میکرد و از ظلم و اعمال منفور مسلمین هر چه دلش میخواست جعل مینمود به طوری که موی بر تن شنوندگان راست میشد و خشم همگان برافروخته میشد. بعد از آنکه خاک فرانسه را گردش کرد به ممالک دیگر رفت و شهرت نام او و غرائب و عجائبی که نقل میکرد چنان در مردم اثر کرده بود که هر جا بساط پطرس پهن میگشت مردمان گروه گروه هجوم آورده به سخنانش گوش میدادند و از او تبرک جسته و پارهای از پیراهن و لباش را با خود میبردند. و حتی موی دم قاطرش را چیده و مانند طلسم سعادت نزد خود نگاه میداشتند! و تدریجا کارش به جایی رسید که اهالی هر شهری فرسنگها به استقبالش میشتافتند و با فرشهای گرانبها گذرگاه او را فرش میکردند و برای تبرک تراشههای سم مرکبش را از نعلبند به قیمتهای گزاف میخریدند! خلاصه آنکه تبلیغات پطرس زمینۀ خونریزی را فراهم کرد.