حرکت سپاه صلیبی به جانب شامات
نخستین بخش از سپاه صلیبی به فرماندهی بوهیموند ایتالیایی به رود گورگون رسیدند و تازه چادرهای خود را افراشته بودند که ناگهان از یک جانب دشت گرد برخاست و درفشها و علامات سپاه اسلام ظاهر گردید. صلیبیون با شتاب زنان و اطفال خود را به میان اردو برده دستجات پیاده را اطراف آنها گماشته و سواران خود را به سه قسمت کرده قسمتی تحت امر بوهیموند، قسمت دوم به فرماندهی و قسمت سومی به سرکردگی تنگرید آمادۀ دفاع شدند.
مسلمین صفوف خود را منظم ساخته حمله بردند. سپاه صلیبی مقاومت کرده و حمله را رد کرده و با شدت هجوم آورده به طوری که مسلمین عقب کشیدند و ساعتی ناپدید گشتند، گویی از پیکار چشم پوشیدند، اما ناگهان از جانب دیگر نمودار شده بارانی از تیر بر سر مهاجمین باریدند که بسیاری از اروپائیان زخمی گردیده دست و پای خود را گم کردند. چون مسلمین از ضعف ایشان مطمئن گشتند بار دیگر حمله کردند و فرنگیان را پراکنده ساخته و به قلب اردو رسیده نظم پیادگان را با نیزه و شمشیر و تاخت و تاز مخصوص خود بر هم زدند و جمیع زنان اروپایی را اسیر خود ساختند. در این موقع بسیاری از سرداران و اشراف اروپایی پیش تاخته جنگیدند و کشته شدند. بوهیموند چون اسارت زنان را دید تدبیری اندیشید و رو به مرکزی که قلیچ ارسلان ایستاده بود همراه جمعی از دلاوران حمله برد شاید شاه را به قتل آورد، چون سلطان نیت وی را دانست فریاد کشید حرف از آن من است و به جانب بوهیموند تاخته وی را از میدان بدر کرد و تعدادی از همراهان دلیرش را به دست خویش از پا درآورد.
از طرفی یک سردار اروپایی همراه گروهی از پراکندگان به سوی مرکزی که زنها اسیر بودند حمله برد و موفق شد زنان را پس بگیرد. در این جنگ دستجات مختلف درهم افتاده از یکدیگر بیخبر بودند. اما عاقبت صلیبیها شکست خورده از هم متفرق و متلاشی شدند. و هنگامی که بقیه السیف اروپائیان به فنای خود یقین داشتند ناگهان از کنار دشت گرد بزرگی برخاست و قسمت دوم سپاه صلیبی یعنی لشکریان گودافر به کمک باقی ماندگان رسید و با شدت هر چه تمامتر به مسلمین حمله بردند و بار دیگر هر یک از نیروهای اسلام خود را در مقابل دو یا سه حریف دیده و طاقت نیاورده و گریختند و اردوگاه ایشان با غنائم فراوان به چنگ صلیبیون افتاد.
بعد از این جنگ صلیبیها همگی یک سپاه تشکیل داده و به جانب شامات به راه افتادند، اما سلطان قلیچ ارسلان پیشاپیش ایشان میرفت و دهات و آبادیها را به دست اهالی ویران کرده آذوقه و خوار و بار را پنهان و مسلمین را به نقاط دور دست کوچ میداد. این تدبیر سلطان کار را بر متجاوزین دشوار گردانید و چند روزی نگذشت که آذوقه نایاب شد.
خلاصه آنکه اروپائیان با دادن تلفات فراوان خود را به ارمنستان رسانیدند. در این سفر گودافر گرفتار پلنگی شد و به شدت مجروح گردید.