توحید و ضد آن که تثلیث باشد
اولا: باید دانست که ما به حضرت عیسی - علیه آلاف التحیة والثناء – و انجیل او ایمان داریم اما نه این انجیلهای دروغین جعلی و نه این مسیح کافر فاجر فاسق صلیبیها را. از این رو اشکالات ما به این مجعولاتست که عهد عتیق و عهد جدید مینامند. نه انجیل حقیقی منزل من عندالله را. و در بحث نبوت بطلان آن را اثبات خواهیم نمود، نه نبوت مسیح حقیقی را که درود خداوند بر او باد.
ثانیاً، سبب تألیف این کتاب بیان حقایق و هدایت مردم و ادای وظیفۀ انسانیت و اخوت بشری است و لذا از اظهار عصبیت و غرضورزی و تهمت و دروغپردازی خودداری شده و البته خردمندان پس از مطالعۀ این کتاب تصدیق خواهند کرد که ما بر خلاف مبلغین نصاری از مغالطه و سفسطه و افتراء خودداری کرده ایم. و نخست دربارۀ توحید حق متعال سخن میگوییم:
توحید: اسلام دربارۀ توحید میفرماید:
﴿تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ﴾[آل عمران: ۴۶].
«بیایید بر کلامی که میان ما و شما یکسان است اتفاق کنیم و جز الله را عبادت نکنیم و چیزی را شریکش نشماریم و برخی از ما به جز خدا، برخی دیگر را به ربوبیت نگیریم».
از این رو مبدأ و خالق عالم وجودی ثابت، قدیم، ازلی، ابدی، عالم، قادر، حی، مرید، مدرک و غنی بالذات است که یکتا و شریک و وزیر و مانند ندارد و دارای جسم و عرض نیست و فرزند ندارد ﴿لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣﴾و ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ﴾بوده و مانند هیچ یک از مخلوقات خود نیست «تنزه عن مجانسة المخلوقین»[۱]، حد ندارد، محدود نیست، در طرف و مکان ومحلی نیست زیرا اگر محدود باشد از غیر حد خود غایب شده و بیخبر و عاجز خواهد بود. و اگر در محل و مکان و طرف باشد محتاج محل و مکان خواهد شد. و به هر چیزی احاطه دارد و محیط است. و در همه جا حاضر و ناظر است. و به هر چیز تواناست.
﴿أَلَآ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٖ مُّحِيطُۢ ٥٤﴾[فصلت: ۵۴].
﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ ١٢٠﴾[آل عمران: ۱۲۰].
﴿إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ ٩٢﴾[هود: ۹۲].
﴿وَٱللَّهُ مُحِيطُۢ بِٱلۡكَٰفِرِينَ ١٩﴾[البقرة: ۱۹].
﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ٦﴾[المجادلة: ۶].
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٠﴾[البقرة: ۲۰].[۲]
در تصور بشر نمیگنجد و برای بشر درک ذات او ممکن نیست. حضرت باقر÷میفرماید: «کلما میزتموه بأوهامکم فهو مخلوق لکم مردود إلیکم»یعنی آنچه تصور کنید مخلوق فکر شما خواهد بود و ممکن نیست مخلوق فکر شما خالق شما باشد، زیرا بشر از درک حقیقت کوچکترین آثار قدرت او عاجز است چه رسد به خود او چنانکه حضرت امیر÷در دعای قاموس میفرماید: «لا تبلغ کنهها عقول العقلاء وفهوم العلماء وأوهام الحکماء». یعنی، به کنه آثار قدرت او خرد خردمندان و فهم دانشمندان و خیالات حکیمان نمیرسد.
[۱] دعای «صباح» حضرت علی÷. [۲] و مقطع پارهای از آیات دیگر.