مقایسۀ روحانیت نصرانی با اسلام
هر کس اندکی از تشکیلات عریض و طویل پاپها را شنیده و شمهای از اوضاع دربار پاپ دیده باشد میداند که تفاوت میان این دو تا چه حد است و اگر کسی بخواهد پاپ اعظم را ملاقات کند مدتها باید معطل شوند و کاخهای مجلل و خیر کنندۀ پاپها با همۀ تزئینات و خدم و حشم روی سلاطین دنیاپرست مادهگرا را سفید کرده است. این همه کشتار بیرحمانۀ دول مسیحی در اطراف دنیا دلها را مضطرب میکند و ستمگریهای دلخراش آن عالم را فرا گرفته. اما پاپ به روی خود نمیآورد. کشتارهای دستهجمعی اعراب فلسطین و مسلمین الجزائر و دیگر ممالک را ندیده و نشنیده میگیرد. آیا از جنایات دول مسیحی در خاورمیانه و پامال کردن حقوق افراد بشر کشیشان بیخبرند، نه والله. ولی به عکس تا دول اروپا به کلی مسلط بر ممالک نشده بودند درب خانۀ علماء و مراجع اسلامی پناهگاه بیچارگان بود و هر کس هر ساعت میتوانست مراجع روحانیت را که پناهگاه ملت بودند ملاقات کند.
فراموش نمیکنم چهل سال قبل دم دروازۀ قم مأموری از کسانی که بار نمک حمل میکردند خرواری صد دینار که ده یک ریال فعلی است مطالبه میکرد، مردم در خانۀ یکی از علمای قم اجتماع کردند که این ظلم را از ما بگردان. آن عالم روحانی فرماندار را خواست و به یک تهدید این کار موقوف شد. اما چون اروپائیگری مردم را از علمای روحانی جدا کرد ودول اسلامی هم به اشارۀ اروپائیان در خانۀ علماء را بستند، دیگر پناهی برای امت باقی نگذاشتند. اکنون اگر هزاران نفر کشته شود وهزاران حقوق پامال شود یک مرجع صلاحیتدار که به درد مردم برسد وجود ندارد. در مقایسۀ وضع پیشوایان اسلام و مسیحیت آنچه ذکر شد یکی از هزار بود. و اما از جهت علم و تمدن:
ون لون که خود از دانشمندان مسیحی است مینویسد: بیچاره گالیله چون بیاحتیاطی کرده بود و از همه بدتر در باب حرکت زمین و سیارات عقائدی اظهار داشته بود که به کلی با اصول کلیسای کاتولیک مغایرت داشت او را به زندان انداختند و پروتستانها نیز در دشمنی با دانش و علم طب دست کمی از کاتولیکها نداشتند و هر کسی در طلب کشف حقیقت بر میآمد خطرناکترین دشمن نوع بشر میدانستند.
گوستاولوبون فرانسوی مینویسد: یک قرن و نیم بعد از اکتشاف گردش دورانی خون هنوز اطباء اسپانیا از این مسئله بیخبر بودند. ونیز مینویسد: در قرن دهم میلادی یکی از پاپها خواست مطالب علمی خود را انتشار دهد به اندازهای مورد تعجب واقع شد که او را متهم کردند که شیطان در جسم او حلول کرده و از طریق خداوند مسیح خارج شده است.
اکنون از زبان همین مورخین مسیحی طرز رفتار علمای اسلام را بشنوید. جرجی زیدان تحت عنوان تأثیر تمدن اسلام در علوم بیگانه مینویسد: دانشمندانی از میان مسلمین برخاستند که افکار و عقائدشان از صاحبان اصلی علوم در پارهای از موارد عالیتر بود و همینکه اروپائیها برای کسب علوم قیام کردند ناچار قسمت عمدۀ آن را از زبان عربی با رنگ اسلامی ترجمه و اقتباس کردند.
گوستا ولوبون مینویسد: تمدن اسلامی به قدری که در مشرق تأثیر بخشید در مغرب نیز مؤثر واقع شد و بدین وسیله اروپا از تمدن بهرهمند شد.
عدهای از مستشرقین اروپائی و امریکائی اعتراف کردهاند که دنیای غرب قبل از جنگهای صلیبی بهرهای از علم و صنعت نداشتند همینکه مسیحیها برای فتحالمقدس به شرق آمدند چشمشان به نور اسلام روشن شد و به جای بیتالمقدس علم و صنعت را فتح کردند.
مؤلف گوید: مطلب در این خصوص خیلی بیش از اینها است که گفته شد، ولی چون در اینجا بنای ما بر اختصار است، به همین اندازه اکتفا میکنیم.