چهل حدیث درباره جمعه

فهرست کتاب

حدیث دوم: جمعه برترین روز نزد خداوندأ

حدیث دوم: جمعه برترین روز نزد خداوندأ

ابولبابهسروایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ سَیِّدُ الْأَیَّامِ یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَأَعْظَمُهَا عِنْدَهُ وَأَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِمِنْ یَوْمِ الْفِطْرِ وَیَوْمِ الْأَضْحَى.» [۲]«پیامبر خدا جفرمودند: سرور روزها روز جمعه می‌باشد و بزرگترین آن‌ها در نزد خداوند است و در نزد خداوندأاز عید فطر و عید قربان بزرگتر است».

پس برای ما معلوم می‌گردد که هیچ روزی نزد خداوندأهمانند روز جمعه اهمیّت ندارد؛ و همانگونه که شب قدر، سیّد شب‌ها بوده، روز جمعه هم سیّد روزها می‌باشد؛ و لذا باید مسلمانان قدر این عید بزرگ را بدانند و حتی بیشتر از عید فطر و قربان به استفاده از فضیلت این روز همّت گمارند.

[۲] (حسن): احمد، المسند (ش۱۵۵۴۸) / ابن ابی شیبه، المسند (ج۲ص۳۱۳) والمصنف (ج۲ص۵۸) / ابن ماجه (ش۱۰۸۴) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۳۰) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۵ص۳۳) / ابونعیم، حلیة الاولیاء (ج۱ص۳۶۶) ومعرفة الصحابه (ش۲۷۲۲) / بیهقی، شعب الایمان (ش۲۹۷۳) وفضائل الاوقات (ش۲۵۰) / ابن بشران، الامالی (ج۲ص۳۶۷) / ابوالشیخ، العظمة (ش۱۱۸۲) / طبری، التاریخ (ش۱۳۲) / بزار (ش۳۷۳۸) / هیثمی، کشف الاستار عن زوائد مسند البزار (ش۶۱۵) از طریق (عبد الملک بن عمروالعقدی البصری ویحیى بن أبی بکیر الکوفی وموسى بن مسعود أبو حذیفة النهدی البصری) روایت کرده‌اند: «حدثنا زهیر بن محمّد عن عبد الله بن محمّد بن عقیل عن عبد الرحمن بن یزید الأنصاری عن أبی لبابة بن عبد المنذر قال: قال النبی صلى الله علیه وسلم : إن یوم الجمعة سید الأیام وأعظمها عند الله وهوأعظم عند الله من یوم الأضحى ویوم الفطر..فیه خمس خلال خلق الله فیه آدم وأهبط الله فیه آدم إلى الأرض وفیه توفى الله آدم وفیه ساعة لا یسأل الله فیها العبد شیئا إلا أعطاه ما لم یسأل حراما وفیه تقوم الساعة ما من ملك مقرب ولا سماء ولا أرض ولا ریاح ولا جبال ولا بحر إلا وهن یشفقن من یوم الجمعة». و زهیر بن محمّد بن متابعه شده وطبرانی، المعجم الکبیر (ج۵ص۳۳) / ابونعیم، معرفة الصحابه (ش۱۶۵۷) از طریق (عبد الله بن محمّد بن المغیرة وبکر بن بکار) روایت کرده‌اند: «ثنا عمرو بن ثابت عن عبد الله بن محمّد بن عقیل ... .» اما رجال امام احمد بن حنبل اینگونه است که: أبو عامر عبد الملک بن عمرو العقدی: «رجال صحیحین» می‌باشد. زهیر بن محمّد التمیمى العنبرى: «رجال صحیحین» بوده فقط روایت شامیان از وی «ضعیف» وروایت دیگران از وی «صحیح» می‌باشد [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۳ص۳۴۸) و تقریب التهذیب (ش۲۰۴۹)] وراوی او در این حدیث غیرشامی بوده لذا این اسنادش «مقبول» است. عبدالله بن محمّد بن عقیل: مختلفٌ فیه بوده واحادیثش نزد ما «حسن» می‌باشد؛ چنان‌که امامان بخاری واحمد بن حنبل وابن راهویه وحمیدی وترمذی وحاکم وذهبی وعجلی وابن عبدالبر هم احادیثش را مقبول و مقارب دانسته‌اند وامامان یحیی القطان و عبدالرحمن بن مهدی هم از وی روایت کرده و آنان جز از ثقات روایت نمی‌کرده‌اند لذا امام ابن حجر در تقریب می‌گوید: «صدوقٌ فی حدیثه لین و یقال تغیر بأخرة»وامام ذهبی هم احادیثش را در درجه‌ی «حسن» دانسته ومی گوید: احادیثش به درجه صحّت واحتجاج نمی‌رسد. [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۶ص۱۳) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش۳۵۹۲) ولسان المیزان (ج۱ص۱۴) / ذهبی، المغنی فی الضعفاء (ش۳۳۳۷) / ذهبی، سیر اعلام النبلاء (ج۶ص۲۰۵) / عجلی، معرفة الثقات (ج۲ص۵۷)]. عبد الرحمن بن یزید الأنصاری: «رجال صحیح» است. أبی لبابة بن عبد المنذر: صحابی جلیل بوده ولذا اسناد این روایت هم «حسن» می‌باشد. وامام البوصیری هم گفته است: «هذا اسنادٌ حسنٌ» [البوصیری، مصباح الزجاجة (ج۱ص۲۰۴)] وامام منذری هم گفته است: «فیه عبد الله بن محمد بن عقیل وهو ممن احتجّ به أحمد (بن حنبل) وغیره وبقیة رواته ثقاتٌ مشهورون»[منذری، الترغیب والترهیب (ج۱ص۲۸۱)]