چهل حدیث درباره جمعه

فهرست کتاب

حدیث پنجم: عید بودن جمعه

حدیث پنجم: عید بودن جمعه

ابوهریرهسروایت کرده است: «سمعتُ رسولَ اللهِ جیقول: إِنَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ یَوْمُ عِیدٍ فَلَا تَجْعَلُوا یَوْمَ عِیدِكُمْ یَوْمَ صِیَامِكُمْ إِلَّا أَنْ تَصُومُوا قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ.» [۷]«از پیامبر خدا جشنیدم که می‌فرمود: روز جمعه روز عید است و روز عید را روزِ روزه گرفتن قرار ندهید مگر اینکه قبل و یا بعد آن را روزه گرفته باشید.»

پیامبر خدا جروز جمعه را روز عید معرفی کرده تا مسلمانان در آن شاد و مسرور بوده و به نظافت و عبادت مشغول شوند، و حتّی پیامبر جتوصیه فرموده در این روز، روزۀ مستحبی گرفته نشود مگر اینکه قبل و بعدش شخص روزه گرفته باشد و یا روزۀ قضا بجا آورد، و این حاکی از آن است تا مسلمان با خانواده‌اش و اطرافیانش اوقات خوب و پرشعفی داشته باشد و بیشتر صلۀ رحم بجا آورد.

از آنجائیکه روز جمعه سرور روزها و پربرکترین روز در نزد حق تعالی است باید توجه داشت اگرچه گناه در هر حال و موقعیتی حرام، نکوهیده و مذموم است ولی شایسته بوده در روزی که روز شادی و عبادت است، در روزی که بزرگترین و والاترینِ أیّام می‌باشد انسان از گناه بپرهیزد و خصوصاً مجالس شادی و خوشی خود را کاملاً مشروع و خالی از هر معصیتی در این روز بزرگ انجام دهد تا باشد که خداوند به لطف خود و برکت این روز شادی وی را افزون، ماندگار و پرخیر قرار دهد.

[۷] (صحیح): اسحاق بن راهویه، المسند (ش۲۳۷) / ابن حبان (ش۳۶۱۰) / طبرانی، مسند الشامیین (ج۳ص۳۷۰) / عبدالرزاق، المصنف (ج۱ص۳۸۵وج۴ص۲۸۰) / بزار (ش۹۷۱۱) / مسند الحارث (ش۱۳۶) / ابن ابی شیبة، (ج۲ص۳۰۲) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۱۹ص۲۴۳) از طریق (جریر بن عبدالحمید وإبراهیم بن عبد الحمید ومعتمر بن سلیمان ومعمر بن راشد وزائدة بن قدامة) روایت کرده‌اند: «عن عبد الملك بن عمیر عن رجل من بنی الحارث بن كعب یقال له: أبو الأوبر (زیاد بن النضر) قال: كنت قاعدا عند أبی هریرة إذ جاء رجل فقال: إنك نهیت الناس عن صیام یوم الجمعة قال: ما نهیت الناس أن یصوموا یوم الجمعة ولكنی سمعت رسول الله جیقول: لاتصوموا یوم الجمعة فإنه یوم عید إلا أن تصلوه بأیام.» وابوالاوبر هم متابعه شده واحمد، المسند (ش۱۰۸۹۰و۸۰۲۵) / ابن خزیمه (ش۲۱۶۱) / اسحاق بن راهویه، المسند (ش۵۲۴) / طبرانی، مسند الشامیین (ش۱۹۹۹) / بیهقی، الشعب الایمان (ش۳۸۶۷) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۲۶ص۸۹) / ابواحمد الحاکم، الأسامی والکنى (ج۲ص۱۰۶) / حاکم، المستدرک (ش۱۵۹۵) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج۲ص۸۹) / ابوبکر شیبانی، الآحاد و المثانی (ش۲۵۱۲) از طریق (عبدالرحمن بن مهدی وحماد بن خالد و عبدالله بن وهب و زید بن الحباب و اسد بن موسی) روایت کرده‌اند: «عن معاویة بن صالح عن أبی بشر عن عامر بن لدین الأشعری عن أبی هریرة قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: ... .» ورجال اسحاق بن راهویه «رجال صیحیحین» می‌باشد جز زیاد بن النضرالحارثی ابوالاوبر که: امام یحیی بن معین گفته است: «ثقةٌ» وامام ابن حبان وی را در «ثقات» آورده است وامام ابن حبان هم حدیثش را «تصحیح» نموده است وامام ذهبی هم می‌گوید: «مدنی تابعی لایعرف» لیکن امام حسینی گفته است: «هو معروفٌ ولكنه مشهورٌ بكنیته اكثر من اسمه»[ابن حبان، الثقات (ج۴ص۲۵۷) / ذهبی، المغنی (ش۲۲۵۸) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۱۹ص۲۴۲) / ابن حجر، تعجیل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة (ص۱۴۱)] لذا اسنادش «صحیح» است. و امام حاکم نیشابوری هم گفته است: «هذا حدیثٌ صحیح الاسناد» و امام منذری هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [حاکم، المستدرک (ش۱۵۹۵) / منذری، الترغیب والترهیب (ج۲ص۸۱)]