حدیث دهم: فضیلت زود رفتن به نماز جمعه
ابوهریرهسروایت کرده است که پیغمبر جفرمودهاند: «مَنْ اغْتَسَلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ غُسْلَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ رَاحَ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الثَّانِیَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ كَبْشًا أَقْرَنَ وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الْخَامِسَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَیْضَةً فَإِذَا خَرَجَ الْإِمَامُ حَضَرَتْ الْمَلَائِكَةُ یَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ.» [۲۲]«هر کس در روز جمعه غسل جنابت نماید و سپس زود (به سوی نماز جمعه) رهسپار شود مانند آن است که شتر مادهای را قربانی کرده است و هرکس در ساعت دوّم رهسپار شود مانند آن است که گاو مادهای را قربانی کرده است و هر کس در ساعت سوّم رهسپار شود مانند آن است که گوسفند نری را قربانی کرده باشد و هر کس در ساعت چهارم رهسپار شود مانند آن است که مرغی را قربانی کرده است و هر کس در ساعت پنجم رهسپار شود مانند آن است که با بخشیدن تخم مرغی به خداوند تقرّب جسته است و هرگاه امام (از منزلش به سوی مسجد) خارج شد ملائکه حاضر میشوند و به پند (و موعظه) گوش فرا میدهند.»
از این روایت چندین حکم و فضیلت خاص جمعه استنباط میشود که در خور توجه هستند:
۱- همبستری همسران با یکدیگر در شب و روز جمعه تا قبل از نماز جمعه مستحب و ممدوح میباشد.
۲- اگرچه برخی از فقها قائل به واجب بودن غسل جمعه هستند ولی با توجه به دلایلی از جمله روایت سمره بن جندبسمستحب بودن آن ثابت میگردد: «قال النبی ج: مَنْ تَوَضَّأَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَبِهَا وَنِعْمَتْ وَمَنِ اغْتَسَلَ فَهُوَ أَفْضَلُ.» [۲۳]«پیامبر جفرمودند: هر کس روز جمعه وضو بگیرد چه خوب و عالیست و هر کس غسل کند بهتر و عالیتر است.»
۳- طبق این فرموده و نیز طبق فرمودۀ پیامبر اکرم ج: «إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمْ إِلَى الْجُمُعَةِ فَلْیَغْتَسِلْ.» [۲۴]«هر کس از شما به نماز جمعه بیاید غسل کند.» و در روایت مسلم آمده: «إِذَا اراَد أَحَدُكُمْ أن یأتی الْجُمُعَةِ فَلْیَغْتَسِلْ.» [۲۵]«هر کس خواست به نماز جمعه بیاید غسل کند.»
جمهور فقها بر خلاف ظاهریه استنباط کردهاند که غسل جمعه بخاطر آمدن به نماز جمعه میباشد نه روز جمعه. پس هر کس؛ مرد و زن، بیمار و سالم، مسافر و غیر مسافر که قصد آمدن به نماز جمعه را داشته باشند مستحب تأکیدی میباشد که غسل جمعه بجا آورند. [۲۶]
۴- وقت غسل جمعه از طلوع فجر روز جمعه تا آمدن برای حضور نماز جمعه آغاز میگردد که أولی آن است که غسل به آمدن به نماز جمعه نزدیک باشد؛ زیرا این غسل بخاطر حضور در نماز و پاک و نظیف حاضر شدن در بین مسلمین میباشد و جماعت مسلمان در هیئتی زیبا و تمیز گرد هم آیند.
۵- کیفیّت غسل جمعه همانند غسل جنابت است؛ زیرا پیامبر اکرم جفرمودهاند: «مَنْ اغْتَسَلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ غُسْلَ الْجَنَابَةِ... »«هرکس در روز جمعه غسل نماید، غسل جنابت نماید...».
۶- این حدیث بیانگر فضیلت نابی در زمینه زود به نماز جمعه میباشد، اگرچه فقها در تقسیم بندی زمان-های جمعه اختلافنظر دارند ولی آنچه راجح به نظر میرسد دیدگاه جمهور فقها میباشد که بر این باورند که رسول الله جدر حدیثی، جمعه را به دوازه ساعت تقسیم بندی نموده و در این حدیث هم از لفظ "ساعات" استفاده کرده که نشان میدهد همان ساعات معروف (هر ساعت ۶۰ دقیقه) میباشد و جابر بن عبداللهبروایت کرده است: «قال النبی ج: یَوْمُ الْجُمُعَةِ ثِنْتَا عَشْرَةَ. یُرِیدُ سَاعَةً لاَیُوجَدُ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ شَیْئًا إِلاَّ آتَاهُ اللَّهُ ﻷفَالْتَمِسُوهَا آخِرَ سَاعَةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ.» [۲۷]«پیامبر جفرمودند: روز جمعه دوازده (ساعت) است. و در آن میان ساعتی است که اگر هر مسلمانی از خداوند عَزَّ وَجَلَّ چیزی را بخواهد به او خواهد داد، و این زمان را در آخرین ساعت بعد از عصر دریابید.» و چون امام در ساعت ششم خارج میگردد، لذا نشان میدهد که مقصود این حدیث شش ساعت قبل از زوال است. با این اوصاف محرز است که منظور از این شش ساعت، شش ساعت قبل از أذان ظهر است که برای هر ساعت زودتر رفتن به مسجد برای ادای نماز جمعه ثواب و فضیلتی بیشتر وجود دارد. اما برای امام مستحب است که در لحظۀ آخر یعنی؛ اندکی مانده به وقت نماز از خانه خارج شده و در وقت أذان در مسجد حضور داشته باشد؛ زیرا طبق روایت سائب بن یزیدس: «كَانَ النِّدَاءُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ اوّلهُ إِذَا جَلَسَ الْإِمَامُ عَلَى الْمِنْبَرِ عَلَى عَهْدِ النَّبِیِّ جوَأَبِی بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا.» [۲۸]«از زمان پیامبر جو ابوبکر و عمرباوّل نداء در روز جمعه وقتی بوده که امام بر منبر مینشست.» پس از این روایت استنباط میشود که مستحب است امام در موقع أذان داخل مسجد باشد.
[۲۲] (صحیح): بخاری (ش۸۸۱) / مسلم (ش۲۰۰۱) / ابوداود (ش۳۵۱) / ترمذی (ش۴۹۹) / نسایی (ش۱۳۸۸) از طریق (عبدالله بن مسلمه و عبدالله بن یوسف و قتیبه بن سعید و معن بن عیسی) روایت کردهاند: «حدثنا مالك عن سمی بن أبی صالح عن أبی هریرة: أن رسول الله ج قال: من اغتسل یوم الجمعة غسل الجنابة وراح فكأنما قدم بدنة، ومن راح فی الساعة الثانیة فكأنما قرب بقرة، ومن راح فی الساعة الثالثة فكانما قرب كبشا، ومن راح فی الساعة الرابعة فكأنما قرب دجاجة، ومن راح فی الساعة الخامسة فكأنما قرب بیضة، فإذا خرج الامام حضرت الملائكة یستمعون الذكر.» [۲۳] (صحیح): ابوداود (ش۳۵۴) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۶ص۲۱۴) / ترمذی (ش۴۹۷) / نسایی (ش۱۳۸۰) / بیهقی، السنن الکبری (ش۱۴۶۰و۱۴۶۱و۵۸۷۷) / احمد، المسند (ش۲۰۱۷۷و۲۰۱۷۴) / ابن الجارود، المنتقی (ش۲۸۵) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۷ص۲۲۳و۱۹۹) / ابن الجعد، المسند (ش۸۶) / رویانی، المسند (ش۷۸۷) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۲ص۳۵۲) / جزء ابی طاهر الذهلی البغدادی (ش۵۲) / دارمی، السنن (ش۱۵۴۰) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۷ص۱۹۹) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج۱ص۱۱۹) / طیالسی، المسند (ش۱۴۴۷) / بزار (ش۴۵۴۱) / دارقطنی، من حدیث أبی الطاهر محمد بن أحمد بن عبد الله الذهلی (ش۵۲) / بغوی، شرح السنة (ج۲ص۱۶۴) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۰ص۹۷) / ابن عدی، الکامل (ج۳ص۴۲۱) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۳ص۶۱۰) از طریق (یونس بن عبید و قتاده بن دعامه) روایت کردهاند: «عن الحسن البصری عن سمرة بن جندب قال قال رسول الله ج: من توضأ یوم الجمعة فبها ونعمت ومن اغتسل فالغسل أفضل»که رجالش «رجال صحیحین» بوده و اسنادش هم «صحیح» میباشد. وامام ابوحاتم رازی گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ» وامامان بغوی وترمذی گفتهاند: «حدیثٌ حسنٌ» وامام البوصیری هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [ترمذی (ش۴۹۷) / ابن الملقن، البدرالمنیر (ج۴ص۶۵۱) / البوصیری، إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة (ج۲ص۲۶۸) / بغوی، شرح السنة (ج۲ص۱۶۴)] باید اشاره نماییم که بعضی از این حدیث اشکال وارد نموده و گفتهاند حسن بصری مدلس میباشد وعنعنه کرده است! اما باید به آنها بگوییم که تدلیسات حسن بصری بسیار کم بوده لذا امام ابن حجر در کتاب طبقات المدلسین وی را در طبقهی دوّم آورده است [ابن حجر، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس (ش۴۰)] و این طبقه کسانی هستند که به دلیل قلت تدلیساتشان، ائمه اصل در روایات آنها را بر سماع گذاشته و روایات آنها را در «صحیح» آوردهاند و همچنین حسن بصری کثیر الارسال بوده و نه کثیر التدلیس. اما باید اشاره کنیم که علما در مورد سماع حسن بصری از سمره بن جندب اختلاف دارند که در کل شامل چهار قول میشود: قول اوّل: کسانیکه قائل به سماع حسن بصری از سمره بن جندبسهستند: (امامان بخاری و مسلم و علی بن مدینی و ترمذی و ابوداود و طحاوی و حاکم نیشابوری و ابن جوزی و نووی و دمیاطی و ذهبی و ابن خزیمه و ابن الجارود و ابن قیم و ابوعوانه) قائل بر این هستند که حسن بصری از سمره بن جندب شنیده است. قول دوّم: کسانیکه قائل به عدم سماع حسن بصری از سمره بن جندبسهستند: (امامان شعبة بن الحجاج و یحیی بن معین و ابن حبان و احمد بن حنبل و ابوسعید ادریسی) قائل بر این هستند که حسن بصری چیزی از سمره بن جندب نشنیده است. قول سوّم: کسانیکه قائل به عدم سماع حسن بصری از سمره بن جندبسهستند و فقط سماع وی در حدیث عقیقه را صحیح میدانند: (امامان دارقطنی و ابن حزم و عبدالغنی بن سعید ازدی و عبدالحق اشبیلی و نسایی و ابن عساکر و ابن کثیر) میگویند که حسن بصری فقط حدیث عقیقه را از سمره بن جندب شنیده است. قول چهارم: کسانیکه قائل بر این هستند که تمام روایات حسن بصری از سمره بن جندب از کتابی بوده است: (امامان یحیی بن سعید قطان و بهز بن اسد و یحیی بن معین و بیهقی) میگویند که حسن بصری از کتابی از سمره بن جندبسروایت کرده است. [رک: شریف حاتم عونی، المرسل الخفی و علاقته بالتدلیس (ص۱۱۷۴-۱۱۸۸)] اما در نزد ما قول اوّل راجح است یعنی؛ اینکه سماع حسن بصری/از سمره بن جندب ثابت است چرا که: بخاری، الصحیح (ش۵۴۷۲) و التاریخ الکبیر (ج۲ص۲۸۹) / ترمذی (ش۱۸۲) / احم، العلل (ش۴۰۴۴) / نسایی (ش۴۲۲۱) طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۱۵ص۱۶۰) / ابن ابی دنیا، النفقه علی العیال (ش۷۵) از طریق (علی بن مدینی و عبدالله بن ابی الاسود و ابوموسی محمّد بن مثنی و ابوخیثمه زهیر بن حرب و هارون بن عبدالله و بکار بن قتیبه) روایت کردهاند: «حدثنا قریش بن أنس عن حبیب بن الشهید قال قال لی محمّد بن سیرین سل الحسن ممن سمع حدیث العقیقة؟ فسألته فقال سمعته من سمرة بن جندب.» و رجالش «رجال صحیحین» میباشد فقط قریش بن أنس الأنصارى: امامان علی بن مدینی و نسایی و یحیی بن معین میگویند: «ثقة» و امام ابوحاتم میگوید: «لا بأس به إلا أنه تغیر؛ یقال إنه تغیر عقله» و امام ذهبی میگوید: «ثقة تغیر قبل موته» امامان ابوداود و نسایی میگوید: «تغیر» و امام عجلی هم وی را در «معرفة الثقات» آورده است و امام ابن حجر میگوید: «صدوق تغیر بأخرة قدر ست سنین» و امام ابن حبان میگوید: «كان شیخا صدوقا إلا أنه اختلط فی آخر عمره، حتى كان لا یدرى ما یحدث به»[ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۸ص۳۷۴) و تقریب التهذیب (ش۵۵۴۳) / ذهبی، الکاشف (ش۴۵۷۴) و میزان الاعتدال (ج۳ص۳۸۹) / عجلی، معرفةالثقات (ج۲ص۲۱۷)] لذا احادیث قبل تغییرش «صحیح» و احادیث بعد تغییرش «حسن» میباشد و این حدیث را هم قبل از تغییر روایت کرده است چرا که یکی از راویان وی امام علی بن مدینی است که امام ابن حجر میگوید: «علی بن مدینی و عبدالله بن ابى الاسود قبل از تغىىر از وى روایت کردهاند.» [ابن حجر، فتح الباری (ج۹ص۵۹۳وج۱ص۴۳۶)] لذا این اسناد «صحیح» میباشد. پس سماع حسن بصری از سمره ثابت شد. اکنون ممکن است کسی بگوید: فقط در حدیث عقیقه ثابت شده پس در سایر احادیث دیگر چه؟ در آنها که ثابت نشده است؟ ما هم جواب میدهیم از آنجا که حسن بصری کثیر الارسال است و نه کثیر التدلیس، لذا اگر سماعش از یک راوی در حدیثی ثابت گردد، در تمام روایاتش از آن راوی بر سماع حمل میگردد و نمیتوان بدون دلیل گفت در جاهای دیگر نشنیده است. همچنین در بعضی احادیث دیگر ثابت شده است از جمله احمد، المسند (ش۲۰۱۳۶) روایت کرده است: «ثنا هشیم (بن بشیر) ثنا حمید (بن ابی حمید الطویل) عن الحسن (البصری) قال جاءه رجل فقال ان عبدا له أبق وانه نذر ان قدر علیه ان یقطع یده فقال الحسن ثنا سمرة قال: قل ما خطب النبی جخطبة الا أمر فیها بالصدقة ونهى فیها عن المثلة»و اسنادش «صحیح» و رجالش «رجال صحیحین» میباشد. [۲۴] (صحیح): مسلم (ش۱۹۹۳) / ابوداود (ش۳۴۰) آن را از طریق (اوزاعی و معاویة بن سلام) روایت کردهاند: «یحیى بن أبی كثیر حدثنی أبو سلمة بن عبدالرحمن حدثنی أبو هریرة قال: بینما عمر بن الخطاب یخطب الناس یوم الجمعة إذ دخل عثمان بن عفان فعرض به عمر فقال ما بال رجال یتأخرون بعد النداء فقال عثمان یا أمیر المؤمنین ما زدت حین سمعت النداء أن توضأت ثم أقبلت فقال عمر والوضو أیضا ألم تسمعوا رسول الله جیقول إذا جاء أحدكم إلى الجمعة فلیغتسل» [۲۵] (صحیح): مسلم (ش۱۹۸۸) روایت کرده است: «حدثنا یحیى بن یحیى التمیمی ومحمّد بن رمح بن المهاجر قالا أخبرنا اللیث ح وحدثنا قتیبة حدثنا لیث عن نافع عن عبدالله قال: سمعت رسول الله جیقول إذا أراد أحدكم أن یأتی الجمعة فلیغتسل.» [۲۶] افرادی که قائل به وجوب نماز جمعه هستند، غسل آن روز را برای همه واجب میدانند. نک: شربینی، مغنی المحتاج، ۱/۲۹۱؛ محمّد زحیلی، المعتمد فی الفقه الشافعی، ۱/۵۲۴. [۲۷] (صحیح): عبدالله بن وهب، الموطأ (ش۲۰۸) / ابوداود (ش۱۰۵۰) نسایی (ش۱۳۸۹) / بیهقی، شعب الایمان (ش۲۹۷۶) والسنن الکبری (ش۶۲۱۳) / حاکم، المستدرک (ش۱۰۳۲) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۹ص۲۰وج۲۳ص۴۴) / طبرانی، الدعاء (ش۱۸۴) از طریق (عمرو بن الحارث الانصاری) روایت کردهاند: «عن الجلاح مولى عمر بن عبد العزیز أن أبا سلمة حدثه عن جابر عن رسول الله ج: أنه قال: فی الجمعة اثنتا عشر ساعة منها ساعة لا یوجد فیها عبد مسلم یسأل الله شیئا إلا إعطاه إیاه التمسوها آخر ساعة بعد العصر.»رجال عبدالله بن وهب «رجال صحیحین» بوده جز الجلاح مولى عمر بن عبد العزیز که «رجال صحیح» است. وامام حاکم نیشابوری گفته است: «هذا حدیثٌ صحیحٌ علی شرط مسلم» وامام ذهبی هم گفته است: «علی شرط مسلم» وامام ابن حجر هم گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ» وامام نووی هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۱۰۳۲) / ابن حجر، نتائج الافکار (ج۲ص۴۳۶) / نووی، المجموع (ج۴ص۵۴۱)] [۲۸] (صحیح): بخاری (ش۹۱۲و۹۱۶) / ابوداود (ش۱۰۸۹) / ترمذی (ش۵۱۶) / نسایی (ش۱۳۹۲) از طریق (ابن ابی ذئب ویونس بن یزید) روایت کردهاند: «عن الزهری عن السائب بن یزید قال كان النداء یوم الجمعة ... .» این حدیث تک نمی خورد