چهل حدیث درباره جمعه

فهرست کتاب

حدیث سی وهشتم: حکم سخن گفتن در موقع خطبۀ جمعه

حدیث سی وهشتم: حکم سخن گفتن در موقع خطبۀ جمعه

انس بن مالکسروایت کرده است: «أَصَابَتْ النَّاسَ سَنَةٌ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ جفَبَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ جیَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ قَامَ أَعْرَابِیٌّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكَ الْمَالُ وَجَاعَ الْعِیَالُ فَادْعُ اللَّهَ لَنَا أَنْ یَسْقِیَنَا قَالَ فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ جیَدَیْهِ.» [۸۵]«در زمان رسول الله جمردم دچار قحط‌سالی شدند. در یکی از روزهای جمعه که رسول الله جبر منبر مشغول ایراد خطبه بود، یکی از اعراب بادیه نشین برخاست و گفت: یا رسول خدا! دام‌ها هلاک شدند و اهل و عیال گرسنه اند. برای ما از خدا طلب باران کن. آنحضرت جدست‌هایش را بلند کرد.»

این روایت استدلال برای جواز صحبت کردن امام در حین خطبه می‌باشد. نووی در زمینۀ این روایت گفته: «...این احادیث نیز دلالت بر جواز صحبت کردن در خطبه در موقع نیاز می‌کند.» [۸۶]البته برخی از فقها از طرفی دیگر استدلال می‌کنند که اگر سکوت واجب باشد پس رساندن خطبه از طرف امام به مأمونین نیز واجب است. و چون این واجب نیست پس سکوت نیز واجب نیست. از طرف دیگر خطبه همچون طواف و روزه عبادتی نیست که کلام آن‌را فاسد کند. [۸۷]

با این وصف سخن گفتن هنگام جمعه اگرچه مذموم واقع شده ولی حرام نبوده بلکه سکوت کردن مستحب می‌باشد؛ چرا که حدیث انس بن مالکسگواه این مطلب می‌باشد. و نمی‌توان گفت که ضرورت بوده است؛ چرا که هیچ ضرورتی در صحبت کردن این شخص نبوده و می‌توانست تا اتمام خطبۀ پیامبر جصبر نماید امّا این کار را ننمود و پیامبر جهم وی را تقریر نمودند.

[۸۵] (صحیح): بخاری (ش۱۰۳۳و۹۳۳) واللّفظ له / مسلم (ش۲۱۱۵-۲۱۲۰) / نسایی (ش۱۵۲۷و۱۵۲۸) از طریق (اسحاق بن عبدالله وحمید الطویل) روایت کرده‌اند: «عن أنس بن مالك قال أصابت الناس سنة على عهد النبی جفبینا النبی جیخطب فی یوم جمعة قام أعرابی فقال یا رسول الله هلك المال وجاع العیال فادع الله لنا فرفع یدیه وما نرى فی السماء قزعة فوالذی نفسی بیده ما وضعها حتى ثار السحاب أمثال الجبال ثم لم ینزل عن منبره حتى رأیت المطر یتحادر على لحیته صلى الله علیه وسلم فمطرنا یومنا ذلك ومن الغد وبعد الغد والذی یلیه حتى الجمعة الأخرى وقام ذلك الأعرابی أو قال غیره فقال یا رسول الله تهدم البناء وغرق المال فادع الله لنا فرفع یدیه فقال اللهم حوالینا ولا علینا فما یشیر بیده إلى ناحیة من السحاب إلا انفرجت وصارت المدینة مثل الجوبة وسال الوادی قناة شهرا ولم یجئ أحد من ناحیة إلا حدث بالجود.» [۸۶] شرح صحیح مسلم ۶ / ۱۶۴ . [۸۷] ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۴۳ .