چهل حدیث درباره جمعه

فهرست کتاب

حدیث بیست وپنجم: خواندن نماز جمعه در هر مکانی

حدیث بیست وپنجم: خواندن نماز جمعه در هر مکانی

از ابوهریرهسنقل شده که: «انه كَتَبَ إِلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَهُوَ بِالْبَحْرَیْنِ یَسْأَلُهُ عَنِ الْجُمُعَةِ، فَكَتَبَ إِلَیْهِ عُمَرُ أَنْ جَمِّعُوا، حَیْثُ مَا كُنْتُمْ.» [۵۵]«ابوهریره به عمر نامه نوشتند و از او در مورد برگزاری نماز جمعه پرسیدند. عمر در جواب نامه نوشت: هرجا که هستید نماز جمعه بخوانید.»

حافظ ابن حجر عسقلانی می‌گوید: این روایت را ابن خزیمه تصحیح نموده است. و این روایت ابراز می‌دارد که اهالی شهر و روستا باید نماز جمعه بخوانند. [۵۶]با وجود اختلاف‌نظر برخی فقها به نظر می‌رسد نماز جمعه در شهر و روستا صحیح و بر مکلَّفین و افراد واجدالشرایط واجب است و در این راستا توجه گردد که خواندن نماز جمعه منحصر در مسجد آن منطقه نیست بلکه مسلمانان می‌توانند در هر مکانی گردِ هم آیند و این فریضه را برپای دارند اگرچه خواندن آن در مسجد فضیلت خاص خود را دارد ولی نباید آن‌را به خارج از شهر یا روستا انتقال دهند و یا در بیرون از شهر و روستا نماز جمعه بخوانند.؛ چرا که پیامبر جفرموده‌اند: «صَلُّوا كَمَا رَأَیْتُمُونِى أُصَلِّى.» [۵۷]«نماز بخوانید همانگونه که من نماز می-خوانم.» و ایشان هرگز نماز جمعه را به خارج از شهر یا روستا انتقال نداده‌اند. و در صورتی که منطقه‌ای بنا بر بلاهای طبیعی و غیر طبیعی همچون سیل، زلزله، بمباران و ... از بین روند نماز جمعه بر آن‌ها واجب است؛ چرا که آن‌ها با این وصف نیز ساکنان این منطقه محسوب می‌شوند مگر اینکه بنا بر شرایط و اوضاع حاکم نماز جمعه غیر ممکن و یا موجب حرج و سختی نامطلوبی شود.

بر کوچ‌نشینان و بادیه‌نشینان هرچند جامعه‌ای منسجم باشند و با هم زندگی همزیستی داشته باشند، نماز جمعه واجب نیست مگر اینکه ندای جمعه را بشنوند؛ چرا که پیامبر جهرگز به قبیله‌های اطراف مدینه امر به نماز جمعه نکردند. [۵۸]

[۵۵] (صحیح): ابن ابی شیبه، المصنف (ج۲ص۱۱) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۷۰۵) از طریق (عبدالله بن ادریس ومسلم بن ابراهیم) روایت کرده‌اند: «عن شعبة عن عطاء بن أبی میمونة عن أبی رافع عن أبی هریرة أنهم كتبوا إلى عمر یسألونه عن الجمعة فكتب جمعوا حیث كنتم » ورجالش «رجال صحیحین» بوده واسنادش هم «صحیح» است. [۵۶] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۲/۸۰. [۵۷] (صحیح): بخاری (ش۶۰۰۸و۷۲۴۶) از طریق (اسماعیل بن علیة وعبدالوهاب الثقفی) روایت کرده است: «حدثنا أیوب عن أبی قلابة عن أبی سلیمان مالك بن الحویرث قال أتینا النبی ج... فقال (ج): كما رأیتمونی أصلی.» [۵۸] نک: شربینی، مغنی المحتاج، ۱/۲۸۰؛ نووی؛ المجموع، ۴/۳۶۷؛ ابن حزم، المحلّی، ۱/۲۷۲؛ شوکانی، السیل الجرار المتدفق علی حدائق الأزهار، ۱/۵۹۸.